30 04 2020 282763 شناسه:
image
ویژه شبهای ماه مبارک رمضان 1441هـ.

جلسه ششم؛ «جلوه های رمضانی»؛ سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین مرتضی جوادی آملی

پایگاه اطلاع رسانی اسراء؛ پخش زنده سلسله سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین مرتضی جواد آملی با عنوان«جلوه های رمضانی» ویژه شبهای ماه مبارک رمضان ۱۴۴۱ه‍ ، از تلویزیون اینترنتی اسراء پخش می گردد. این برنامه که به همت معاونت فناوری اطلاعات و‌ رسانه بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء تهیه و تولید می...

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم

بسم الله الرحمن الرحيم

«الحمد لله رب العالمين و صلّي الله علي محمد و آله الطاهرين»

﴿شَهْرُ رَمَضانَ الَّذي أُنْزِلَ فيهِ الْقُرْآنُ هُدي لِلنَّاسِ وَ بَيِّناتٍ مِنَ الْهُدي‏ وَ الْفُرْقانِ﴾؛[1] حمد و ثناي خاص به درگاه پروردگار عالم است که همه نعمت‌ها را براي بندگانش در ماه مبارک رمضان به تمام و کمال ايجاد کرد تا بنده با استفاده از اين جلوات و تجليات الهي راه بندگي را و مسير سلوک به سمت پروردگار عالم را با آهنگي خاص و شيرين به سمت پروردگار عالم داشته باشد. درود و سلام و صلوات الهي و فرشتگان و ملائک و همه مؤمنين بر وجود مبارک حضرت رسول مکرّم اسلام که برترين هدايا و عالي‌ترين مواهب آسماني را براي بشر به ارمغان آورده‌اند که سرآمد آنها حقيقت قرآن است و همچنين درود و سلام بر اهل بيت عصمت و طهارت که جانشينان رسول گرامي اسلام و مفسّران و تبيين کنندگان حقايق عِلوي و حقيقت قرآني‌اند.

آنچه در باب ماه مبارک رمضان بايد همگان بدانيم اين است که خداي عالم شاه‌راهي را و صراط مستقيمي را به سوي بندگانش گشود تا انسان‌هاي شايسته و مؤمن و پرهيزکار و پرواپيشه خودشان را در اين راه مستقيم الهي قرار بدهند و مراحل و مواقف سلوک را يکي پس از ديگري طي کنند و خودشان را به ساحت الهي نزديک کنند و چون بنده اگر بخواهد به ساحت الهي نزديک بشود هر چه که از جلوات الهي، تجلّيات ربّ العالمين و حقايقي که خداي عالم در اين راه قرار داده است بيشتر بهره ببرد طبيعي است که راه سلوک به سمت حق(سبحانه و تعالي) را با امکانات بهتر و بيشتر راحت‌تر طي خواهد کرد. ماه مبارک رمضان چنين ماهي است که خداي عالم زمينه را فراهم ساخته است تا بندگانش در کمال بهره‌مندي از مواهب و جلوه‌هاي الهي حرکت کنند. از جمله جلواتي که در ماه مبارک رمضان براي بندگانش خداي عالم به ابلغ وجه مطرح فرموده است مسئله روزه و صيام است. يکي از عالي‌ترين و ارزشمندترين حقايقي که خدا در اختيار بشر قرار داده تا به وسيله آن، عبد متقرب به درگاه خدا بشود مسئله صوم و روزه است. جا دارد که در اين ماه که بندگان روزها با حقيقت صوم و صيام آشتي کرده‌اند و جان و قلب و عقل و نفسشان را به سمت خداي عالم از درگاه صيام راه را باز کرده‌اند ما اين روزه را بهتر بشناسيم و حقيقت صوم را به عنوان يکي از جلوات رمضاني بهتر بيابيم و با معرفت و شناخت بيشتر خودمان را در اين مسير راهي‌تر ببينيم.

صيام يکي از جلواتي است که خداي عالم در طول همه ازمان و اديان الهي قرار داده است، يعني خدا اين امر را به عنوان يک رکن عبادي تلقي مي‌کند؛ همان‌طوري که صلات و زکات از ارکان عبادي‌اند و ممکن نيست انساني بنده باشد و عبد باشد و از صلات و زکات و امثال آن دور مانده باشد صوم هم از ارکان است که لذا اين پنج رکن اساسي نشان دهنده هويت اعتقادي و ايماني انسان است در هر ديني که از اديان الهي باشد؛ چه ابراهيمي باشد چه مسيحي باشد چه يهودي باشد و چه ساير اديان الهي را پذيرا باشد حتماً بايد با نماز با روزه با زکات با حج و با ولايت که اين ارکان خمسه را ارکان ايماني و بندگي و عبوديت پروردگار عالم شمرده شده است عجين باشد؛ لذا فرمود: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَي الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ[2] اين از ارکان عبوديت و بندگي است؛ نمي‌شود بنده‌اي در درگاه خدا باشد و بندگي را به عنوان آيين حيات و هستي خودش بداند اما از صوم و روزه بهره‌اي نداشته باشد. روزه را خداي عالم به عنوان يک موهبت قرار داده است که بنده با چنين حقيقتي خود را به ساحت الهي نزديک کند.

