14 06 2017 274456 شناسه:
image
آیت الله العظمی جوادی آملی:

علی بن ابی طالب(علیه‌السلام) مصداق بارز انسان کامل و خلیفه تامّ الهی است

پایگاه اطلاع رسانی اسراء: در ایام شهادت علی بن ابی طالب(علیه‌السلام) فراز هایی از کتاب «شمیم ولایت» اثر فقیه متأله حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی را با موضوع عظمت علمی و عملی آن حضرت از نظر می گذرانیم؛

پایگاه اطلاع رسانی اسراء: در ایام شهادت علی بن ابی طالب(علیه‌السلام) فراز هایی از  کتاب «شمیم ولایت» اثر فقیه متأله حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی را با موضوع عظمت علمی و عملی آن حضرت از نظر می گذرانیم؛

آیت الله العظمی جوادی آملی در در خصوص عظمت علمی و عملی حضرت علی بن ابی طالب(علیه‌السلام) می فرمایند: علی بن ابی طالب(علیه‌السلام) مصداق بارز انسان کامل و خلیفه تامّ الهی است. چنین انسانی به همه حقایق جهان امکان که مجالی اسمای حسنای خداوند و مظاهر صفات علیای اویند، آگاه است. در ایام شهادت آن امام همام فراز هایی از  کتاب «شمیم ولایت» اثر فقیه متأله حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی را در خصوص عظمت علمی و عملی آن حضرت از نظر می گذرانیم؛

آیت الله العظمی جوادی آملی بیان داشتند: انسان کامل جامعِ همه کمال‏ها و نیز جامع تمام کلمه ‏ها است. از این رو می‏تواند بگوید: «أُعطیت جوامع الکلم»[۱] ؛ چنان که درباره رسول اکرم‏ صلی الله علیه و آله و سلم وارد شده است.

پیامبر اکرم‏ صلی الله علیه و آله و سلم درباره امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) فرمود: «أعطی علیاً جوامع العلم»[۲] . گرچه همان عنوان جوامع الکلم کافی است، زیرا مقام انسان کامل بیش از یک حقیقت نیست و در نشأه مُلک بر اساس آیه ﴿وأَنفسنا وأَنفسکم﴾[۳] ، وجود مبارک علی بن ابی طالب(علیه‌السلام) همان روح مطهّر رسول اکرم‏ صلی الله علیه و آله و سلم است.

معظم له حضرت امیر(سلام الله علیه) را انسان کامل و قرآن ناطق معرفی و مرقوم داشتند:

حضرت علی(علیه‌السلام) از خود به نام خلیفه الله و ولی الله یاد می‏ کند، چنان که در بخش‏نامه‏ های رسمی خود که برای کارگزاران امور مالی و صدقات نوشته است، چنین مرقوم فرمود: «ثمّ تقول: عباد الله! أَرسلنی إِلیکم ولی الله وخلیفته… » [۴] ؛ سپس می‏ گویی: ای بندگان خدا! ولی خدا و جانشین او مرا به سوی شما فرستاد….

نیز آن حضرت(علیه‌السلام) درباره انسان کامل که این عنوانْ قابل اِنطباق بر حضرت مهدی (ارواحنا فداه) است، چنین فرمود: «بقیّه من بقایا حجّته، خلیفه من خلائف أَنبیائه»:"[۵] ؛ بازمانده ‏ای ‏از بقایای‏ حجّت خداست و جانشینی از جانشینان انبیای او است. بنابراین، جهان بیرونی کتابی صامِت است و جهان درونی، یعنی انسان کامل و خلیفه الهی کتابی است ناطق. قرآنِ تدوینی رموز جهان بیرون را در خود دارد و انسان کامل همه آن‏ ها را در نهان و نهاد خوی مشهود می‏ یابد.

ایشان در بخش دیگری از این اثر نفیس علی‏ بن ‏ابی‏ طالب (علیه‌السلام) را معرّف قرآن حکیم و اهل بیت (علیهم‌السلام) را تنها شناساننده قرآن دانستند وآورده اند:

استحقاق امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) برای بررسی ابعاد گوناگون قرآن از دو جهت قابل اثبات است:

1. آن حضرت(علیه‌السلام) از اهل بیت طهارت(علیهم‌السلام) است و هر آن چه درباره استحقاق آن ذات‏های مقدّس برای تحلیل قرآن و معارف آن رسیده است، شامل حضرت علی(علیه‌السلام) نیز می‏شود.

 2. نصوص ویژه‏ای درباره صلاحیت علمی و عملی شخص آن حضرت(علیه‌السلام) رسیده است.

