23 09 2016 299319 شناسه:
image

جامعه‏ ایمانی به سمت حاکمیت شایستگان می‏رود/ جهل عمومی مانع از حکومت صالحان شده است

پایگاه اطلاع رسانی اسراء به نقل از شفقنا: دموکراسی در برخی از کشورها نهادینه شده و حاصل آن در اغلب موارد قدرت گرفتن نخبگان را به دنبال دارد این در حالیست که در برخی کشورها با وجود ادعای دموکراسی، دیکتاتوری در ارکان جامعه نفوذ کرده و به شکل های مختلفی بروز می کند.

به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی اسراء: حجت الاسلام والمسلمین دکتر مرتضی جوادی آملی در این خصوص به شفقنا گفت: اگر جامعه، یک جامعه ایمانی بود یعنی بر اساس  اعتقاد و باور به خدای عالم و حاکمیت او  و تن به اراده‏ و قانون خدا می‏سپارد بدون شک این جامعه به سمت صالحان و شایستگان می‏رود و رأی و نظر خود را به نفع آنها در صندوق ‏ها قرار می‏دهد و حاکمیت نظام را به دست صالحان می‏سپارد و از آن ‏ها بهره می‏برد.
به عقیده این استاد حوزه علمیه قم دو مانع مهم برای حکومت صالحان در جامعه وجود دارد که یکی جهل عمومی است که بایستی این را با معرفت، آگاهی و شناخت درمان کرد و دیگری هم  جهالتی است که از ناحیه‏ نهادهای قدرت بر جامعه تحمیل می‏شود.  این دو عنصر اساسی هستند که  باید درمان شود که اگر اولی درمان شود امکان درمان دوم هم زیاد است.
متن گفت و گوی شفقنا با دکتر جوادی آملی را بخوانید:
* چرا دموکراسی در برخی جوامع منجر به این می شود که نخبگان جامعه در رأس امور قرار بگیرند و جامعه را به نقطه بهتر می رسانند اما در برخی جوامع دموکراسی حتی به دیکتاتوری هم کشیده می شود و نخبگان در اقلیت قرار می گیرند و ناچار به مهاجرت و سکوت می شوند؟
جوادی آملی: اگر اجازه بفرمایید می‏خواهم یک اصلاحی را در عبارت‏ها داشته باشیم. ما در یک فرهنگ اسلامی زندگی می‏کنیم که این فرهنگ به لحاظ واژه‏ها هم، واژه‏های مستقل و غنی دارد و این واژه ها در درون این فرهنگ تولید شده و استنباط می‏شود. واژه‏های دموکراسی یا واژه‏ نخبه گرایی که در سوال خود مطرح کردید واژه‏هایی است که از اقلیم و سرزمین غرب و با فرهنگ و تمدن آنها آمده است اما ما بر اساس سپهر تمدن و فرهنگ اسلامی می‏توانیم واژه‏های خودمان را داشته باشیم. در تفکر دموکراسی بحث  حاکمیت مردم مطرح است  اما در اندیشه ‏اسلامی آنچه که اصل است و مردم با همه ‏وجود از آن استقبال می‏کنند عبارت است از اراده ‏الهی و حاکمیت خدایی که مصالح انسان‏ ها و سعادت دنیا و آخرت انسان ‏ها را لحاظ می‏کند و بر اساس آن قانون و قواعد زیست و زندگی را بیان می‏فرماید بنابراین ما این معنا را در فضای امت اسلامی داریم که حاکمیت با اراده ‏الهی است و مردم این حاکمیت الهی را با همه‏وجود می‏پذیرند و باور دارند زیرا خدای عالم این حاکمیت را از طریق بهترین و شایسته ترین انسان‏ها به نام انبیاء و اولیاء برای جوامع تنظیم فرمودند بنابراین یک تفاوت اساسی در این مسأله وجود دارد که در اندیشه‏ وحیانی اسلامی اراده و حاکمیت پروردگار عالم برای امت اسلامی پذیرفته شده است و رأی و نظر مردم در این امر این است که اراده ‏الهی در مسیر سعادت انسانی کارآمد و موثر است لذا مراد از حق حاکمیت در اندیشه ‏اسلامی برای مردم این است که مردم با همه ‏وجود اراده‏ الهی را در یک جامعه اسلامی می ‏پذیرند و به قانون، حکم و حاکمیت الهی تن در می دهند.  