اما با شناخت اين هويت که روزه چيست و چگونه انسان مي‌تواند به وسيله روزه به خدا متقرّب بشود؟ و مانند آن، مطالبي است که بايد با يک معرفت برتر و کامل‌تر بنده ـ إن‌شاءالله ـ شناخت بهتري بيابد. از آنجا که اين روزه هم حکم شريفي است، يک؛ و هم انسان‌هايي که به اين حقيقت باور دارند و اين روزه را براي خودشان يک هويت و يک حقيقت عيني و مجسّم ساخته‌اند، دو؛ خداي عالم با خطاب ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا، اين آموزه وحياني را به آنها تعليم مي‌دهد. اين خطاب شريف و والا و عزيز ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا چه انسي ايجاد مي‌کند؟ چه الفتي ايجاد مي‌کند؟ چه رابطه صميمي و دوستانه‌اي بين انسان و خداي عالم ايجاد مي‌کند؟ درست است که براي بنده اگر بخواهد بندگي بکند با اين جلوه‌هاي صلات و صوم و مانند آن رشد مي‌کند اما خداي عالم دوست دارد با يک زبان شيرين و با زبان نمکين ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا با بندگانش در اين رابطه سخن بگويد. چقدر شريف است که فرمودند: «لذة النداء أزال تعب العبادة و العنا»؛[3] لذت ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آن خستگي که احياناً ممکن است از راه عمل براي انسان بياورد آن فرسودگي که ممکن است براي انسان از راه عمل حاصل بشود آن لذتي که در نداء است: «لذة النداء أزال تعب العبادة و العنا»، آن عناء و خستگي را از انساني که عامل به اين هدايت الهي است برطرف خواهد کرد؛ لذا اولين جلوه‌اي که از صوم ما در ذهنمان داريم اين است که مشرّفيم به خطاب الهي که خداي عالم در بين همه خطاب‌ها که ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ﴾[4] است ﴿يَا أَيُّهَا الْإِنسَانُ[5] است ﴿يَا أَهْلَ الْكِتَابِ[6] است و مانند آن، آن شريف‌ترين و کامل‌ترين خطاب را متوجه انسان‌هاي مؤمن کرده است.

درود و سلام و صلوات خدا بر آن انسان‌هايي که لذت اين ندا را شنيدند و در مقابل اين ندا آن قدر خودشان را خاضع و ذليل قرار داده‌اند که هر آنچه در اين خطاب الهي باشد با همه وجود مي‌گيرند. اين ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا عشق‌آفرين است جان را و شوق را به سمت پروردگار عالم حرکت مي‌دهد. «اللَّهُمَّ امْلَأْ قَلْبِي حُبّاً لَكَ وَ خَشْيَةً مِنْكَ وَ تَصْدِيقاً لَكَ وَ إِيمَاناً بِكَ وَ فَرَقاً مِنْكَ وَ شَوْقاً إِلَيْكَ يَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ»[7] اين فرازها فرازهاي دعاهاي سحرگاهان ماه مبارک رمضان است؛ خدايا! قلبم را مالامال از عشق و محبت خودت قرار بده! چقدر انسان شريف و عزيز است که مي‌تواند با اين خطاب الهي با خدا اين گونه سخن بگويد: «اللَّهُمَّ امْلَأْ قَلْبِي حُبّاً لَكَ»؛ خدايا جانم را و سينه و قلبم را مهد محبتت و عشقت نسبت به خودت قرار بده! خدايا خشيت نسبت به خودت و اينکه از مقامت و جايگاهت هراسناک باشم و ـ معاذالله ـ به سمت معصيت و نافرماني حرکت نکنم را به من موهبت بفرما! خدايا شوق به خودت، اين شوق و اين اشتياق غير از محبت و عشق است عشق «حفظ الموجود» است و شوق «کسب الکمال» است اين هر دو را انسان از جايگاه الهي عاجزانه در سحرگاهان مسئلت مي‌کند اين به جهت اين است که انسان مخاطب شده است به خطاب ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا.

