پایگاه اطلاع رسانی اسراء: يكي از دغدغههاي هميشگي قشر محصل ما خصوصاً دانشگاهيان محترم و اساتيد ايشان و نيز مراجع عظام, بر اسلامي كردن دانشگاهها بوده و هست. فهم معناي اسلامي شدن دانشگاهها, راهكار عملي و كاربردي آن و بسياري از ديگر نظريات در اين ميان خود حاكي از رفع اين مشكل است. در سالرو شهادت مؤسس مذهب جعفري بر آن شديم تا از نظريات شاگرد برجسته اين مكتب حضرت علامه جوادي آملي در اين خصوص بهرهمند گرديم.
معظم له در طلیعۀ یکی از جلسات درس اخلاق خود به بیان صورت این مسئله پرداخته و ابراز داشتند:
اگر به بركت خونهاي پاك شهدا, تلاش و كوشش امام و رهبري, تلاش و كوشش مراجع و همه علما اين است كه ما دانشگاههايمان اسلامي باشد ما بايد ابتدا معناي اسلامي بودن دانشگاهها را خوب عنايت كنيم؛ بسياري از بزرگان ما وقتي وارد مسئله ميخواستند بشوند ميگفتند: «و ينبغي تحرير محل النزاع اولاً» اين خيلي كار مهمّي است چون در بسياري از موارد گاهي ميبينيد كه طرفين هر دو حق دارند ولي نزاعشان لفظي است بنابراین تحرير صورت مسئله از دقيقترين و ضروريترين كارهاي يك محقق و پژوهشگر است كه من كه ميخواهم وارد اين مسئله بشوم اين مسئله چيست؟اسلامي كردن دانشگاهها هم يك مسئله است ما بايد بفهميم معناي اسلامي كردن دانشگاهها يعني چه؟
گام نخست: اسلامی شدن دانش دانشگاه
ایشان گام اول در اسلامی شدن دانشگاه هارا اسلامی شدن دانش آنها برشمرده و فرمودند:
خيليها كه نيّت خير هم داشتند و اجرشان هم با ذات اقدس الهي باشد اينها صورت مسئله را تشخيص نميدادند خيال ميكردند معناي اسلامي كردن دانشگاه اين است كه ما نماز جماعت داشته باشيم, نماز اول وقت داشته باشيم, نماينده وليّ فقيه داشته باشيم, مصلاّ داشته باشيم, شبهاي چهارشنبه دعاي توسل و شبهاي جمعه دعاي كميل داشته باشيم, اينها كار مسجد و حسينيه است كار دانشگاه نيست البته همه اينها خوب است همه اينها نور است اما معناي اسلامي شدن دانشگاه اين نيست كه دانشگاه بشود مسجد و حسينيه, همه ما اين كارها را بايد انجام بدهيم و دنيا و آخرت ما با اين كارها تأمين ميشود اما دانشگاه وقتي اسلامي ميشود كه دانشش اسلامي باشد حرف اول دانشگاه را دانش ميزند آنها كه توجه نكردند كه دانش ميشود اسلامي, خيال كردند اسلامي شدن دانشگاه تفكيك جنسيّت است و مانند آن, اينها هم كار بسيار خوبي است اما معناي اسلامي شدن دانشگاه اينها نيست, مگر الآن به طلبههاي حوزه كسي ميگويد شما زن و مرد از هم جدا بشويد, نمازتان را اول وقت بخوانيد, نمازتان را به جماعت بخوانيد اينها را كه كسي به طلبه نميگويد, خودِ اين علم، او را رهبري ميكند خود اين علم, عالِم را ميپروراند اگر علم, اسلامي شد عالِم را مسلمان ميپروراند, پس اوّلين كار اين است كه ما بفهميم معناي اسلامي شدن دانشگاه اين است كه دانش, اسلامي بشود.
گام دوم: ابطال فلسفه الحادی در دانشگاه ها و مبارزه با دین ستیزان
صاحب تفسیر تسنیم ضمن ابطال افکار کسانی که به فلسفۀ الحادی گرایش داشته و جهان را بی هدف می خوانند، توجه به فلسفۀ الهی را مبنای جهان بینی صحیح دانسته و علوم دانشگاهی را در پرتو این نگاه اسلامی دانسته و فرمودند:
تكليف همه علوم را فلسفه تعيين ميكند و فلسفه دو قسم است؛ فلسفه كه به عنوان جهانبيني است اگر ـ معاذ الله ـ به اين نتيجه رسيد كه جهان خالي از خداست و خودساخته است و بر اساس طبيعت و تصادف قرار دارد وخدايي ـ معاذ الله ـ نيست اين ميشود فلسفه الحادي لذا كلّ اين جهان ميشود بيدين يعني ديني در كار نيست و دين ميشود خرافات و افيون، همان حرفي كه بيگانهها ميزدند. بر اساس اين مبناي باطل ما به هيچ وجه علمِ ديني نداريم چون خود دين، افسانه است اما اگر فلسفه, فلسفه الهي بود يعني جهانبيني, جهانبيني الهي بود و ثابت كرد در جهان خدا هست و واحد است اسماي حسنا و افعال دارد آثار دارد كلّ اين جهان, صُنع اوست اينها ميشود ديني, اين ميشود فلسفه الهي.