زیرا در قرآن مجید بحث  حاکمیت و حکم اختصاص به پروردگار عالم دارد که فرموده اند «ان الحکم الا لله ». این مطلب اول است که ما باید در گفتگو و در مباحثمان در فضای اسلامی از اندیشه‏های وحیانی مدد بگیریم و از واژه هایی که در متن دین تولید شده است استفاده کنیم. نکته‏ دیگر در همین مسأله، بحث نخبه گرایی است که مطرح است.  خود واژه ‏نخبه گرایی هم باز یک واژه وارداتی است که از فرهنگ و تمدن  غرب به سرزمین ما آمده و این هجرت واژه‏ها بدون شک یک فرهنگ خاص غرب را هم به همراه خواهد آورد. بحث نخبه گرایی در جوامع غربی بیشتر به مباحث هوش و استعداد برخی از افراد جامعه بازمی گردد که افراد در جامعه در زمینه‏های مختلف از یک هوشمندی و استعداد خاصی برخوردار هستند. آنهایی که در جنبه‏های سیاسی، اقتصادی یا جنبه‏های فرهنگی و امثال آن از یک هوش، استعداد و ابتکار و خلاقیت و نظایر آن برخوردار هستند به عنوان نخبگان جامعه شناسایی می‏شوند و  انتظار است در جوامعی که آنها زیست می‏کنند این دسته از افراد با داشتن این ویژگی‏ها وارد صحنه‏ حاکمیت شوند.  ما در خصوص این واژه هم جای بحث و گفتگوی فراوانی داریم. در اندیشه‏ دینی ما این معنا استنباط می‏شود که حاکمیت صالحان است و مراد از صالح آن انسانی است که با دو  ویژگی  تعهد و تخصص همراه  باشد یعنی  همان سخنی که از حضرت یوسف (ع) در قرآن نقل شده است «انی  حفیظٌ علیم»  «هم نسبت به مسائل بسیار امین و با امانت برخورد می‏کند و هم آگاهی و دانش لازم را دارد». در فضای غربی بحث نخبه گرایی بار ارزشی برای انسانی نیست، بلکه بحث استعداد، هوشمندی، قدرت  اجتماعی، خلاقیت، ابتکار و… است که همه این موارد لازم است و ضرورت دارد.  اما اینها تمام معنا نیست لذا اکنون خود نخبه گرایی در  غرب به یک چالش جدی در فضای دموکراسی تبدیل شده است برای اینکه خود حکومتِ نخبه گرایان را  به دو دسته‏ از حکومت شیران و روباهان تشبیه می‏کنند که نخبه‏ها احیانا قدرت نظامی و دیکتاتوری خودشان را با احیاناً با قدرت فریب، نیرنگ و  مکر قایل می‏شوند. چراکه بار ارزشی  امانت، تقوا و  تعهد آنچنان که باید در فضای نخبه گرایی وجود ندارد. بنابراین ما در این واژه هم بحث و گفتگوی زیادی داریم و لازم هست که از واژه‏های اصیلی که در دامن  وحی  تولید شده است  استفاده کنیم.  