04 05 2021 279957 شناسه:
image

«چگونه زیستن بر مبنای عقلانیت وحیانی» جلسه بیست و دوم

پایگاه اطلاع رسانی اسراء؛ سلسله سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین مرتضی جواد آملی با عنوان«چگونه زیستن بر مبنای عقلانیت وحیانی» ویژه ایام ماه مبارک رمضان 1442ه‍ ،

پایگاه اطلاع رسانی اسراء؛ پخش زنده سلسله سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین مرتضی جواد آملی با عنوان«چگونه زیستن بر مبنای عقلانیت وحیانی» ویژه ایام ماه مبارک رمضان 1442ه‍ ، هر روز ساعت 14 عصر  از تلویزیون اینترنتی اسراء پخش می گردد.
 

أعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

«الحمد لله رب العالمین و صلّی الله علی محمد و آله الطاهرین» روزهای گرانقدر و ارزشمند قدر را پشت‌سر میگذرانیم و از پروردگار عالم به جهت درک و حضور این نعمت و منّت بزرگ او او را سپاس میگوییم و قدردان این نعمت بزرگ هستیم این نعمت بزرگ برای ما آمرزش و غفران و عفو و صفح الهی را به همراه دارد خدای عالم درهای رحمتش را در چنین ماهی و چنین شبهایی باز گشاده است تا انسانهای از جایگاه استغفار طلب عفو و نظایر آن رحمت خدا را برای خود بطلبند رحمت خدا دو بُعد دارد دو جنبه دارد یک جنبه به گذشته برمیگردد و یک جنبه به آینده برمیگردد همانطور که خدای عالم در قرآن فرمود که آن کسانی که به استقامت و مقاومت رسیدهاند فرشتهها بر آنها نازل میشوند و بر آنها توصیه به ولایت الهی دارند و میفرمایند که ﴿لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ﴾ نسبت به گذشته خائف نباشند نسبت به آینده اندوهناک نباشند این دو بال رحمت الهی نسبت به گذشته و نسبت به آینده است این رحمت شبهای قدر این دو جهت را با خودش دارد هم گذشته را ترمیم میکند و پاک و صاف میکند و هم آینده را هموار میکند تا انسان با نورانیت حق هدایت حق و با امکاناتی که خدای عالم به برکت شبهای قدر برای او فراهم آورده است او بتواند راه اطاعت و تبعیت را آسان و راه معصیت و نافرمانی را دشوار ببیند و در مسیر راه صحیح به آسانی حرکت کند ﴿وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ به هر حال قدر مینهیم و قدر میدانیم شبها و روزهای قدر را امشب که شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان را در پیش داریم و میرویم تا آن قصه امضاء و نتیجه نهایی را إنشاءالله از درگاه الهی دریافت بکنیم شب بسیار عظیم و والایی است شب نتیجه است شبی است که خدای عالم تقدیر امور را به امضاء خاص خود انجام داده و به دست ولیّ الله اعظم و بقیة الله و امام عصر و روزگار میرساند باید در چنین فرصتی آماده دریافت آن فیض بود و خود را در معرض لطف الهی قرار داد درست است که شبهای نوزدهم و شبهای بیست و یکم زمینهای برای این امضاء و برای این ابرام قطعی فراهم شده است اما همچنان جا دارد که انسان درهای رحمتش را به سوی رب العالمین بگشاید و از خدای عالم خواستههای تازهای را و برتر و والاتری را داشته باشد چون به هر حال این پروردگار عالم است که همه امور به ید قدرت و اذن و اراده اوست اگر تاکنون مأموران الهی مدبّرات امر کار را آماده کردند تا خدای عالم به امضای ملکوتی خود برساند انسان جا دارد در این راستا خواستههای مهمتری را هم در میان بگذارد اندیشه برتر و والاتری را به صحنه الهی برساند خدای عالم همّتهای بلند را دوست دارد «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ مَعَالِیَ الْأُمُورِ وَ یَکْرَهُ سَفْسَافَهَا» بله عدهای هستند که از خدا خدا را میخواهند «رسد آدمی به جایی که بجز خدا نبیند * بنگر که تا چه حدست مکان آدمیت» آنهایی که به آن حد مینگرند جایگاه والایی دارند