بنابراين اين جلوه‌هايي که در ماه مبارک رمضان است در کامل‌ترين وضعش براي انسان‌هاي مؤمن و جامعه ايماني آمده است. ما گرچه اين خطاب‌ها را براي جميع و فرد فرد انسان‌هاي مؤمن داريم و اين خطاب به يکايک انسان‌ها و آحاد جامعه ايماني مي‌خورد؛ اما وقتي جامعه ايماني در سايه وحدتي مؤمنانه با هم زيست بکنند اين خطاب متوجه به همه جامعه به لحاظ مجموع هم خواهد شد؛ هم جميع افراد مؤمن مخاطب به خطاب الهي‌اند هم مجموع جامعه اسلامي که در سايه وحدت ايماني به يک جايگاه بلند و رفيعي راه يافته‌اند. چقدر زيباست که خداي عالم به جامعه ايماني خطاب مي‌کند؛ ضمن اينکه به جميع انسان‌ها خطاب ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا را دارد به همه جامعه به معناي مجموع هم اين خطاب باشد اگر جامعه ايماني قدر اين خطاب را بدانند و وحدتي که در پس پرده اين خطاب است را متوجه باشند.

خداي عالم با اين خطاب شيرين و نمکين خود راه را براي بيان يکي از ارکان عبادي و بندگي‌اش به سوي بندگانش مي‌گشايد ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَي الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ، صدر و ذيل اين آيه را که آدم ملاحظه مي‌کند مي‌بيند که در صدر آهنگ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوااست و در پايان هم اينکه خدا فرموده است روزه بگيريد ﴿لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ که تقوا عصاره روزه است، اين صدر و اين ذيل خستگي که احياناً ممکن است در اين وسط به جهت صوم حاصل بشود را از تن انساني به در مي‌برد. اين راه راهي است که خداي عالم مي‌داند  که چگونه با بنده‌اش سخن بگويد؛ از راه تکليف نيست اگر جامعه ايماني بفهمد که اين تکليف نيست اين تشريف است، اين عزت‌بخشي است اين شرافت دادن بنده است که بتواند به سوي خداي عالم که عين شرافت است «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ شَرَفِكِ بِأَشْرَفِهِ وَ كُلُّ شَرَفِكَ شَرِيفٌ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِشَرَفِكَ كُلِّهِ»[8] انسان به وسيله اين شرافت به ساحت اوصاف و اسماي الهي پيش مي‌رود.

بنابراين در سوره مبارکه «بقره» با اين آهنگ مسئله روزه را مطرح مي‌کند و هرگز انسان روزه‌دار نبايد احياناً به خستگي و به تشنگي و به گرسنگي و مانند آن بينديشد؛ بله، آن انساني که به ظاهر مي‌انديشد به طعام و شراب و نظاير آن مي‌انديشد ممکن است احساس تشنگي و گرسنگي بکند اما آن انساني که به ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مشرّف است چه وقت احساس تشنگي مي‌کند! چه وقت احساس گرسنگي مي‌کند؟ هرگز! او با همين خطاب ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا جانش به گونه‌اي شده است که تمام توجه او به سمت «ربّ العالمين» است. آن چيزي که از روزه ظاهري مي‌برد بله «روزه ظاهر هست امساک طعام» اما «روزه معنا توجه دان تمام» آن انساني که تمام توجهش به خطاب ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا است چه وقت به شراب و طعام مي‌نگرد! بله اگر کسي بخواهد به اين تن بنگرد تن ممکن است خسته شود تشنه بشود گرسنه بشود اما اين تن کجا و آن جان کجا! اول جان را بياراييم و به تبع جان، بدن خودش را تابع خواهد کرد. اگر انسان بخواهد به سمت شراب و طعام و آشاميدن و خوردن توجه داشته باشد هرگز از خوان و مائده آسماني بهره‌اي نخواهد داشت.

به هر حال از اين جهت هم گفتند که «لِلصَّائِمِ فَرْحَتَانِ فَرْحَةٌ عِنْدَ إِفْطَارِهِ وَ فَرْحَةٌ عِنْدَ لِقَاءِ رَبِّهِ»؛[9] چقدر اين آموزه‌ها شريف است! آيا ممکن است انساني و مؤمني و بنده‌اي باشد با اين آموزه‌ها آشنا باشد و در عين حال از روزه ـ معاذالله ـ رو برگرداند. در اين احاديث نوراني که برخي از اينها از معراج پيامبر آمده است از جايگاه عروج و سخن گفتن پيامبر گرامي اسلام با خداي عالم براي ما به ارمغان آمده است، چقدر اين روزه عزيز و شگفت‌انگيز است. «لِلصَّائِمِ فَرْحَتَانِ»؛ چون ما دو بُعد داريم يک بُعد تن و طبيعت داريم يک بُعد جان و روان و روح داريم وقتي انسان روزه‌دار به موقع افطار مي‌رسد دو گونه لذت براي او خدا در نظر گرفته است، وقتي هنگام افطار شد يک فرحه و نشاطي دارد به خاطر تن. تنش آبي مي‌آشامد و غذايي مي‌خورد اما اين آشاميدن و غذا خوردن مثل أکل و شرب ساير ماه‌ها يا غذاي ناهار و شام نيست. افطار و سحر کجا و شام و ناهار کجا! افطار و سحر أکلي است که در مسير عبوديت است، ولي خوردن و آشاميدن که در روزهاي ديگر ايام سال و ماه‌هاي سال اتفاق مي‌افتد از باب ﴿كُلُوا وَ ارْعَوْا أَنْعامَكُمْ﴾[10] است. يک وقت براي پروار کردن بدن انسان مي‌خورد، يک وقت براي پروار کردن جان و روح انسان استفاده مي‌کند. اگر انسان بخواهد از آن لقمه‌هاي اجلالي استفاده کند بايد که از اين وضعيت صوم و روزه‌اي که براي ما در نظر گرفته شده است خوب معنا و حق مطلب را بيابد. ما اگر روزه ظاهر را نگاه بکنيم بله، «روزه ظاهر هست امساک طعام»؛ اما «روزه معنا توجه دان تمام»! تمام توجه انسان به سمت پروردگار عالم است.

