اسمای الهی؛ تبلور توحید (جلسه 10)

01 04 2023 1296528 شناسه:

سلسله سخنرانی های حجت الاسلام و المسلمین استاد مرتضی جوادی آملی در ماه مبارک رمضان 1444 هـ با عنوان «اسمای الهی، تبلور توحید؛ شرح دعای حضرت ادریس علیه السلام»

دانلود فایل تصویری

بسم الله الرحمن الرحيم

«سُبْحَانَكَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ يَا رَبَّ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ وَارِثَهُ يَا اللهُ إِلَهَ الْآلِهَةِ الرَّفِيعَ جَلَالُهُ يَا اللَّهُ الْمَحْمُودُ فِي كُلِّ فِعَالِهِ يَا رَحْمَانَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ رَاحِمَهُ يَا حَيُّ حِينَ لَا حَيَّ فِي دَيْمُومَةِ مُلْكِهِ وَ بَقَائِهِ يَا قَيُّومُ فَلَا يَفُوتُ شَيْ‏ءٌ مِنْ عِلْمِهِ [فَلَا يُفَوِّتُ شَيْئاً عِلْمُهُ‏] وَ لَا يَئُودُهُ يَا وَاحِدُ الْبَاقِي أَوَّلَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ آخِرَهُ يَا دَائِمُ بِغَيْرِ فَنَاءٍ وَ لَا زَوَالَ لِمُلْكِهِ ...»

أعوذ بالله من الشيطان الرجيم

بسم الله الرحمن الرحيم

«الحمد لله رب العالمين و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين».

ماه رمضان است و جلوههاي برين و برتر آن که در اين لحظات و آنات ميتواند دل انسان سالک را به سمت و سوي حق - سبحانه و تعالي – بگرداند، اسماء و اوصاف الهي هستند. اين اسماء و اوصاف الهي آن زمينههايي هستند آن سُلَّم و نردبانهايي هستند که انسانها با طي کردن اين سلّم و نردبان رفعت به جايگاه رفيعي از توحيد بار مييابند. اين دعاي شريف حضرت ادريس(عليه السلام) که در آن، اسماي الهي در بهترين و عاليترين سطح مطرح است، توحيد را در جان انساني مينشاند و مستقر ميکند.

يکي از فرازهاي اين دعاي شريف اين است که «يَا وَاحِدُ الْبَاقِي أَوَّلَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ آخِرَهُ»[1]. طبيعي است که به جهت اطلاق و به جهت بساطت و به جهت احاطه وجودي­ای که  حق - سبحانه و تعالي – دارد، همه هستي از آغاز تا انجام در حريم وجودي او، آن هم در مقام فعل بتوانند حيات و زندگي داشته باشند. در اين اسم شريف، ما اينطور خدا را ميشناسيم که خداي عالم تنها موجودي است که به ذات خود باقي است «يَا وَاحِدُ الْبَاقِي»، اي خدا تنها و تنها تو هستي که از بقاء و ماندگاري  بهرهمند و برخورداري.

هر موجودي که حيات دارد بقاء را و ماندگاري را دوست دارد و زندگي در ابد را براي خود ميپسندد اما آيا هر موجودي ميتواند اين کمال را براي خود ذاتي قرار بدهد؟ اگر انسان به خداي واحد باقي پناه ببرد و او را بپرستد و به اين اسم باور داشته باشد و او را با اين اسم صدا بزند «يَا وَاحِدُ الْبَاقِي»، البته اين امکانپذير است که انسان ابدي بشود و در سايه ابديت الهي باقي بماند.

حکماي ما گفتهاند برخي از موجودات باقياند به ابقاي الهي ولي برخيها باقياند به بقاء الهي، آناني که خود را اينگونه با اين اسماء آشنا کردهاند و با اين اسماء خود را پيوند زدهاند ميتوانند خدا را اينگونه بخوانند. در اين اسم شريف ضمن اينکه خدا را تنها موجود ماندگار و باقي بالذات ميشناسيم «يَا وَاحِدُ الْبَاقِي»، اما او را آغاز و انجام هر شيء ميدانيم «أَوَّلَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ آخِرَهُ».

تنها موجودي که هم در آغاز هستي هر موجودي حضور دارد و هم در پايان وجود هر موجودي حضور دارد، پرودگار عالم است. ساير موجودات يا در ابتدا و اول هستند يا در انتها و آخر هستند، اما آن حقيقتي که محيط است و مطلق است و احاطه قيومي به همه موجودات دارد، آغاز و انجام هر چيزي بدست اوست، پرودگار عالم است. همانطوري که در سوره مبارکه «حديد» اين اسماء شريفه است که ﴿هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ﴾[2]، در حقيقت براساس آن اسم شريف، اينجا نيز خدا را با اين اسم صدا ميزنيم.

