بسم الله الرحمن الرحيم
«سُبْحَانَكَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ يَا رَبَّ كُلِّ شَيْءٍ وَ وَارِثَهُ يَا اللهُ إِلَهَ الْآلِهَةِ الرَّفِيعَ جَلَالُهُ يَا اللَّهُ الْمَحْمُودُ فِي كُلِّ فِعَالِهِ يَا رَحْمَانَ كُلِّ شَيْءٍ وَ رَاحِمَهُ يَا حَيُّ حِينَ لَا حَيَّ فِي دَيْمُومَةِ مُلْكِهِ وَ بَقَائِهِ يَا قَيُّومُ فَلَا يَفُوتُ شَيْءٌ مِنْ عِلْمِهِ [فَلَا يُفَوِّتُ شَيْئاً عِلْمُهُ] وَ لَا يَئُودُهُ يَا وَاحِدُ الْبَاقِي أَوَّلَ كُلِّ شَيْءٍ وَ آخِرَهُ يَا دَائِمُ بِغَيْرِ فَنَاءٍ وَ لَا زَوَالَ لِمُلْكِهِ يَا صَمَدُ فِی غَيرِ شَبِيهٍ وَ لَا شَيْءَ کَمِثلِهِ يَا بَارُّ فَلَا شَيْءَ كُفْوُهُ وَ لَا مُدَانِيَ لِوَصْفِهِ يَا كَبِيرُ أَنْتَ الَّذِي لَا تَهْتَدِي الْقُلُوبُ لِعَظَمَتِهِ يَا كَبِيرُ أَنْتَ الَّذِي لَا تَهْتَدِي الْقُلُوبُ لِعَظَمَتِهِ يَا بَارِئُ الْمُنْشِئُ [النُّفُوسَ] بِلَا مِثَالٍ خَلَا [مَضَى] مِنْ غَيْرِهِ يَا زَاكِي الطَّاهِرُ مِنْ كُلِّ آفَةٍ بِقُدْسِهِ يَا كَافِي الْمُوسِعُ لِمَا خَلَقَ مِنْ عَطَايَا فَضْلِهِ يَا نَقِيُّ [نَقِيّاً] مِنْ كُلِّ جَوْرٍ لَمْ يَرْضَهُ وَ لَمْ يُخَالِطْهُ فِعَالُهُ يا حَنَّانُ انْتَ الَّذِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ رَحْمَتُهُ يا مَنَّانُ ذَا الإِحْسانِ قَدْ عَمَّ الْخَلائِقَ مَنُّهُ يا دَيّانَ الْعِبادِ فَكُلٌّ يَقُومُ خاضِعاً لِرَهْبَتِهِ يا خالِقَ مَنْ فِي السَّمواتِ وَ الْأَرَضِينَ فَكُلٌّ إِلَيْهِ مَعادُهُ يا رَحْمانُ وَ راحِمَ كُلِّ صَرِيخٍ وَ مَكْرُوبٍ وَ غِياثَهُ وَ مَعاذَهُ يا بارُّ فَلا تَصِفُ الْأَلْسُنُ كُنْهَ جَلالِ مُلْكِهِ وَ عِزِّهِ يا مُبْدِئَ الْبَرايا لَمْ يَبْغِ فِي إِنْشائِها أَعْواناً مِنْ خَلْقِهِ يا عَلّامَ الْغُيُوبِ فَلا يؤُدُهُ مِنْ شَيْءٍ حِفْظُهُ يا مُعِيداً ما أَفْناهُ إِذا بَرَزَ الْخَلائِقُ لِدَعْوَتِهِ مِنْ مَخافَتِهِ ...»
أعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
«الحمد لله رب العالمين و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين».
شبهاي پاياني ماه مبارک رمضان است به خداي صاحب جلال و اکرام پناه ميبريم: «أَعُوذُ بِجَلَالِ وَجْهِكَ الْكَرِيمِ أَنْ يَنْقَضِيَ عَنِّي شَهْرُ رَمَضَانَ أَوْ يَطْلُعَ الْفَجْرُ مِنْ لَيْلَتِي هَذِهِ وَ لَكَ قِبَلِي ذَنْبٌ أَوْ تَبِعَةٌ تُعَذِّبُنِي عَلَيْه»[1]. همواره همه امت اسلام و کساني که در اين ماه به اميد رحمت حق سحرگاهان برخواستهاند و سفره افطار و سحر نهادهاند و خود را خاضع اين امر الهي دانستهاند اميدوارند که آمرزش و نسيم رحمت الهي بر دل و جان آنها بوزد و خدا آنها را مورد رحم و لطف قرار بدهد.
همواره آنچه که انسان را در اين وادي حفظ و مصون نگاه ميدارد عبارت است از اسمائي که او را احاطه کردهاند. در دعاي شريف حضرت ادريس(عليه السلام) برخي از اسماء انصافاً با اعجاب و شگفتي همراه هستند، زيرا گرچه حق - سبحانه و تعالي - کارش معادل ندارد و بيبديل است اما برخي از کارها با شگفتي و اعجاب روبرو است. سرزمين معاد سرزمين اعجاب و شگفتي است اتفاقهايي و وقايعي رخ ميدهد که هرگز انسان در باورش نيست که اينگونه شده باشد.
