پایگاه اطلاع رسانی بنیاد اسراء، سرویس دین و اندیشه: 27 دی ماه، سالروز شهادت شهید نواب صفوی و همرزمانش از جمعیت فداییان اسلام می باشد که پس از مبارزات خستگی ناپذیر به دست عوامل رژیم پهلوی به شهادت رسیدند و به خیل شهدای انقلاب اسلامی پیوستند.
بدین مناسبت فرازهایی از پیام های حکیم متأله حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی که به مناسبت مراسم بزرگداشت شهید نواب صفوی و همرزمانش در سالهای گذشته، ایراد فرموده اند را از نظر می گذرانیم.
حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی در یکی از این پیام ها، در رابطه با این اسطوره نستوه و همرزمانش اظهار داشتند:
سخن درباره شهداي فدائيان اسلام كه رفتگانشان مورد عنايت ويژه ذات اقدس الهي هستند و وارثان آنها هم مورد تأييد الهياند، در دو بخش مطرح است: يكي درباره جريان شهادت, يكي ويژگيهاي نوّاب صفوي و شهيد واحدي و ساير همرزمانش.
بخش اول كه مربوط به شهداست؛ شهيد چون پاسخ مثبت به دعوت انبيا عموماً و دعوت ختمي مرتبت و نبوّت(عليهم آلاف التحيّة و الثناء) خصوصاً دادهاند زنده شدهاند و رسيدند به يك زندگي كه مرگ در پي آن نيست. روايتي وارد شده است كه شهدا را استثنا كرد. پس شهيد زنده از دنيا وارد برزخ ميشود و زنده از برزخ وارد قيامت كبرا ميشود و از كلّ اين صحنهها برخوردار است؛ سرّش آن است كه حياتي پيدا كرده است كه مرگ ندارد.
معظم له در ادامه به خصوصیات شهید نواب صفوی و همراهانش پرداخته و بیان داشتند: جناب سيّد بزرگوار نواب صفوي ـ كه درود و رحمت الهي بر او و همرزمان و بر همه شهدا باد! ـ دارای چند ويژگي بود: اولاً شجاعت, درست است كه انسان ميتواند و موظّف است در برابر ناملايمات شجاع باشد; ولي بخشي از شجاعت كسبي نيست، بلکه بعضي از شجاعتها موهبت الهي است. آن شجاعت ممتاز شهيد نوّاب صفوي هر كس از نزديك با او آشنا بود و آن عصر و مصر را ميديد باور ميكرد كه اين كسبي نيست، ﴿ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتيهِ مَنْ يَشاءُ﴾؛ شهيد نواب صفوي اين طور بود، برخي از همرزمانشان شهيد واحدي(رضوان الله عليه) هم در مرحله بعد اينطور بودند.
روزي در مدرسه مروي، آن سالها ما تحصيل ميكرديم و سنّ ما هم در حدود بيست سال بود، بعضي از متديّنين آمدند در مدرسه مروي ظاهراً گفتند كه محاكمه فدائيان اسلام شروع شد، مناسب است بعضي از طلاّب و روحانيون در آن محكمه شركت كنند. من هم از مدرسه مروي در محكمه اين بزرگوارها رفتم، چيزي كه ديدم جز اعجاب و شگفتي نبود، با اينكه اينها تقريباً روشن بود كه محكوم به اعدام هستند، با اينكه روشن بود آنها كه دارند محاكمه ميكنند چه ميگويند, چطور استدلال ميكنند؛ اما اينها كساني بودند كه واقعاً ترس را ترسانده بودند، انسان اينقدر شجاع بشود كه ترس, بترسد به طرف اينها بيايد! گويا اصلاً اينها در محكمه حضور نداشتند، در ميز محاكمه نبودند، محكوم به اعدام نبودند، براي اينها شهادت, شربت گوارايي بود؛ اين ﴿ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتيهِ مَنْ يَشاءُ﴾ است. نميشود توقّع داشت ديگران هم در اين حدّ از شهامت باشند; البته ايمان, جهاد به مقدار لازم, تشويق و ترغيب اينگونه از افراد, حمايت اينها, دعاي اينها, گراميداشت اينها, مقدور همه است وظيفه همه است، اما آن شهامت ويژه، واقعاً مقدور هر كسي نيست.
گذشته از آنكه نواب صفوي(رضوان الله عليه)، از نظر تشخيص اول بود و از نظر شهامت و شجاعت و از نظر سيادت اول بود ؛ او سيّد شهداي قبل از انقلاب بود. در آن عصر و مصر عدهاي شربت شهادت نوشيدند؛ ولي سيّد شهداي آنها همين نوّاب صفوي(رضوان الله تعالي عليه و علي هؤلاء) بود ـ خداي سبحان او و همرزمانش را با شهداي كربلا محشور بفرمايد! ـ (1)
این حکیم متأله در پیام دیگری در رابطه با شهید نواب صفوی و همرزمانش، صلابت، استواري و نفوذ ناپذيري را از عناصر محوري هويّت مردان مؤمن برشمرده ومرقوم داشتند:
صلابت، استواري و نفوذ ناپذيري، از عناصر محوري هويّت مردان مؤمن است. چنين رجالي با خداي خود پيمان ستبر و ناگسستني دارند: ﴿و أخذنا منهم ميثاقاً غليظاً﴾ و در كيان داخلي و حفظ استقلال و استغناي همه جانبه، هويّتي خودكفا داشته و به خود متكي اند: ﴿كَزَرعٍ أخرجَ شَطأهُ فازَرَهُ فَاستغلَظ فَاسْتَوي عَلَي سُوقِه﴾ و در قبال بيگانگان، حيثيّتي سازش ناپذير و دست نيافتني دارند: ﴿و لْيَجِدوا فِيكُمْ غِلظَةً﴾ و پيام آيه را كه تسليم نشدن در برابر دشمن است، با تنش زايي ناروا اشتباه نمي كنند و در صحنه پيكار مدافعانه و نه مهاجرانه، نستوه و شكست ناپذيراند: ﴿إنّ اللّه يُحبُّ الذين يُقاتِلُونَ في سَبيلهِ صَفّاً كأنّهُم بُنْيَانٌ مَرْصُوص﴾ و در مهر و قهر از صراط مستقيم منحرف نمي شوند، هرچند شناخت آن از ديدن موي باريك دقيق تر و پيمودن آن از رفتن بر لبه شمشير تيز دشوارتر است.
ایشان مرقوم داشتند:
عالمان شهيد كه بين قلم و شمشير الفت ويژه اي ايجاد كرده اند، نه تنها صيد خوبي كرده اند و جزء مخلصان درآمده اند، بلكه صيد خوبي گشته و در رديف مخلَصان به حساب آمده اند و هرگز به شكار شاهان باشه و شاهين و صيد خسروان يوز و باز كه از آهو و تيهو تجاوز نمي كنند، اعتنايي نداشته و ندارند و شعار امير شهيدان و سلطان شاهدان حضرت حسين بن علي بن ابي طالب(عليهمالسلام) را اساسنامه حيات و ممات خود قرار داده و مي دهند. سيره سلاله سادات نواب صفوي و همرزمان او ، فراسوی پژوهشگران شهادتنامه است. (2)
منبع: (1). پیام آیت الله جوادی آملی به مراسم گرامیداشت شهید نواب، دی ماه 1393
(2). پیام آیت الله العظمی جوادی آملی، دي ماه 1383 ، کتاب سروش هدایت،ج3.