آغاز هر موجودي يعني چه؟ و آخر هر موجودي به چه معناست؟ هر موجودي براي اينکه خود را و جلوههاي وجودي خود را و قوا و امکانات و استعدادهاي خود را، بشناسد، از ابتدا بايد به خودش معرفت داشته باشد. معرفت به پروردگار عالم که اول هر چيزي است انسان را آماده و مهيا ميکند تا آنچه که در وجود او هست را خوب بشناسد و همچنين در پايان. انسان پايانش و  عاقبتش و آخرتش کجاست؟ به چه چيزي منتهي ميشود؟ آن هم باز بدست حق - سبحانه و تعالي - است. حکماي ما فيلسوفان اسلامي اين مبدأ المبادي را و اين غاية الغايات را به درستي معنا کردهاند. هر موجودي هر مخلوقي در پناه خدايي آفريده ميشود که او آغاز و ناصيه هر موجودي را به دست دارد همانطوري که غايت و نهايت هر موجودي به اوست. چه حقيقت شريف و عزيزي است و در عين حال در شگفتي و تعجب انسان ميماند که چگونه او هم ظاهر است و هم باطن؟ او هم اول است و هم آخر؟

اين امکان ندارد مگر اينکه انسان خدا را با اين ويژگيها بشناسد که خدا حيثيت اطلاقي دارد، يک حقيقت مطلق نامحدود، يک حقيقت مطلق محيط، اوست که فقط ميتواند آغاز و انجام هر موجودي باشد. وقتی که انسان پناه ببرد به چنين خدايي و آن خدايي را بپرستد که هستي هر موجودي بدست اوست و اول و آخر هر موجودي به يد قدرت اوست، خود را نسبت به او خاضع و قانت و خاشع ميبيند.

شناخت حق - سبحانه و تعالي - به اينگونه اوصافي که فقط و فقط در حريم حق - سبحانه و تعالي - معنا پيدا ميکند - و ديگر موجودات در هيچ صحنهاي نميتوانند به اينگونه ظهور پيدا بکنند - معرفتي برتر و کاملتر است. خدايي را ميشناسيم به خدايي باور داريم به خدايي اعتقاد داريم و خدايي را پرستش ميکنيم که آن خدا همه هستي ما را از آغاز و انجام به دست دارد. اگر خدا در قرآن فرموده است: ﴿رَبُّنَا الَّذي أَعْطى‏ كُلَّ شَيْ‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى‏﴾[3]، يعني آفرينش و آفريدگاري هر موجودي به دست حق است و هدايت و سعادت او هم به دست حق انجام ميشود، اين انسان هم اگر اول و آخر را به خداي عالم بسپارد به او توکل کند، به او اعتماد کند امر را به او تفويض کند و خدا را حقيقتي بداند که توکل و توفيض امر به او به مراتب براي انسان بهتر و والاتر است، ميتواند حضّ توحيد را به نحو اکمل ببرد. ﴿أُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِبادِ﴾[4]، اين تفويض امور براي آن موجودي که اول و آخر هستي همه ما به اوست چقدر گواراست. او که آغاز ما و انجام ما را از ما بهتر ميداند و هدف و غايت را برای ما بهتر ترسيم کرده است کار را به او بسپاريم.

بله، اگر چنين شناختي براي انسان حاصل شد که گفتيم «يا قيوم» اي خدايي که حيات همه موجودات به دست توست، اي خداي باقي «يَا وَاحِدُ الْبَاقِي أَوَّلَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ آخِرَهُ». آن وقت است که انسان با کمال اطمينان و کمال طمأنينه، خود را و هستي خود را تفويض ميکند در اختيار او قرار ميدهد به او توکل ميکند، زندگي گوارايي را در سايه اعتماد و توکل و تفويض امر به پروردگار عالم دارد. اگر به ما گفتند «يَا وَاحِدُ الْبَاقِي أَوَّلَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ آخِرَهُ»، يعني اگر هر شيئي آغاز و انجامي دارد به دست اوست، يعني خود را به او بسپار. اين درياي هستي است که حق - سبحانه و تعالي - ميتواند به ساحل نجات انسان را برساند.

اميدواريم که خداي عالم با اين اسمايش با اين صفات والايش جامعه اسلامي را در پناه خود در فضاي توحيد نگاه بدارد و از هر خطري و آسيبي و آفتي نجات مرحمت بفرمايد.

«و السلام عليکم و رحمة الله و برکاته»

 

[1]. اقبال العمال، ج1، ص80.

[2]. سوره حديد، آيه3.

[3]. سوره طه، آيه50.

[4]. سوره غافر، آيه44.


دیدگاه شما درباره این مطلب
أضف تعليقات