آنها خداشناس و خداجو و خداطلب و در یک سطح و مستوای دیگری هستند ما هم إنشاءالله به رحمت حق چشم میدوزیم و امید داریم که چنین مرتبهای از وجود هم نصیب و بهره ما بشود اما برای رسیدن به آن حد بایستی مراحل ابتدایی و میانی را طی کنیم در ابتدا اگر از خدای عالم آمرزش گناهان و معاصی را مسئلت میکنیم مرحله بعدی که نباید از آن غافل باشیم بحث انفکاک و آزادسازی نفس است اینکه رسول مکرّم اسلام در ابتدای ماه مبارک رمضان در آن خطبهای که به مناسبت ماه مبارک رمضان در پایان ماه شعبان ایراد فرمودند یک فراز بسیار ارزشمندی در آن خطبه است که پیامبر گرامی اسلام فرمود که «إِنَّ أَنْفُسَکُمْ مَرْهُونَةٌ بِأَعْمَالِکُمْ فَفُکُّوهَا بِاسْتِغْفَارِکُمْ» این خیلی نکته قابل توجهی است چون عمل ممکن است مورد آمرزش قرار بگیرد اما برای اینکه نفس جان و قلب و اندیشه انسانی که مرکزش عقل است اگر عقل در اسارت قرار گرفت اگر قلب در اسارت هوا و هوس واقع شد آرزوهای طولانی از یک سو و شهوت و هوا و هوس از سوی دیگر این قلب را و این عقل را به اسارت گرفت آنگاه کار سخت میشود ممکن است در شبهای قدر خدای عالم گذشته را مورد رحمت خودش قرار بدهد اما آینده اگر همچنان این نفس در حوزه عقل و قلب در اسارت هوا و هوس از یک سو و آرزوهای طولانی از سوی دیگر واقع بشود آن رهایی و آن نجات برای انسان نخواهد بود بنابراین این معنا را ما در شب قدر مورد توجه قرار بدهیم که خدای عالم نه تنها دست و پا را چشم و گوش را قوا و ابزار را مورد عنایت و مغفرت خودش قرار بدهد جان را نفس را عقل را قلب را هم توسط استغفار خاص ما آزاد کنیم آن گاهی که متوجهیم به اینکه قلب را آزاد کنیم باید این معرفت را داشته باشیم که این استغفار با استغفار قبلی متفاوت است درست است که میگوییم «استغفر الله ربی و أتوب الیه» خدایا نسبت به آنچه که عمل کردهام پشیمانم و به سوی تو برمیگردم و باز میگردم اما این توجه باید باشد که قلب انسانی و عقل انسانی در اسارت است ﴿کُلُّ امْرِئٍ بِما کَسَبَ رَهینٌ ﴿کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ رَهینَةٌ هر نفسی در گرو اعمال و کردار و گفتار و رفتار خویش است از خدای عالم باید عاجزانه مسئلت کنیم که این نفس رها بشود که اگر این نفس که مراد از این نفس یعنی عقل انسانی یعنی آن قوه عاقلهای که میاندیشد و آن قوه عاقلهای که راهبری میکند و انسان را در میدان عمل هدایت میکند این به اسارت نرود خدایا از تو میخواهیم که در شب قدر نه تنها اعضا و جوارح ما را از درِ غفران و آمرزشت بگذرانی نفس ما را عقل ما را قلب ما را از تحت اسارت هوا و هوس و طول عمل و نظایر آن نجات ببخشی و ما را در چنین شبی به بهره آزادسازی جانمان و نفسمان إنشاءالله بهرهمند کنی و این بهترینهای مقدرات شب قدر است یکی از جهاتی که در وجود مقدس علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) که او لیله قدر است او حقیقت شب قدر است اگر خدای عالم زهرای مرضیه را شب قدر معرفی کرده است طبق آنچه که در روایات آمده است و در احادیث نورانی وجود ارزشمند فاطمه زهرا(سلام الله علیها) به جهت این که ظرفیت عالم است تمام عالم در این وجود جمع است «یَا فَاطِرُ بِحَقِّ فَاطِمَة» لذا شب قدر یعنی هر آنچه که از ناحیه حق سبحانه و تعالی نازل میشود در وجود ارزشمند زهرای مرضیه(سلام الله علیها) است و عِدل و کفو او علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) اینها لیله قدرند علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) در ارتباط با قرآن نکاتی را دارد که ما بایستی اینها را خیلی با توجه و با دقت داشته باشیم این همراهی و مصاحبت علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) با قرآن یک امر حتمی و قطعی است که بایستی ما آن را با تحلیل بیابیم که این مصاحبت یعنی چه در یک بیانی علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) میفرماید که «تَعَلَّمُوا الْقُرْآنَ فَإِنَّهُ أَحْسَنُ الْحَدِیثِ وَ تَفَقَّهُوا فِیهِ فَإِنَّهُ رَبِیعُ الْقُلُوبِ وَ اسْتَشْفُوا بِنُورِهِ فَإِنَّهُ شِفَاءُ الصُّدُورِ وَ أَحْسِنُوا تِلَاوَتَهُ فَإِنَّهُ أَنْفَعُ الْقَصَصِ» این چهار جمله را ما میخواهیم از مولایمان علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) در شب قدر داشته باشیم که این مصاحبت و همراهی علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) با قرآن که فرمود «الْقُرْآنُ مَعَ عَلِیٍّ وَ عَلِیٌّ مَعَ الْقُرْآن‏» این علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) که با قرآن هست یعنی چه و چه حقیقتی را دارد برای ما باز میکند علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) میفرماید که قرآن را فرا بگیرید علم قرآن برای شما بهترین و عالیترین کلام و سخن است قرآن یک حرف عادی نیست یک کلام عادی نیست شما ملاحظه بفرمایید علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) کلام او فوق کلام مخلوق است اما کلام علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) قابل مقایسه با کلام قرآن و وحی الهی نیست کلام خدا نیست یا حتی خود پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در احادیث قدسی هم به سطح قرآن نخواهد رسید چه به عمق قرآن و اوج قرآن برخی از آیات الهی وجود دارد که پیامبر گرامی اسلام در آن آیات مبهوت است آیاتی که ناظر به شهادت الهی و وحدانیت خویش است ﴿شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ الْمَلائِکَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ ﴿هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ ﴿قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ٭ اللَّهُ الصَّمَدُ ٭ لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ ٭ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ﴾ این دسته از آیاتی که ناظر به جلوههای برتر پروردگاری است ناظر به اسماء بی حدّ و حصر خداست احدیت است واحدیت است صمدیت است این دسته از آیاتی که ناظر به ظاهریت است باطنیت است اولیت است آخریت است هیچ اولی نیست که با آخرش متفاوت است غیر از حق سبحانه و تعالی هیچ ظاهری نیست که با باطنش متفاوت است غیر از باری سبحانه و تعالی که بسیط مطلق است اینگونه از معارف که هرگز دست بشر به آن نمیرسد هیچ پیغمبری نمیتواند این معانی رفیع و منیع را بیابد در قرآن مجید آمده است لذا علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) میفرماید که برترین والاترین متعالیترین کلام قرآن است نگذاریم قرآن از جامعه ما از دل و جان ما از فرهنگ ما بیرون بشود در گذشته و دورههای قبل قرآن داشت در سرای دل و جان و کشور خیمه میکرد بسیار دوران طلایی بود برای اهل قرآن و تلاوت قرآن و تجوید و حفظ و بسیاری از جلوههای ارزشمند قرآنی در دو دهه قبل در سه دهه قبل چه دوران طلایی بود که ایران را و شیعه را از قرآن دور میداشتند اما طلایهداران قرآن به صحنه آمدند و نشان دادند که اسلام و ایران و کشور عزیز ایران اسلامی چقدر به قرآن معتقد است چقدر به قرآن باور دارد قرآن را در تمام سطوحش از ترتیلش و تلاوتش تا تجویدش تا حفظش تا بلاغش تا تفسیرش تا عمق حقایقش دارد این ایران عزیز دارد قرآن پیش میبرد ولی متأسفانه این دو سه دهه اخیر به دنبال کارهای دیگر رفتند و فرهنگ عزیز قرآن را که میرفت تا دلها را تسخیر کند خانهها