اين لقايي که هنگام افطار براي انسان اتفاق مي‌افتد اين لقا در مقام فعل است که ـ إن‌شاءالله ـ در عالي‌ترين لقا که مقام فطر است ـ إن‌شاءالله ـ راجع فطر که مکمّل صوم است هم مطالبي تقديم خواهد شد که روشن خواهد شد که آن ﴿وَ لِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلي‏ ما هَداكُمْ﴾[11] ناظر به چه حقيقتي است؟ از اين جهت نکته‌اي که بايد همه صائمان روز و قائمان شب در ماه مبارک رمضان توجه کنند ناظر به اين معناست که حقيقت صوم متفاوت است با آنچه ما براي آن مي‌نگريم و فکر مي‌کنيم که هست. در حديث معراج، رسول گرامي اسلام از خداي عالم سؤال مي‌کند که «قَالَ يَا رَبِّ وَ مَا مِيرَاثُ الصَّوْم‏»؛ ميراث روزه و آنچه اثر صوم و روزه است چيست؟ «مَا مِيرَاثُ الصَّوْم‏» حالا شما ملاحظه بفرماييد سائل و سؤال کننده رسول خداي عالم، پاسخ دهنده و مجيب خود پروردگار عالم، مورد سؤال ميراث صوم؛ ببينيد که خداي عالم در باب روزه و آنچه به ارث و تراث براي جامعه اسلامي و براي انسان به ارمغان مي‌آيد چيست؟ اين حديث چقدر شريف است! چقدر عزيز است! والا و والاگوهر است! فرمود: «الصَّوْمُ يُورِثُ الحِكْمَةَ وَ الحِكْمَةُ تُورِثُ الْمَعْرِفَةَ وَ الْمَعْرِفَةُ تُورِثُ الْيَقِينَ فَإِذَا اسْتَيْقَنَ الْعَبْدُ لَا يُبَالِي كَيْفَ أَصْبَحَ بِعُسْرٍ أَمْ بِيُسْرٍ»[12] اينها چيست؟ اين جز از جايگاه «ربّ العالمين»ي نمي‌تواند صادر بشود احدي نمي‌تواند اين چنين سخن بگويد با اين قلمرو معرفتي. رسول گرامي اسلام در معراج اين سؤال و پرسش را دارد که خدايا! فلسفه روزه چيست؟ انساني که روزه گرفته است چه به ارث مي‌رسد و چه براي او مي‌ماند؟ آيا فقط تشنگي و گرسنگي و نظاير آن است که احياناً براي عده‌اي که متأسفانه به حقيقت صوم توجه نداشته باشند و به معنا و باطن صوم توجه نکنند ممکن است که تشنگي براي آنها به عنوان ميراث صوم باشد. فرمود آن کسي که به معنا و حقيقت صوم مي‌نگرد اين است که «الصَّوْمُ يُورِثُ الحِكْمَةَ»؛ آن حقيقتي است که خداي عالم در قرآن فرمود که حکمت خير کثير است ﴿وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثيراً﴾[13] اگر کسي حکمت به او داده بشود او از خير کثير برخوردار است. آن چيزي که براي انسان از جايگاه روزه صادر مي‌شود حکمت است. حکمت يعني چه؟ حکمت آن است که انسان ببيند که در هستي و در نظام وجود چه چيزی حق است و چه چيزی باطل! چگونه انسان در مقابل حق خاضع باشد و از باطل گريزان و در فرار و انزجار و نفرت باشد! چه حکمت‌هاي دانشي باشد و چه حکمت‌هاي ارزشي؛ هم جايگاه بد و خوب را بفهمد در حوزه انديشه و هم به سمت خوب ميل کند و هم از بدي و زشتي نفرت داشته باشد و فرار کند و اجتناب کند، اين ميراث صوم است که «الصَّوْمُ يُورِثُ الحِكْمَةَ». وقتي حکمت نصيب انسان بشود انسان يک پله به معرفت نزديک مي‌شود. معرفت يک شناخت دروني است يک شناخت عميق‌تر است از فضاي علم حصولي بيرون آمده و در درون جان خودش يک نوع حقّي را مشاهده مي‌کند يک نوع معرفتي را و علمي را مي‌يابد که آن علم مي‌تواند او را به سمت حق(سبحانه و تعالي) سير بدهد، اين علم مايه حرکت و مايه تلاش و کوشش انسان براي کسب معارف است؛ لذا فرمود اگر انسان روزه گرفت ميراث روزه حکمت است و اين حکمت است که انسان را به باغ معرفت مي‌رساند و وقتي به باغ معرفت رسيد از آنجا هم مي‌تواند خودش را به مرحله يقين برساند. «وَ الحِكْمَةُ تُورِثُ الْمَعْرِفَةَ وَ الْمَعْرِفَةُ تُورِثُ الْيَقِينَ» آنچه به انسان از راه حکمت مي‌رسد معرفت است و از راه معرفت مي‌رسد يقين است. يقين چه موهبتي است چقدر اين يقين ارزش دارد؛ يک يقين فلسفي است که با براهين قطعي عقلي حاصل مي‌شود اما اين يقيني که از راه روزه براي انسان حاصل مي‌شود اين همان «علم اليقين» و «عين اليقين»ي است که ﴿كَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقينِ ٭ لَتَرَوُنَّ الْجَحيمَ﴾[14] اين علم اين يقين، يقيني است که انسان حقايق را به وسيله او مشاهده مي‌کند اين شهود حق است، اين شهود همه حقايق هستي است بد و خوب را مي‌بيند زشت و زيبا را مي‌بيند و انساني که به مرحله يقين رسيده است «فَإِذَا اسْتَيْقَنَ الْعَبْدُ لَا يُبَالِي كَيْفَ أَصْبَحَ» او سراسر متحير در درياي حقايق است براي او مهم نيست که اين انسان چگونه زيست کند «بِعُسْرٍ أَمْ بِيُسْرٍ». عارفاني که به اين مرتبه از عرفان الهي و قرآني و صيامي رسيده‌اند اينها برايشان طبيعت و «ما في الطبيعة»، آسمان و زمين و آنچه در آسمان و زمين است ارزشي ندارد «فَإِذَا اسْتَيْقَنَ الْعَبْدُ لَا يُبَالِي كَيْفَ أَصْبَحَ بِعُسْرٍ أَمْ بِيُسْرٍ» آيا حال آسان است يا حال سخت است؟