ایشان در مورد چرایی و چگونگی این تحوّل در علوم دانشگاهی بیان داشتند:
بر اساس اين فلسفه, ما علم غير ديني نداريم.چرا؟ براي اينكه هر كسي در هر رشتهاي که كار ميكند معنايش اين است كه خدا چنين كرد, يك زمينشناس حالا چه بگويد چه نگويد, وقتي موحد است معتقد است كه خدا زمين و آسمان را خلق كرد و با اين نظم خلق كرد يعني خدا اينچنين كرد, الآن ما كه در قم داريم قرآن را تفسير ميكنيم چرا علمِ ما ديني است براي اينكه ميگوييم خدا چنين گفت, آن استاد دانشگاه كه در دانشگاه ميگويد خدا چنين كرد اين ديني نيست؟! بحث درباره قول خدا ديني است ولي بحث درباره فعل خدا ديني نيست؟! ما بر اساس فلسفه الهي ـ كما هو الحق ـ علم غير ديني نداريم .
ایشان در ترسیم طرز تفکر یک متفکر دینی، تمسک به دو بال﴿هُوَ الأوَّل) و( هو الآخر﴾را لازم دانسته و خطاب به دانشگاهیان محترم اذعان داشتند:
يك متفكّر ديني روي طبيعت يك ضربدر ميكشد و ميگويد چيزي به نام طبيعت نداريم چرا که هر چه هست خلقت است ؛شما دانشگاهیان داريد كار خدا را ترسيم ميكنيد, ميگوييد خدا چنين كرد, منتها آنها آمدند بال ﴿هُوَ الأوَّل﴾ و بال «هو الآخر» را كنار زدند و لاشه دانش را تحويل دانشگاه دادند بعد گفتند دانش كه اسلامي و غير اسلامي ندارد بنابراين بر اساس فلسفه الهي اصلاً فرض ندارد ما علم غير ديني داشته باشيم فرض ندارد ما دانش غير ديني داشته باشيم.
ایشان طراوت اسلامی شدن علوم دانشگاهی را بمنزلۀ تفسیر آیات قرآن برشمرده و فرمودند:
اگر اين معنا صورت مسئله را خوب روشن كرد فضاي دانشگاه به وسيله شما رؤسا و اساتيد بزرگوار شفاف و روشن ميشود آن وقت اين شخص كه دارد يك صفحه اين علم را به وسيله استاد ميخواند اين به منزله تفسير يك آيه قرآن است چرا که او دارد خلقت را تشريح ميكند. آن كسي كه دارد برنامه آسمان شب را تنظيم ميكند كه اين ستارهها از يكديگر توليد ميشوند اين دارد آيه سوره انبيا را تبيين ميكند در آنجا فرمود: ﴿أَوَ لَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقاً فَفَتَقْنَاهُمَا﴾ فرمود اول اينها رَتق بودند بسته بودند ما يكي پس از ديگري اينها را باز كرديم, اگر كسي درباره اين ستارههاي آسمان, درباره راه شيري, درباره كهكشانها سخن ميگويد كه اصلش ماده گازي بود اين دارد آيات قرآن را تفسير ميكند كه خداي سبحان فرمود: ﴿ثُمَّ اسْتَوَي إِلَي السَّماءِ وَهِيَ دُخَانٌ﴾ شما خيال نكنيد اين شمس و قمر هميشه شمس و قمر است اينها اول يك مُشت دود بودند ما به اين صورت در آورديم بعد هم يك مشت دود ميكنيم ﴿إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ﴾ ميشود ﴿إِذَا النُّجُومُ انكَدَرَتْ﴾.
گام سوم: ترویج سخن و تفکر اسلامی و دوری از تفکرات قارونی
استاد برجستۀ اخلاق حوزه راهکار دستیابی به اساس فلسفۀ الهی را ایراد سخن اسلامی و داشتن تفکر اسلامی بیان داشته و فرمودند:
خب اگر كسي بر اساس فلسفه الهي بخواهد وارد بشود ما علم غير ديني نداريم بر اساس جزئيات بخواهد وارد بشود بايد اسلامي حرف بزند و اسلامي فكر كند. بسياري از ماها به اين درد مبتلاييم كه اسلامي حرف ميزنيم و قاروني فكر ميكنيم.
وقتي وجود مبارك موساي كليم(سلام الله عليه) به قارون فرمود اين اموالي كه خدا به تو داد بهره ديني, بهره اخروي, بهره فردي, بهره اجتماعي همه در آن منظور است گفت: ﴿إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَي عِلْمٍ عِندِي﴾ من خودم علم اقتصاد بلد بودم و جمع كردم خيلي از ماها اسلامي حرف ميزنيم و قاروني فكر ميكنيم ميگوييم براي ماست, براي ما كه ﴿أَلَمْ يَكُ نُطْفَةً مِن مَنيٍّ يُمْنَي﴾ است, چه چيزي براي ماست؟! اگر نعمتي داشتيم به استناد آيه ﴿مَا بِكُم مِّن نِّعْمَةٍ فَمِنَ اللَّه﴾ كه گفتند در تعقيبات نماز و دعاها اين مضمون را بخوانيد تا يادتان نرود لذا اگر عمل كرديم ميشويم موحد اما اگر گفتيم خودم زحمت كشيدم پيدا كردم كه با خطرهاي بعدي روبهروست.
--------------------------------------------------
منبع:جلسه درس اخلاق معظم له،شهریورماه92