و خانوادهها و جامعه را روشن کند و به درستی به جامعه این معنا نه تنها در سطح ایران بلکه در سطح جهان اسلام و کشورهای اسلامی ایران در اوج درخشش بود و متأسفانه چون مشغول کارهای دنیایی شدند و قدرتهای سیاسی و امثال ذلک آن مراکزی که عهدهدار اینگونه از مسایل بودند و قرآن را در اوج نشانده بودند الآن خبری نیست به دنبال همین مسایل دنیای و مال و مقام متأسفانه این قرآن را آقا علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) فرمود «تَعَلَّمُوا الْقُرْآنَ فَإِنَّهُ أَحْسَنُ الْحَدِیثِ» از کلمات ارزشمند آقایمان مولایمان علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) در همین شبهای قدر در بستر شهادت بود «اللَّهَ اللَّهَ فِی الْقُرْآن» مبادا دیگران در عمل به قرآن از شما سبقت بگیرند چه سخن معجزهآسایی از لبان مبارک علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) صادر شده است مبادا دیگران آن کسی که امانتداری میکند آن کسی که دروغ نمیگوید آن کسی که خیانت نمیکند آن کسی که صداقت و راستی دارد آن کسی که عدل را در جامعه میگستراند آن کسی که احسان را در جامعه میپذیرد و در جامعه منتشر میکند آن که انفاق را ایثار را فتوت و جوانمردی را و نظایر آن که توصیههای قرآنی است نصایح حکیمانه قرآنی است آن که سخنان حکیمانه لقمان را در جامعه خودش دارد پیاده میکند آن جامعه قرآنی است ولو اسمش جمهوری اسلامی نباشد ولو جامعهاش مسلمان نباشد به ظاهر اما آن جامعه جامعهای که با فرهنگ قرآن دارد زندگی میکند جامعه قرآنی است این است بیان علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) که فرمود مبادا دیگران دیگران یعنی چه یعنی غیر مسلمانها در عمل به قرآن از شما سبقت بگیرند آن جامعهای که اختلاس نمیکند حق الناس را رعایت میکند به آراء مردم احترام میگذارد فریب و نیرنگ را خدعه و دوگانهبازی را چاپلوسی را در فرهنگ خودش قرار نمیدهد استبداد و منیّت و غرور و نخوت و امثال ذلک را در فرهنگ کشور و حکومت‌رانی و فرمانروایی و نظایر آن راه نمیدهد آن کشور و آن نظام و آن جامعه قرآنیاند ولو اسمشان مسلمان نباشد یا اسم حکومتشان جمهوری اسلامی نباشد آن که میتواند این بار امانت علوی را به این ساحت ببرد او میتواند صاحب این نام شریف عمل به قرآن باشد «تَعَلَّمُوا الْقُرْآنَ فَإِنَّهُ أَحْسَنُ الْحَدِیثِ» «اللَّهَ اللَّهَ فِی الْقُرْآن» مبادا دیگران در عمل به قرآن از شما سبقت بجویند فراز دیگر فرمود که «وَ تَفَقَّهُوا فِیهِ فَإِنَّهُ رَبِیعُ الْقُلُوبِ» برخیها فکر میکنند که همین نگاه سطحی و گذرا و عبوری کافی است این بیان علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) این است که «تَفَقَّهُوا» این «تَفَقَّهُوا» یعنی عمیق بشوید ژرفنگری کنید تا عمق حقایق قرآن البته با راهنماییها و هدایتهای اهل بیت عصمت و طهارت تا عمق و ژرفای قرآن وارد بشوید «تفقّهوا فی القرآن» اولی «تَعَلَّمُوا الْقُرْآن» است که آشنایی با سطح قرآن ظواهر قرآن و امثال آن اما دومی «وَ تَفَقَّهُوا فِیهِ فَإِنَّهُ رَبِیعُ الْقُلُوبِ» نه تنها بناست سرزمین سطح ما و جان ظاهری ما به خرّمی و سبزی و خضرویت قرآن سبز و روشن بشود بلکه جان ما و قلب ما و عقل ما که عمق وجود ماست در سایه ارتباط با عمق قرآن ربیع بشود بهار بشود سبز بشود عقل به چه چیزی سبز میشود دست و پا به پیروی و اطاعت سبز هستند اما عقل با چه چیزی سبز میشود قلب با چه چیزی سبز میشود آن سرّ و سویدای وجود انسانی با چه چیزی سبز میشود این ریشه آن بنیان وجودی انسان در قلب و عقل اوست آن بایستی سبز بشود و این تفقّه میخواهد این بصیرت به باطن قرآن میخواهد ظاهر قرآن نمیتواند برای