از اين رهگذر راجع به روزه بايد که ما اين معنا را بيابيم که يک حقيقت آسماني است يک موهبت الهي است. روزه نه يعني اينکه مدتي از طعام و شراب و خوردن و آشاميدن انسان خودش را باز بدارد؛ بلکه «امساک النفس» است يعني نفس را از هر آنچه غير خداست انسان باز بدارد. چقدر اين بيان مولي الموحدين اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب عزيز و گوارا است که فرمود: «صَوْمُ النَّفْسِ عَنْ لَذَّاتِ الدُّنْيَا أَنْفَعُ الصِّيَامِ»؛[15] اينها معارفي است که جز از زبان وحي و ولايت امکان صدور ندارد. درست است که در مقطع ابتدايي خوردن و آشاميدن را امساک کردن ما مي‌گوييم روزه است ولي بنگريد که آقا علي بن ابيطالب از روزه چگونه پرده‌برداري مي‌کند و اين حقيقت را به جهانيان مي‌نماياند؟ مي‌فرمايد که «صَوْمُ النَّفْسِ عَنْ لَذَّاتِ الدُّنْيَا أَنْفَعُ الصِّيَامِ»، اين طور نيست که ما فقط روزه را خلاصه کنيم به اينکه چند ساعت غذا نخوريم يا چند ساعت آب نياشاميم که بعضي‌ها فکر مي‌کردند اينها حرکت‌هاي انقلابي به معناي مقابله با  کفر و ظلم و مانند آن است؛ اين معنا نيست، آن کسي که در ميدان جهاد اکبر با اين آهنگ روزه را براي خود محقق مي‌کنند که «صَوْمُ النَّفْسِ عَنْ لَذَّاتِ الدُّنْيَا أَنْفَعُ الصِّيَامِ» يعني انسان نفس، عقل، قلب، جوانح و جوارح خود را از هر چه که انسان را از خدا غافل مي‌کند دور بدارد اين مي‌شود امساک نفس. دنيا چيست؟ آنچه لذت‌هاي دنيا محسوب مي‌شود زرق و برق دنيا محسوب مي‌شود مال و مقام دنيا محسوب مي‌شود هوي و هوس دنيا محسوب مي‌شود روزه گرفتنِ از اينها مي‌تواند روزه حقيقي باشد. پرده‌اي از صيام به معناي نخوردن و نياماشيدن روي چشم ما است، اينکه کنار رفت پرده‌هاي ديگر را بايد کنار زد يکي پس از ديگري، تا به اينجا برسد انسان که آقا علي بن ابيطالب از حقيقت صيام براي ما اين گونه تعريف بکند تا چه رسد به اينکه انسان به ساحت لقاء الله بينديشد. آن کسي که از دنيا چشم بست و لذات دنيا را به وسيله صيام براي خود حرام کرد، اين انسان البته با آخرت و بهشت الهي فطر مي‌کند.

