سلسله سخنرانی های حجت الاسلام و المسلمین استاد مرتضی جوادی آملی در ماه مبارک رمضان 1444 هـ با عنوان «اسمای الهی، تبلور توحید؛ شرح دعای حضرت ادریس علیه السلام»
بسم الله الرحمن الرحيم
«سُبْحَانَكَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ يَا رَبَّ كُلِّ شَيْءٍ وَ وَارِثَهُ يَا اللهُ إِلَهَ الْآلِهَةِ الرَّفِيعَ جَلَالُهُ يَا اللَّهُ الْمَحْمُودُ فِي كُلِّ فِعَالِهِ يَا رَحْمَانَ كُلِّ شَيْءٍ وَ رَاحِمَهُ يَا حَيُّ حِينَ لَا حَيَّ فِي دَيْمُومَةِ مُلْكِهِ وَ بَقَائِهِ يَا قَيُّومُ فَلَا يَفُوتُ شَيْءٌ مِنْ عِلْمِهِ [فَلَا يُفَوِّتُ شَيْئاً عِلْمُهُ] وَ لَا يَئُودُهُ يَا وَاحِدُ الْبَاقِي أَوَّلَ كُلِّ شَيْءٍ وَ آخِرَهُ ...»
أعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
«الحمد لله رب العالمين و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين».
در سحرگاهان ماه مبارک رمضان دعاي حضرت ادريس که چهل اسم از اسماء الهي هست جان انساني را به حريم توحيد نزديک ميکند و روح توحيد را در قلب انسان موحد قرار ميدهد.
يکي از اسمائي که در اين دعاي شريف آمد است اين است که «يَا قَيُّومُ فَلَا يَفُوتُ شَيْءٌ مِنْ عِلْمِهِ [فَلَا يُفَوِّتُ شَيْئاً عِلْمُهُ] وَ لَا يَئُودُهُ»[1]. يکي از شريفترين و عزيزترين اسم از اسماي الهي قيوم است و خداي عالم به اين اسم شريفش ماسوي الله را ايجاد ميکند و هر آنچه را که در نظام هستي از خداي عالم تراوش کرده و تحقق يافته است در پرتو اين اسم شريف ايجاد شده است. همانگونه که در قرآن مجيد آمده است ﴿وَ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَيِّ الْقَيُّومِ﴾[2]، يعني همه چهرهها و همه وجوه و همه موجودات از برّ و بحر، از انسان و ديو و دد، از فرشته و ملک، همه و همه در پيشگاه آن حيّ قيوم خاضعاند.
در قرآن سه مرتبه اين عنوان شريف و اين اسم عزيز حيّ قيوم برده شده است، يکي از آنها در آية الکرسي و سوره عمران است: ﴿اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّوم﴾[3] و ديگر آيهاي که اين خضوع و سجود همه موجودات در پيشگاه حق - سبحانه و تعالي - را متذکر ميشود همين آيه است که ﴿وَ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَيِّ الْقَيُّومِ﴾.
اين نام شريف قيوم که از قائم گرفته شده است يعني هر موجودي پايدارياش و قيامش و هستياش در سايه وجود حق - سبحانه و تعالي – است. در حکمتهاي الهي نام شريف اين اسم جايگاه بلندي دارد. در حکمت متعاليه نظام هستي به قيوم متصل شده است و خدا را مقوّم هستي و ماسوي الله را متقوم به او دانسته اند. چقدر زيباست که انسان قوام وجودي خود را از او بگيرد و همواره خود را در سايه او مشاهده بکند و ربط وجودي خود را با پروردگار عالم، همواره متذکر باشد.
در اين اسم شريف آمده است: «يَا قَيُّومُ فَلَا يَفُوتُ شَيْءٌ مِنْ عِلْمِهِ [فَلَا يُفَوِّتُ شَيْئاً عِلْمُهُ] وَ لَا يَئُودُهُ»، دو جهت از جهات الهي در اين اسم شريف آمده است: يکي علم خدا که هيچ چيزي در سايه علم حق پوشيده نيست و علم حق شامل همه حقائق ميشود و هيچ حقيقتي بيرون از چارچوب علم حق - سبحانه و تعالي - نيست. مضافاً به اينکه ويژگي ديگر اين است که او اهل تعب و خستگي و فرسودگي نيست ﴿وَ لا يَؤُدُهُ حِفْظُهُما وَ هُوَ الْعَلِيُّ الْعَظيمُ﴾[4]، همانطوري که در آية الکرسي آمده است که حفظ آسمان و زمين، سختي و دشواري و تعب ندارد. اگر کسي با دست و بازو کار بکند با ابزار کار کند خستگي براي او هست اما اگر کسي با اراده و با علم و قدرت ذاتي کار بکند خستگي ندارد لذا خداي عالم در اين کريمه آية الکرسي ميفرمايد: ﴿وَ لا يَؤُدُهُ حِفْظُهُما وَ هُوَ الْعَلِيُّ الْعَظيمُ﴾ خستگي و تعب و فرسودگي براي حقي که همه آسمان و زمين را به يک اراده آفريده است هرگز نخواهد بود.