اما در خصوص این که چطور بعضی از جوامع دارای حاکمیت دموکراسی هستند، نخبه گرایی دارند و  بعضی جوامع ندارند باید عرض کنم دقیقاً این بحث را شایسته است در فضای  فرهنگ و تمدّن امت اسلامی  بحث کنیم. اگر جامعه ‏اسلامی کار خودش را با جریان حاکمیت الهی آغاز کند و تن به اراده ‏الهی دهد و یک جامعه‏ ایمانی ساخته شود در آن جامعه ‏ایمانی به سراغ صالحان خواهند رفت. اگر جامعه، یک جامعه ایمانی بود یعنی بر اساس  اعتقاد و باور به خدای عالم و حاکمیت او و تن دادن به اراده‏ و قانون خدا باشد  بدون شک این جامعه به سمت صالحان و شایستگان می‏رود و رأی و نظر خود را به نفع آنها در صندوق ‏ها قرار می‏دهد و حاکمیت نظام را به دست صالحان می ‏سپارد و از آن ‏ها بهره می‏برد اما اگر جامعه‏ اسلامی و امت اسلام به ارزش‏های الهی تن درندهد و  اراده و قانون خدا و شریعت را پاس ندارد و بر ارزش‏ها، اصول و قواعدی که از ناحیه‏ قوانین الهی  برای بشر آمده است را ارج ننهد طبعاً چنین جامعه‏ای به صالحان و شایستگانی که با این دو ویژگی تعهد و تخصص هستند هم گرایش پیدا نخواهد کرد. بدون شک جامعه‏ ایمانی به سمت حاکمیت صالحان می‏رود. اما اگر جامعه ارزش‏های اخلاقی خود را از دست داده باشد، جامعه‏ای باشد که تن به قوانین و اراده‏ تشریعى خدای عالم نسپارد و برای تحقق اراده ‏الهی تلاش نکند هرگز به فکر حاکمیت صالحان و شایستگانی  که با این دو ویژگیِ اصیل علم و آگاهى از یک سو، تعهّد و امانت از سوى دیگر هستند نخواهد رفت. ضمن این که  احیاناً اگر در برخی از مقاطع در تاریخ همین انقلاب شاهد بودیم که آرای مردم به یک سمت و سویی گرایش داشت برای این بود که در مقام نظر یا در مقام عمل ایمان و اعتقاد به حاکمیت الهی را از دست دادند و این باعث شد که به دنبال صالحان وشایستگان نروند. بنابراین جامعه ‏ایمانی که به اراده‏ و قوانین الهی و  اصول و ارزش‏های انسانی که از طرف پروردگار عالم توسط انبیا و اولیا برای آنها رسیده است راضی شوند و با همه‏ وجود آن را بپذیرند حاکمیت صالحان را می‏سازند و به آن بنیان می‏دهند و همواره صالحان هم در مسیر خدمت به مردم و ارائه حق حاکمیتی که مردم برای آنها دارند هم فراهم خواهد شد اما اگر جامعه،‏ ایمانی نباشد و به اراده و قانون خدا و اخلاقی که خدای عالم برای بشر درنظر گرفته است راضی نشود  قطعاً حاکمیت صالحان رخ نخواهد داد.
* یعنی منطقه و جامعه اسلامی خاورمیانه جامعه ایمانی نبوده که نتوانسته به دموکراسی آنطور که باید و شاید دست یابد یا برخی حکومت های دیکتاتور با استبداد خود اجازه این کار را به مردم ندادند؟
جوادی آملی: جامعه است که حاکم‏ ها را می‏سازد. اگر یک حکومتی از قبل تعیین شود بالاخره آنها هم قدرت پیدا خواهند کرد و این اجازه را به جامعه نخواهند داد اما اگر یک جامعه‏، نظام و حاکمیتی به آرای  مردم تکیه می‏کند، اگر این آرا بر مبنای ایمان شکل بگیرد قطعاً حاکمیت هم اصلاح خواهد شد.
* پس شما مهمترین چالش تحقق نخبه گرایی در جامعه را  همین مسأله ‏ایمان جامعه می دانید؟
جوادی آملی: بله. اگر جامعه، ایمان به معنای پذیرش اراده‏ خدا یعنی همان قوانینی که خدا در بخش احکام و اخلاق بیان فرموده اند را بپذیرد قطعاً در مقام انتخاب و برای نسل حاکمان انسان‏ های صالح و شایسته را انتخاب خواهند کرد.