قلب آن ربیع بودن و بهار بودن را فراهم بیاورد «وَ تَفَقَّهُوا فِیهِ فَإِنَّهُ رَبِیعُ الْقُلُوبِ وَ اسْتَشْفُوا بِنُورِهِ فَإِنَّهُ شِفَاءُ الصُّدُورِ» یکی دیگر از توصیههای حکیمانه حضرت مولا امیر المؤمنین علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) که عِدل قرآن است در اینکه جامعه علوی و اسلامی به قرآن مراجعه کنند فرمایش حضرت این است که «وَ اسْتَشْفُوا» ما اگر جامعهمان علوی است بالأخره ابن ملجمها هستند آن کسانی که شبانگاهان کمین کنند حرفهای نامربوط و سخنان ناصواب و شعرگونه و متنگونه را این طرف و آن طرف بخوانند همیشه بودند و هستند اما آن که میتواند به وجود انسان جان ببخشد و به تعبیر علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) قلب را به بهار و بوستان مبدّل کند سخنان والای علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) فرمود «وَ اسْتَشْفُوا بِنُورِهِ فَإِنَّهُ شِفَاءُ الصُّدُورِ» ملاحظه بفرمایید انسانها همواره دو بال دارند یک بال عمل و اجرا و بال دیگر بال کفّ نفس هم امتثال به واجبات و هم اجتناب از زواجر و منهیات ما در امتثال واجبات تا یک حدی موفق هستیم اما آن که پایمان سُست است و میلرزد و لغزش داریم در مراحل کفّ نفس است در کفّ نفس و باز داشتن نفس نسبت به معاصی بسیار لغزش برای ما زیاد است لذا گفتند یکی صبر بر طاعت یکی صبر بر معصیت سه نوع صبر است یکی صبر در مقام مصیبت است یکی صبر در مقام اطاعت است یکی صبر در مقام معصیت است صبر در مقام مصیبت این است که اگر بر انسان مصیبتی وارد شد به هر دلیلی انسان کلمه استرجاع بر زبان جاری کند ﴿إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ‏ و خود را به خدا بسپارد ﴿وَ بَشِّر﴾ خدای عالم فرمود که آنانی که در حالت مصیبت صبوری را و صبر و آرامش را در حقیقت برای خود برمیگزینند اینها مورد رحمت الهی و مأجور هستند یک صبری داریم برای هنگام اطاعت بله دستور آمده است که باید روزه بگیریم روزه یک مقدار سختی دارد یک مقدار تشنگی یک مقدار گرسنگی و نظایر آن ولی صبر بر طاعت اقتضا میکند که انسان صبوری کند برای امر خدا و قطعاً خدا هم کمک میکند تردیدی نیست خیلیها فکر میکنند میگویند ده ساعت پانزده ساعت کمتر و بیشتر مگر میشود آدم چیزی نخورد و امثال ذلک بله اگر انسان دل به امر خدا بدهد و فرمان الهی را برای خودش سبک بکند آیا مگر امکان دارد که خدای عالم کمک نکند ما این باور را نداریم که خدای عالم کمک میکند ﴿وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ اگر یک جا سختی باشد دو جا هم آسانی است ﴿فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً ٭ إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً﴾ دو تا آسانی با هر سختی است یکی در دنیا یکی در آخرت لذا ما باید بپذیریم که اگر یک جایی سختی هست امتحانی هست آزمونی هست صبوری هم باید باشد چرا فرمود که ﴿فَلاَ اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ﴾ ما این را  خواندیم در بحث چگونه زیستن که همچنان هم در این فضا بحث میکنیم نحوه زیستنی که علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) در جوار رحمت قرآن دارد به ما میآموزد که ما زیر سایه قرآن زندگی بکنیم و زیستن خودمان را بر مبنای آموزههای قرآنی و وحیانی انجام بدهیم این توصیهها را دارد که «وَ اسْتَشْفُوا بِنُورِهِ فَإِنَّهُ شِفَاءُ الصُّدُورِ» اما بخش سوم صبر در مقام معصیت است که این بسیار سخت و دشوار است دشوارترین نوع صبر صبر در مقام معصیت است مال مردم را آدم بتواند به راحتی بخورد ولی نه فرمود ﴿إِنَّ الَّذینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ الْیَتامی‏ ظُلْماً إِنَّما یَأْکُلُونَ فی‏ بُطُونِهِمْ ناراً وای که این آیات الهی اگر انسانها را متحوّل نکند و آنها را برنگرداند چه اتفاقی خواهد افتاد این وعده محقق الهی است با قاطعیت و با صراحت تمام ﴿إِنَّ الَّذینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ الْیَتامی‏ ظُلْماً اینهایی که اختلاس میکنند بخش قابل توجهی از این اموال مال مردم محروم است مال همین فقرا و ایتام است مال بیتالمال است مال جامعهای است که در فقر و فلاکت دارند به سر میبرند در نداری و فقر دست و پا میزنند به این در و آن در میزنند آنهایی که فکر میکنید این پولها را با اختلاس و با سرقت و نظایر آن میبرند اینها مثلاً جایی میبرند که به نفعشان باشد پسفردا همینها به یک آبروریزی آن چنانی و فرزندان بیمار و همسران بیمار و در یک اندک زمانی همه اینها ﴿کَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ کجا رفتند چندی قبل آنهایی که ده بیست سال قبل با لباسهای آن چنانی کجا رفتند موقعیتشان چه شد نامی و یادی از اینها هست ﴿کَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ این تازه دنیاست ﴿إِنَّما یَأْکُلُونَ فی‏ بُطُونِهِمْ ناراً این وعدههای محقق الهی است بله شما که اینگونه با اموال مردم دارید برخورد میکنید که خدا نمیتواند شما را با دیگران یکسان ببیند ﴿هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لاَ یَعْلَمُونَ آیا مؤمن و فاسق یکساناند آیا خدای عالم مؤمن و فاسق اگر اینجوری باشد که خدا معاذالله عادل نیست کار او بر مبنای حکمت نیست به صراحت خدای عالم در قرآن میفرماید که شما فکر میکنید که مؤمن و فاسق یکساناند در محکمه عدل الهی مؤمن هم برود بهشت فاسق هم بگوید من استغفار کردم برود بهشت تا اینها به تعبیر امام سجاد(علیه السلام) فرمود به میزانی که میتوانی آتش را کف دست خود نگه داری گناه بکن چگونه به ما بگویند به میزانی که میتوانی آتش را و گلوله آتش را کف دست خود نگه بداری گناه بکن به میزانی که میتوانی آتش جهنم را تحمل بکنی مال یتامی را مال محرومین را مال فقرا را بیتالمال را و نظایر آن را آنهایی که در مقام معصیت صبوری ندارند نمیتوانند صبر کنند کفّ نفس ندارند اینها به ضیاء قرآن باید که شفاء بگیرند این قرآن راه نجات آنها را به آنها تذکر میدهد «وَ اسْتَشْفُوا بِنُورِهِ فَإِنَّهُ شِفَاءُ الصُّدُورِ» و در فراز پایانی فرمود که «وَ أَحْسِنُوا تِلَاوَتَهُ فَإِنَّهُ أَنْفَعُ الْقَصَصِ» یکی از جهاتی که میتواند جان انسان را جلا ببخشد صفا ببخشد تلاوت قرآن است که میتواند به نام بهترین داستانها انسانها را شکوفا کند به هر حال شبهای قدر است و انس و الفت با قرآن و اینکه قرآن را به یک فرهنگ عمومی تبدیل کردن قرآن یک کتاب مبارکی باشد که در طاقچهها باشد نیست قرآن یک کتاب روز است کتاب زندگی است کتابی است که توصیههایش سخنانش حکیمانه است ناصحانه است از درِ خیر است و ممکن نیست انسان به قرآن دل بدهد و قرآن او را رها بکند این امام سجاد(علیه السلام) است که میفرماید آنطوری که در خاطر بنده است که فرمود اگر همه آسمانها درش بسته بشود و زمین هیچ چیزی روییدنی نداشته باشد من باشم و قرآن معتقدم که قرآن تأمین کننده است این اعتقاد ولایی است خدای عالم از هر طریقی که بتواند حالا به ظاهر آسمان بارشی دارد و زمین رویشی دارد مگر خدای عالم برای اینکه انسان را تأمین کند نیازی به آسمان دارد و زمین دارد آسمان و زمین ابزار مادیاند برای یک مدتی هستند اما خدایی که رزّاق است ﴿إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتینُ او میتواند انسانها را تأمین کند به هر حال این شبها را که شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان را در پیش داریم قدر بنهیم و سعی کنیم که خدای عالم قرآن را و این جلوههای خوب قرآنی و زیبای قرآنی را اول ما جانمان را آزاد کنیم قلب که آزاد شد جان که آزاد شد قرآن در این جان میآید چرا خدای عالم فرمود ﴿الرَّحْمنُ ٭ عَلَّمَ الْقُرْآنَ ٭ خَلَقَ الْإِنسَانَ ٭ عَلَّمَهُ الْبَیَانَ اُنس بین قرآن و انسان را خدای عالم در کنار هم قرار داد ﴿الرَّحْمنُ ٭ عَلَّمَ الْقُرْآنَ ٭ خَلَقَ الْإِنسَانَ این قرآن است که انسان را انسان میکند و به جایگاه شرافت انسانی انسان در سایه قرآن انسان میشود منهای قرآن انسان از انسانیت بهرهای نخواهد داشت به هر حال توصیههای والای علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) مورد توجه باشد اینها هم در وضع چگونه زیستن ما بر مبنای عقلانیت وحیانی بسیار دخیل است اگر سؤال کنید علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) در باب چگونه زیستن چه آموزهای و چه تعلیمی به ما داده است ما میگوییم که حضرت فرمود: «تَعَلَّمُوا الْقُرْآنَ فَإِنَّهُ أَحْسَنُ الْحَدِیثِ وَ تَفَقَّهُوا فِیهِ فَإِنَّهُ رَبِیعُ الْقُلُوبِ وَ اسْتَشْفُوا بِنُورِهِ فَإِنَّهُ شِفَاءُ الصُّدُورِ وَ أَحْسِنُوا تِلَاوَتَهُ فَإِنَّهُ أَنْفَعُ الْقَصَصِ» این اُنس با قرآن این که مثلاً ما هر روز بتوانیم پنجاه آیه از قرآن را بخوانیم و با قرآن محشور باشیم به قرآن بنگریم نگریستن به قرآن را عبادت بدانیم قرآن را برای خود یک نصب العین قرار بدهیم که همواره با او حرکت کنیم او چراغ راه ما باشد این توصیفاتی که خدای عالم در باب قرآن فرموده است ﴿یس ٭ وَ الْقُرْآنِ الْحَکیمِ ﴿الر کِتابٌ أُحْکِمَتْ آیاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ﴾ ﴿کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلی‏ صِراطِ الْعَزیزِ الْحَمیدِ﴾ راه عزت و راه ستوده شدن و ممدوح شدن و محمود شدن را این قرآن به آدم میآموزد قرآن درس عزت میدهد درس مقاومت میدهد درس پایداری میدهد درس حکمت میدهد انسانی که با قرآن مأنوس است هرگز اهل چاپلوسی و تملّق نیست اهل خدعه و نیرنگ و دو دوزه بازی کردن نیست اهل استبداد و استکبار و تکبر نیست اهل عُجب و خودپسندی و نظایر آن نیست چرا که «وَ اسْتَشْفُوا بِنُورِهِ فَإِنَّهُ شِفَاءُ الصُّدُورِ» است این شفابخشی قرآن در این مسایل بسیار بسیار نقشآفرین است یک وقت عرض کردیم امتثال است نسبت به واجبات یک وقت ترک محرّمات است ما ترک محرّمات را بدون استعانت از قرآن قطعاً نمیتوانیم فرا بگیریم این قرآن است که میتواند انسان را قوی کند انسان را با جرأت و جسارت کند در وجود انسان یک خشیتی و خوفی ایجاد کند که نسبت به عذاب الهی انسان بهراسد و این هراس از برترین و والاترین موهبتهای الهی است که انسان به سمت معصیت نرود «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اقْسِمْ لَنَا مِنْ خَشْیَتِکَ» ما همیشه رزق و روزی میخواهیم غذایمان آبمان نانمان مسکنمان کارمان اشتغالمان همه اینها خوب است باید هم بخواهیم و خدا رزّاق است اما آن که بیشتر باید بخواهیم این است که چه چیزهایی را رها بکنیم فرمود بخواهید از خدا که خشیتی به شما بدهد که در ضمن این خشیت خودتان را از معاصی و نافرمانیها و عصیان و معصیت نسبت به پروردگار عالم دور باشید «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اقْسِمْ لَنَا مِنْ خَشْیَتِکَ مَا یَحُولُ بَیْنَنَا وَ بَیْنَ مَعَاصِیک» یکی از مطالب بسیار عمدهای که خدای عالم در قرآن دارد و به ما نهیب میزند فرمان میدهد و بسیار هم بر آن تأکید میکند مسئله شیطنت شیطان است مگر کسی میتواند از دست این وسوسهگر حیلهگر این خیانتباز این دشمن