در اين اسم شريف هم اين معنا آمده است که اولاً هيچ چيزي از سيطره و حکومت علم حق پنهان نيست «لا يعزب عن علمه شيئ»[5] هيچ امري پنهان و مخفي نميماند، همانگونه که هيچ امري خستگي و فرسودگي و تعب براي حق - سبحانه و تعالي - را به همراه نميآورد.
اما متذکر شدن به اسم قيوم و اينکه خداي عالم مقوّم همه چيز است و انسانها به او متقوماند، قوام وجودي آنها و قيام وجودي آنها به پروردگار عالم است يک معناي زندهاي را براي انسانها به همراه ميآورد. خداي حيّ قيوم را اينگونه بشناسيم، حياتمندي عين ذات حق - سبحانه و تعالي - است و قيوميت هم به ذات حق - سبحانه و تعالي - تکيه کرده است و همه نظام هستي به اين اسم قيوم وابسته است که خداي عالم به اضافه اشراقيه از درگاه اين اسم کريم، هستي را آفريده و حفظ کرده و به هستي بقاء بخشيده و دوام و استمرار داده است.
بنابراين اين اسم را همواره بخاطر داشته باشيم اولاً و خود را در سايه اين اسم زنده بدانيم ثانياً و بقاء و ماندگاري خود را در سايه اين اسم مستمر بشماريم ثالثاً «يَا قَيُّومُ فَلَا يَفُوتُ شَيْءٌ مِنْ عِلْمِهِ [فَلَا يُفَوِّتُ شَيْئاً عِلْمُهُ] وَ لَا يَئُودُهُ»، آن خدايي که قيوم است آن خدايي که مقوّم همه حقائق و هستي است آن خدايي که ماسوي الله به او متقوم هستند آن خدا هيچ وقت هيچ چيزي در نزد او مخفي و پنهان نميماند و هيچ چيزي هم خدا را خسته و تعبناک نميکند بلکه همواره زنده بودن و با استمرار و با بقاء همراه بودن، ويژگي حيّ قيومي است که اين ويژگي و اين اسم براي او ثابت است.
برخي از اسماء، اسماء فعليه هستند، برخي از اسماء اسماء ذاتيه هستند و اين اسم حيّ قيوم را بزرگان حکمت به عنوان اسماء ذاتيه دانستهاند. درست است که ماسوي الله در مقام فعل حق تفسير ميشود اما اين فعل از جايگاه اسمي صادر ميشود که اين اسم به ذات حق موجود است و منشأ همه فعاليتها و اقدامات الهي همين اسم شريف است. برخيها اسم حيّ قيوم را اسم اعظم خواندهاند و اين سه مرتبه تکرار شدن حيّ قيوم در قرآن مجيد را جايگاه اسم اعظم دانستهاند.
خداي عالم که حيّ قيوم است، حيات به عين ذات اوست اولاً و قيوميت به عين حقيقت اوست ثانياً، و ماسوي الله به حيّ قيوم تکيه دارد ثالثاً و انسان اگر خود را در سايه حيّ قيوم زنده بدارد پايدار و باقي و مستمر بشناسد البته در حريم توحيد جايگاهي ويژه خواهد يافت.
اميدواريم که خداي عالم به برکت اين ماه عزيز که شهرالله است در سحرگاهان که جايگاه و موقعيتي ويژه در پيشگاه پروردگار عالم دارند، اين اسماء شريف را در وجود يکايک از انسانهاي مؤمن و موحد مستقر کند و لذت و حلاوت و شيريني توحيد را در کام انسانهاي تشنه بچشاند.
«و السلام عليکم و رحمة الله و برکاته»
[1]. اقبال الاعمال، ج1، ص80.
[2]. سوره طه، آيه111.
[3]. سوره بقره، آيه255 ؛ سوره آل عمران، آيه2.
[4]. سوره بقره، آيه255.
[5]. بحارالانوار، ج91، ص396.