فطرِ بهشتِ خدا براي کساني است که صوم لذات دنيا دارند؛ اما چون ما دو نوع بهشت داريم چون دو نوع بهشت داريم پس دو نوع فطر داريم، چون دو نوع فطر داريم پس دو نوع صيام داريم: صيامي است از دنيا، فطري است به آخرت؛ اما صومي است «عن ما سوي الله» از هر آنچه غير خداست و فطري است که «عند لقاء ربه» مي‌شود. آن کسي که از «ما سوي الله» چشم بپوشد و انديشه‌اش را افکارش را آمال و آرزوهايش را و هر آنچه ممکن است انسان را متوجه خود بکند از همه و همه صرف نظر کند چشم بپوشد انصراف داشته باشد. اين «اللَّهُمَّ أَغْنِنِي بِحَلَالِكَ عَنْ حَرَامِك‏»[16] نه يعني حلال در مقام فقه و مانند آن؛ بلکه هر آنچه از غير خدا حکايت بکند هر آنچه انسان را به خدا و ياد خدا نيندازد انسان از آن بايد صرف نظر کند. لهو چيست؟ يک وقت ما مي‌گوييم لهو همين توجه به مسائل دنيايي و مال و مقام و مانند آن است اينها لهو است؛ نه! اينها هم هست؛ اما هر آنچه انسان را از ياد خدا غافل کند مي‌شود لهو، و هر آنچه انسان را به ياد خدا متوجه کند مي‌شود ذکر و اگر انسان متذکر به ياد الهي شد، اين انسان متوجه است وقتي توجه پيدا کرد روزه گرفته است؛ «صوم ظاهر هست امساک طعام»، اما «صوم معنا توجه دان تمام»، روزه حقيقي اين است که انسان تمام توجهش به سمت پروردگار عالم باشد اين صوم زمينه را فراهم مي‌کند که انسان وقتي به هر کجا که بنگرد ﴿أَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَ‏ وَجْهُ اللَّهِ‏﴾.[17]

بنابراين درست است همه جامعه اسلامي ما از اين روزه طعام و شراب در حقيقت به روزه معناي حقيقي دارند فکر مي‌کنند، ولي ما اجازه بدهيم که با آن آهنگ، با آن قصد، با آن نيت روزه‌مان را داشته باشيم. گاهي اوقات اين روايات آن قدر انسان را به سمت حق متوجه مي‌کند، مي‌فرمايد که اگر انسان بين افطار و سحر سوره مبارکه «قدر» را بخواند «كَالْمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ»؛[18] او مثل انسان مجاهدي است که در راه خدا شربت شهادت نوشيده است. واقعاً در اين معاني چه چيزي نهفته است؟ در اين حقايق چه نهفته است؟ آن چيزهايي که خداي عالم براي انسان روزه‌دار در نظر دارد چيست؟ چه بسا انساني در ميدان کارزار به راحتي بجنگد اما در ميدان جهاد اکبر اينها برايش سخت و دشوار باشد! اينها را دارند به ما مي‌آموزند تا ما بندگي و عبوديت را تجربه کنيم صرف اينکه آدم سلاح به دست بگيرد برود با انسان کافر بجنگد، اين بسيار خوب است ارزشمند است و از مسائل ارزشي دين محسوب مي‌شود اين در آن ترديدي نيست؛ اما اين يک شرط لازمي است که حقّش را و معنايش را بايد در سر سفره صوم بيابيم در سر سفره صلات بيابيم. خداي عالم اينکه نماز را به عنوان «حَيَّ عَلَي خَيْرِ الْعَمَل‏»[19] معرفي مي‌کند براي چيست؟ براي اينکه انسان نمازگزار در عرصه عبوديت و بندگي بزرگ‌ترين تجربه را پيدا میکند که بتواند در ميدان جهاد اصغر موفق باشد. انساني که «الصَّوْم‏جُنَّةٌ مِنَ النَّار»[20] را مورد توجه قرار داده در کسوت صيام آمده و صيام را به عنوان يک امر عرضي نمي‌داند، بلکه با گوهر روزه خودش را دارد تجربه مي‌کند و حقيقت خودش را دارد با گوهر روزه عجين مي‌کند اين انسان وقتي مجاهد مي‌شود آن وقت است که ارزش دارد. خيلي‌ها در صحنه جهاد بودند اما چون نتوانستند حقيقت صوم و صلات را بيابند بعد در صف ديگران و صف دشمنان حاضر شدند. وقتي شما نگاه مي‌کنيد مي‌بينيد که افرادي احياناً در صف مقابل ابي عبدالله بودند که قبلاً در صف‌هاي خود حضرت بودند، در صفّين و در جمل شرکت کردند؛ چرا؟ چون آنها بنده صوم نبودند با آهنگ صوم و صلات جلو نرفتند، فکر مي‌کردند که مسائل سياسي و حکومت و مانند آن مي‌تواند تمام ديانت را و عبوديت را و بندگي را براي انسان بياورد. نه، هر چه که جلوه‌هاي اجتماعي است بايد در ساحت عبوديت و بندگي انساني شکل بگيرد، صوم انسان‌ساز است، ماه رمضان هويت انساني را مي‌سازد آن انساني که از ماه رمضان جبهه‌ها و جنگ را رونق بخشيده است او براي هميشه «كَالْمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ» است او ولو در رختخواب بميرد «كَالْمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ» خواهد بود. اينها حقيقت بندگي و حقيقت و هويت در مسير خداي عالم بودن است.