قدّار این دشمن مجهز و مسلّح به غیب کسی از دست این نجات پیدا بکند آن که روبه‌روی خدای عالم میایستد و میگوید ﴿فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ به عزت خدا قسم میخورد که من همه را گمراه میکنم این را میگویند دشمن قسم خورده خدای عالم میفرماید که در مقابل شیطان انسانها سه گونهاند یا تابع محضاند که هیچ یا بیتفاوتاند که اینها هم طمعه شیطان میشوند یا کسانیاند که شیطان را دشمن گرفتند ﴿فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا﴾ شما خودتان را مجهز کنید آن نانجیب آن دشمن قسم خورده خودش را آماده کرده تا شما برباید زمینههای دروغین فراهم میکند وعدههای دروغ میدهد دنیا را در چشم و دلتان زیبا نشان میدهد فریبا نشان میدهد کار او خدعه است نیرنگ است غرور است وعدههای او وعدههای دروغین است این همه و همه را قرآن دارد بیان میکند اگر انسان از قرآن و فرهنگ قرآن دور باشد چه کسی میتواند وضعیت شیطان و دشمنی او را برای ما توضیح بدهد تمام لایه لایه کارهای شیطان را تشریح میکند باز میکند تا انسان در مقابل او با قدرت و با مقاومت بایستد و او را زیر پا منکوب کند یا رسول الله آیا شما هم شیطان دارید بله من هم شیطان دارم اما این شیطان را تسلیم خودم کردم زیر پا لِه کردم اجازه سخن گفتن و حرف زدن به او نمیدهم اگر شیطان دهن باز کند این دهن همان نیش مار است که انسان را زخمی میکند اجازه سخن دادن به شیطان و شیطانصفتان همین است جامعه ما دیگر یک جامعه فرهیخته است حرفهای نامربوطی که حتی در چنین شبهایی از سخن افرادی که هیچ مبنای معرفتی برایشان نیست در هیچ مدرسهای در هیچ دانشگاهی در هیچ حوزهای در نزد هیچ استادی درس نخواندند فقط حرف و مدح و شعر و امثال ذلک دارند و تریبون دارند اینها را گوش نمیکنند آن که حق است آن که از مخ و مغزای دین گرفته شده است دیگر فضای دروغ و خدعه گذشته است فضای فکر و فرهنگ به بازار جامعه اسلامی و انسانی دارد میآید باید شبکههای اجتماعی و فضای مجازی را هدایت کرد مدیریت کرد و راهبری کرد باید بیایند فرهیختگان اهل اندیشه اهل فکر و دیگر مجال سخن گفتن به این حرفهای واهی و بیاساس را که به صورت شعرگونه برای تلخ کردن ذائقه جامعه است گوش نخواهد داد به هر حال این قرآن است که در شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان بر سر گرفته میشود و نام شریف اهل بیت(علیهم السلام) بر دل و جان مینشیند و با توسل به پیشگاه پروردگار عالم توسط این دو حقیقت یعنی قرآن و عترت انسان میتواند جانش را آزاد کند آقایان متوجه باشیم برادران و خواهران متوجه باشیم که در چنین شبی که شب بیست و سوم و شب عنایت ویژه پروردگاری است خود را در معرض خدا قرار بدهیم خود را جان خود را قلب خود را عقل خود را بگوییم خدایا ما این هستیم سراسر ضعف هستیم سراسر ناتوانی هستیم و هر چه قدرت توست ما به تو متوسل میشویم و در سایه قرآن و عترت و راه را از تو میخواهیم ما ابدیتی در پیش داریم که شب قدر بناست این ابدیت ما را به درستی تأمین کند خدایا به روح مطهر علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) که سید الاولیاء است سید الاوصیاء است و در پیشگاه مقرّب و عزیز است قسمَت میدهیم جامعه اسلامی نظام اسلامی امت اسلام را در هر کجا که هستند در پناه قرآن و عترت محافظت بفرما و فرهنگ قرآن و عترت را در دل و جان همه ما در عقل و قلب همه ما در دست و پا و جوارح و جوانح به گونهای قرار بده که از انسانها قابل جدایی نباشند و همواره و در همه حالات معیت با قرآن را داشته باشیم در حد و توان خودمان

«و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته»


دیدگاه شما درباره این مطلب
افزودن نظرات