* چه چیزی باعث شده که این مسایل کمتر مورد قبول جامعه قرار بگیرد و مهمترین موانع عدم تحقق مردم سالاری چه بوده است؟
جوادی آملی: دو مانع مهم وجود دارد که یکی جهل عمومی است که بایستی این را با معرفت، آگاهی و شناخت درمان کرد و دیگری هم جهالتی است که از ناحیه ‏نهادهای قدرت بر جامعه تحمیل می‏شود. این دو عنصر اساسی هستند که  باید درمان شود که اگر اولی درمان شود امکان درمان دومی هم زیاد است. اگر جامعه رشد کند و به بلوغ فکری و فرهنگی برسد هرگز جهالتِ از ناحیه ‏قدرت را هم تحمل نخواهد کرد. تلاش همه‏ متولیان فرهنگی اگر در این زمینه باشد که آگاهی و شناخت را با ادبیات شایسته، اخلاق و مدارا به جامعه ارایه دهند و همچنین اگر شبکه‏های اجتماعی در اختیار متولیان فرهنگی قرار بگیرد و متولیان فرهنگی هم  انزوا نگیرند و به صحنه بیایند و با روشنگری و  دادن افکار و  آرای نوین در عرصه ‏اخلاق، سیاست، فرهنگ، تمدن و نظایر آن جامعه را بیدار کنند و جامعه از جهل و جهالت رهایی پیدا کند قطعاً قدرت نمی‏تواند این جامعه را در مسیر اراده ‏خود بگرداند. این سخن را خدا در قرآن به صورت روشن و واضح بیان کرد که فرعون بر اساس استخفاف جامعه، جامعه را تابع و مطیع خود قرار داد. اکنون جوامع اسلامی متاسفانه به این نوع از درد و بیماری مبتلا هستند و البته قدرت و نهادهای حاکمیتی هم بسیار خرسند هستند که بتوانند به جهالت مردم دامن بزنند.
* نخبه گرایی لازمه پویایی و رشد در  جامعه است این نخبه گرایی یا همان بحث حاکمیت صالحان چقدر در جامعه‏خودمان رعایت شده است؟
جوادی آملی: این مسایل  که عرض کردم هم در فضای عمومی حاکم است و هم در فضای اختصاصی. در فضای اختصاصی هم به نوبه‏ خود این مشکل وجود دارد یعنی عدم آگاهی، عدم شناخت لازم و  توجیه لازم نسبت به بخش‏ ها متاسفانه باعث شده است که فضاهای اقتصادی،  سیاسى و فرهنگى یا فضاهای تخصصی را هم تا حد زیادی  آلوده نماید. گرچه قدرت در دامن زدن به این فضا خیلی موثر است اما من فکر می‏کنم یک بخش عمده‏ این نقص‏ها به صاحبان فرهنگ، اندیشه، قلم، نویسندگان، محققان و پژوهشگران هم بازمی‏گردد که سهم این طبقات به نحوی در روشنگری جامعه و حضورشان در عرصه‏ فکر، فرهنگ و هدایت جامعه   بسیار ضعیف و کمرنگ است. اگر متولیان فرهنگی در بخش های مختلف برای روشن کردن جامعه به صورت یک نهضت حرکت کنند و جامعه را نسبت به ضعف‏ها و کمبودها آگاهی شایسته دهند که بدون تنش‏های سیاسی باشد و فقط در یک فضای علمی و فرهنگی جامعه را آگاه کنند یک قدرتی پیدا خواهند کرد. البته متاسفانه محذوراتى وجود دارد و صاحبان قلم و کسانی که به هر حال با اندیشه درگیر هستند کار سختی را در پیش دارند اما به هر حال اگر نهضت عمومی در این رابطه اتفاق بیفتد، جامعه  آگاه شود و از ضعف‏ها، نقص‏ها و کمبودهای تحمیلی آگاه شوند در مقام تصمیم و رأی می‏توانند به خرد و ایمان خودشان تکیه کنند و انتخاب احسن را داشته باشند. در فضای عمومی بیشتر مشکل از ناحیه ضعف و نقص  فرهنگ یا به عبارتى با جهل روبرو هستیم که زمینه استخفاف فراهم مى گردد امّا در فضاى تخصصّى مانند حوزه‏ها، دانشگاه‏ها و مراکز علمی کمتر به چالش کم آگاهی، کم دانشی و توجیه نبودن نسبت به مواضع روبرو هستیم. مشکل بیشتر در این ناحیه از جهالت و اعمال قدرت بیرونى است و  پیشنهاد مشخّص این است که باید  صاحبان خرد و توانمندان نظرى و عملى در عرصه هاى مختلف به صورت جدّى و البته دسته جمعى و متّحد به صحنه بیایند به عبارت دیگر کسانی که واقعاً صاحب اندیشه، فکر متعالی رأی و نظر در مباحث هستند البته با دقت اخلاقی، با دقت این که قلم را به درستی به کار ببرند و موجب تنش هایی در جامعه نشوند فرصت داد که این کار می ‏تواند برای حل این بحران موثر باشد.
انتهای پیام