بنابراين يکي از جلوه‌هاي برتر ماه مبارک رمضان اين است که ﴿فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ﴾ اين از توصيه‌هاي ارزشمند ديني ماست اگر کسي در مسافرت بود يا ضرورت به سفر داشت اگر روزه نگيرد به هر حال عذر دارد؛ اما خداي عالم در اين آيه و کريمه شريفه سوره مبارکه «بقره» در کنار ﴿شَهْرُ رَمَضانَ الَّذي أُنْزِلَ فيهِ الْقُرْآنُ هُدي لِلنَّاسِ وَ بَيِّناتٍ مِنَ الْهُدي‏ وَ الْفُرْقانِ﴾ مي‌فرمايد که: ﴿فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ﴾؛ آن کسي که در ماه رمضان حاضر بود يعني مسافر نبود و ماه مبارک رمضان را درک کرد اين روزه بگيرد ﴿فَلْيَصُمْهُ﴾. راوي از امام صادق(عليه السلام) سؤال مي‌کند که من چند روزي از ماه مبارک رمضان روزه گرفتم ناگهان به نيت آمد که بروم کربلا و امام حسين و قبر مطهرش را زيارت بکنم! آيا به نظر شما بروم کربلا و زيارت کنم قبر امام حسين را يا روزه بگيرم؟ امام صادق(عليه السلام) فرمود که نه، شما روزه بگيريد ماه رمضان که تمام شد بعد به زيارت قبر مطهر آقا سالار شهيدان حسين بن علي ـ إن‌شاءالله ـ مشرّف بشويد. يک سائل فهميده و هوشمندي بود سؤال مي‌کند که يعني من در ماه رمضان به زيارت قبر مطهر آقا ابي عبدالله نروم؟ فرمود مگر آيه و کريمه قرآني را نشنيدي و نخواندي که فرمود: ﴿فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ﴾؟ آن کسي که از شما ماه رمضان را درک کرده‌ايد حتماً روزه بگيريد؛ اين «لام» لام امر است گرچه احياناً اگر اضطراري حاصل شد و شرايط خاصي شد که انسان بايد به سفر برود، برود! اما حتي زيارت قبر مطهر قبر آقا ابا عبدالله که اين همه اجر و ثواب دارد اين بايد تحت الشعاع عبوديت و بندگي و صوم در درگاه پروردگار عالم قرار بگيرد. آن کسي که بنده خدا بشود و سر به بندگي در ماه رمضان و صيام روز و قيام شبش ببندد او مي‌تواند روزه‌اش و زيارتش نسبت به ابي عبدالله معنا داشته باشد.