يکي از اسمائي که حق - سبحانه و تعالي - در اين رابطه براي خود بيان ميفرمايند اين است که «يا مُعِيداً ما أَفْناهُ إِذا بَرَزَ الْخَلائِقُ لِدَعْوَتِهِ مِنْ مَخافَتِهِ»[2]. از اينکه همه موجودات به امر الهي بازميگردند و معادشان را در پيشگاه حق - سبحانه و تعالي - مشاهده ميکنند اين ذاتاً شگفتي دارد و ترديدي نيست، زيرا آن انساني که هيچ بود و به هيچ تبديل شد دوباره بازگردد و نه تنها خود را بلکه همه شؤونات و کارها و افعال و گفتهها و شنيدهها را دوباره براي او بازخواني بکنند و او همه آنها را بازبيني بکند سراسر شگفتي است، لذا اين معنا که براي اهل قيامت همه صحنه حاضر است با شگفتي روبروست که خداي عالم در قرآن در سوره مبارکه «کهف» ميفرمايد: ﴿وَ وُضِعَ الْكِتابُ فَتَرَى الْمُجْرِمينَ مُشْفِقينَ مِمَّا فيهِ﴾ وقتي کتاب و صحيفه اعمال انساني گشوده شد و آنچه را که انسانها عمل کرده بودند در صحنه اين کتاب مشاهده ميکنند اينجاست که با شگفتي ميگويند: ﴿وَ يَقُولُونَ يا وَيْلَتَنا ما لِهذَا الْكِتابِ لا يُغادِرُ صَغيرَةً وَ لا كَبيرَةً إِلاَّ أَحْصاها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَ لا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَداً﴾[3].
يکي از بزرگترين شگفتي و اعجاب در عرصه قيامت ظهور عدل حق است. اين همه انسان، اين همه کار، اين همه تضاد و تعارض، داوريهاي سخت و دشوار اما حق - سبحانه و تعالي - با اين جمله که ﴿وَ لا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَداً﴾ میفرمايد در ميدان داوري و در اين صحنه عدل و دادگري به احدي ظلم نميشود. در عين حالي که همه کارها و همه شؤوني که انسانها انجام ميدادند و انجام دادند چه بزرگ آنها و چه کوچک آنها همه و همه حاضر است اگر مثقال ذرهاي عمل شر باشد ديدني است و اگر مثقال ذرهاي عمل خير باشد مشاهده شدني است.
اين قصه با اين شگفتي همراه است که انسانها در روز قيامت ميگويند: ﴿يا وَيْلَتَنا﴾ اي واي بر ما! ﴿ما لِهذَا الْكِتابِ﴾ اين کتاب چيست؟ که ﴿لا يُغادِرُ صَغيرَةً وَ لا كَبيرَةً إِلاَّ أَحْصاها﴾ اين خدا همه کارهاي بزرگ و کوچک ما را شماره کرده و همه را کنار هم قرار داده است و بناست که خدا داوري کند و عدل و داد بستاند و هر آنکه ظلم کرده است به ظلم خود بنگرد و هر کسي که عادلانه رفتار کرده است از عدل خودش ثواب ببرد.
اينجا در اين اسم عرض ميکنيم: «يا مُعِيداً ما أَفْناهُ»، اي خدايي که باز ميگرداني هر آنچه را که به فناء دادهاي. به هر حال نشئه طبيعت نشئهي حرکت و تغيير و زوال و نابودي است ولي خداي عالم همه آن نابود شدهها و فانيشدهها را باز ميگرداند و احدي از خلائق نيست که کاري کرده باشد اعم از کار بزرگ و کوچک مگر اينکه خداي عالم اين کار او را و فعل او را براي او زنده کرده باشد، هيچ از حق - سبحانه و تعالي - دور نيست «يا مُعِيداً ما أَفْناهُ إِذا بَرَزَ الْخَلائِقُ لِدَعْوَتِهِ مِنْ مَخافَتِهِ». بله خداي عالم همه را در روز قيامت فرا ميخواند روز رستاخير است و همه انسانها نسبت به آنچه که انجام دادهاند بايد پاسخ بدهند و جواب فعاليتها و کارهاي خود را بگيرند.
آيا اين صحنه نبايد براي همه ما درسآموز باشد که خدايي که «يمُعِيداً ما أَفْناهُ» است، او همه انسانها را در ارتباط با کارها و اعمالشان حاضر میکند و به حساب آنها رسيدگي میکند، آيا اين براي بشر کافي نيست که خود را محافظت کند و از لغزشها و بديها و سوء و فحشاء دور نگه بدارد؟ تمام اينها براي آن است که انسانها به نقطه صلاح بينديشند به اميد فلاح و رستگاري تلاش بکنند.
اينکه انسانها در اين مسير نميکوشند تعجب دارد. آنهايي که عمل خير انجام ميدهند در مسير رضايت الهي گام برميدارند و به خير ميانديشند و رفتاري نيک دارند، اينها به صورت طبيعي کار ميکنند؛ اما آنهايي که از اين مسير دور شدهاند و به بدي و فحشاء مينگرند اينها از مسير حق فاصله گرفتهاند و از راه اعتدال جدا شدهاند. در اينجا خداي عالم راه را دارد هموار ميکند به همه نشان ميدهد که شما بازگشت داريد اولاً، همه کارهاي شما از بزرگ و کوچک را ما به رخ شما خواهيم کشيد ثانياً و در اين رابطه به احدي ظلم نخواهد شد ﴿وَ لا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَداً﴾ ثالثاً. اين مضمون بارها و بارها در قرآن تکرار شده است و اين اسم شريف است که قيامت را احياء ميکند «يا مُعِيداً ما أَفْناهُ إِذا بَرَزَ الْخَلائِقُ لِدَعْوَتِهِ مِنْ مَخافَتِهِ».
خدا را به حقائق والا و اسماء حسنايش سوگند ميدهيم که ما را در مسير رضايت خودش به خير و صلاح و فلاح دعوت و ما را در آن راه قرار بدهد.
«و السلام عليکم و رحمة الله و برکاته»
[1] . الکافی، ج، ص160.
[2] . اقبال الاعمال، ج1، ص80.
[3] . سوره کهف، آيه49.