چقدر آداب درست و صحيحي را براي ما در اين رابطه مي‌گويند. اين عشق به صوم و صلات و حج و زکات و ولايت که از ارکان دين ما است زماني مي‌تواند براي ما معنا داشته باشد که اصل و اساس آن که هويت عبوديت و بندگي است در جان ما رخنه کرده باشد و حقيقت ما به وسيله صوم ساخته شده باشد به وسيله صلات ساخته شده باشد؛ لذا امام(عليه السلام) نهي تحريمي نفرمود، اما نهي تنزيهي و کراهتي داشت. فرمود که شما براساس کريمه: ﴿فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ﴾ اول روزه بگيريد ماه رمضان را کاملاً درک کنيد بعد بتوانيد خودتان را به سمت زيارت قبر مطهر آقا ابي عبدالله ببريد.[21] وقتي زيارت قبر مطهر آقا ابي عبدالله با آن همه ثواب و اجر در مقابل ماه صيام و روزه اين گونه خواهد بود، معلوم است سفرهاي ديگري که انسان براي کارها و کسب‌ها و مانند آن انجام مي‌دهد نمي‌تواند جايگاه چنداني داشته باشد. لذا جامعه اسلامي بايد خودش را ملتزم به ماه رمضان بکند، خودش را با ماه رمضان بدوزد و آهنگ ماه رمضان را در جانش راسخ بگرداند و بدون توجه به جلوه‌هاي ماه مبارک رمضان که از جمله آنها صيام است خودش را به امور ديگر مشغول ندارد حرمت ماه رمضان که ساعات، لحظات، ايام، و ليالي آن «شَهْرٌ عَظَّمْتَهُ وَ كَرَّمْتَهُ وَ شَرَّفْتَهُ وَ فَضَّلْتَهُ عَلَي الشُّهُور» و امشب هم که اولين شب جمعه ماه مبارک رمضان 1441 هجري قمري است جايگاه ويژه‌اي دارد، جمعه ماه مبارک رمضان مثل جمعه ساير ماه‌ها نيست. در روايات آمده است که شب جمعه ماه مبارک رمضان روزه جمعه ماه مبارک رمضان، فضيلت آن نسبت به جمعه‌هاي ماه‌هاي ديگر، مثل خود فضيلت ماه رمضان نسبت به ساير شهور و ماه‌هاي ديگر است.

اين ماه عزيز را گرامي بداريم؛ خدايا! از تو شاکريم و متشکر درگاه تو هستيم که اين روزه را و اين جلوه‌هاي ارزشمند رمضاني را براي ما مقرر فرمودي! ما را شايسته خطاب ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ دانستي! ما را به وسيله صيام به تقوا رساندي و صيام را به عنوان راه و رهتوشه ابد براي ما قرار دادي! و فرمودی: ﴿وَ أَنْ تَصُومُوا خَيْرٌ لَكُمْ﴾[22] روزه براي شما خير است! آنچه خداي عالم براي جامعه خير بداند خير حقيقي است؛ لذا خدايا! از درگاه تو سپاسگزاريم و به رسول مکرّم اسلام سلام و درود داريم و به اهل بيت عصمت و طهارت تحيات فراوان داريم، خصوصاً حضرت بقية الله الأعظم که اين شب‌ها و روزها و روز جمعه متعلق است به آقا حجت بن الحسن حضرت بقية الله الاعظم(عجل الله تعالي له الفرج) و اميدواريم که اين مولاي حقيقي، اين حقيقتي که از طرف پروردگار عالم واسطه بين ارض و سماء است از همه ما راضي باشد. به اميد حق(سبحانه و تعالي) و توجهات «ربّ العالمين» به برکت جلوه‌هاي رمضاني و خصوصاً صيام.

«و السلام عليکم و رحمة الله و برکاته»



[1]. سوره بقره، آيه185.

[2]. سوره بقره، آيه183.

[3]. مجمع البيان في تفسير القرآن، ج‏2، ص490.

[4]. سوره فاطر, آيه15؛ سوره بقره، آيات21 و 28؛ سوره نساء، آيه1 ... .

[5]. سوره انفطار، آيه6؛ سوره انشقاق، آيه6.

[6]. سوره آل عمران، آيه64.

[7]. مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏2، ص601.

[8]. إقبال الأعمال (ط ـ القديمة)، ج‏1، ص77.

[9]. الکافی(ط ـ الإسلامية)، ج4، ص65.

[10]. سوره طه، آيه54.

[11]. سوره بقره، آيه185.

[12]. إرشاد القلوب إلى الصواب (للديلمي)، ج‏1، ص203.

[13]. سوره بقره، آيه269.

[14]. سوره تکاثر، آيات5 و6.

[15]. تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص176.

[16]. الأمالي( للصدوق)، النص، ص388.

[17]. سوره بقره، آيه115.

[18]. إقبال الأعمال (ط ـ القديمة)، ج‏1، ص83.

[19]. الكافي(ط ـ الإسلامية)، ج8، ص121.

[20]. الكافي(ط ـ الإسلامية)، ج2، ص19.

[21]. تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان)، ج‏4، ص316.

[22]. سوره بقره، آيه184.


دیدگاه شما درباره این مطلب
افزودن نظرات