یکی از ادلّه اولویت تعیینی اهل بیت(علیهم‌السلام) و استحقاق حتمی آن‏ ها برای تبیین علوم و مفاهیم قرآنی، گذشته از حدیث ثقلین که سنّی و شیعه به سند و متن آن اذعان دارند، سخنان حضرت علی(علیه‌السلام) درباره عظمت اهل بیت عصمت(علیهم‌السلام) است، چنان که آن حضرت در نهج‏البلاغه فرمود:

«هُم مَوضِعُ سِرّه ولَجَأ أَمره وعَیبَه عِلمه وموئل حِکَمِهِ وکُهوفُ کتبه و جبال دینه.بهم أَقام انحناء ظهره وأَذهب ارتعاد فرائصه»…

حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی در قسمت پایانی این بخش، خلاصه آن‏چه درباره عظمت علمی و عملی حضرت علی(علیه‌السلام) نقل شده را به رشتۀ تحریر در آورده که عبارت است از:

1. حضرت علی(علیه‌السلام) نور وحی و رسالت را با چشم ملکوتی خود می ‏دید و بوی نبوّت را با شامّه درونی خویش استشمام می‏کرد.

در نهان انسانِ صالح حواس دیگری وجود دارد که با برخی از آن‏ها بوهای غیبی را استشمام می‏ کند، مانند استشمام بوی حضرت یوسف(علیه‌السلام) توسط حضرت یعقوب(علیه‌السلام)؛ ﴿إِنّی لاَجد ریح یوسف لولا أَن تُفَنّدون﴾[۶] .

2. یقین به حقانیّت اصول و فروع دین که در بین بندگان خدا کم‏تر وجود دارد، برای حضرت علی(علیه‌السلام) حاصل بود و تحقّق آن از آسیب هر شبهه ‏ای مصون بوده است.

3. آن حضرت(علیه‌السلام) معارف الهی را با چشم ملکوتی خود مشاهده کرد. نه تنها با تفکر حصولی از آن‏ ها آگاه شد، بلکه از همان لحظه ارائه ملکوت اشیا با یقین به سر می‏برد و هرگز گرفتار شک نشده بود.

4. بینش الهی آن حضرت(علیه‌السلام) با وی بوده است. ایشان نه خود مورد تلبیس قرار گرفت و نه دیگران را در اشتباه قرار داد.

5. قرآن کریم همراه با آن حضرت(علیه‌السلام) بود و هرگز او را رها نکرد.

6. اگر علمی را که در اختیار داشت، برای دیگران اظهار می ‏کرد، مایه اضطراب و لرزش آنان می‏شد، مانند لرزش ریسمان در چاه عمیق.

7. آن حضرت(علیه‌السلام) فرمود: پیش از ارتحال من هر آن‏ چه خواستید از من بپرسید. قسم به کسی که جانم در دست اوست! هرگز از میان حوادثی که اکنون تا قیامت رخ می‏ دهد، چیزی سؤال نمی‏ کنید و از گروهی که صدها نفر را هدایت می‏ کند و صدها نفر را گمراه می ‏سازد، نمی‏ پرسید، مگر آن‏که من شما را از همه خصوصیات «قائد» و «سائق» و از دیگر شؤون آن آگاه می‏ کنم.

8. آن حضرت(علیه‌السلام) فرمود: به راه‏ های آسمانِ غیب از راه زمین حسّ و شهادت آگاه ‏ترم.

9. آن حضرت(علیه‌السلام) فرمود: آیا من در میان شما به ثقل اکبر، یعنی قرآن کریم عمل نکردم و آیا در بین شما ثقل اصغر یعنی عترت(علیهم‌السلام) را به ودیعت ننهادم؟

قرآن کریم نیز علم صحیح و تفسیر ناب قرآن حکیم را بهره اهل بیت طهارت(علیهم‌السلام) می‏ داند، زیرا طبق آیات ﴿إِنّه لقران کریم٭ فی کتاب مکنون٭ لایمسّه إِلاّ المطهّرون﴾[۷] ، مساس علمی با کتاب مکنون که باطن قرآن است و ظاهر قرآن نیز از آن تنزّل یافته است، فقط بهره پاک‏شدگان از رجسِ وَهْم و رِجزِ خیال است که همانا اهل بیت عصمت(علیهم‌السلام) هستند.

براساس آیه ﴿إِنّما یرید الله لیذهب عنکم الرجس أَهل البیت ویطهّرکم تطهیراً﴾[۸] ، اهل بیت عصمت(علیهم‌السلام) که نه تنها از رجس گناه به دورند، بلکه از آثار رقیق آن نیز مطهّرند، شایسته مساس علمی با فرهنگ درونی و بیرونی قرآن کریم هستند. از این رو، تعریف و تبیین آنان نسبت به علوم و مفاهیم قرآن تبیینی ویژه ‏است.

 

.....................................................................................................

۱ ـ بحارالأنوار، ج۱۶، ص۳۲۳٫

۲ ـ همان، ج۸، ص۲۷٫

۳ ـ سوره آل عمران، آیه ۶۱٫

۴ ـ نهج البلاغه، نامه ۲۵٫

۵ ـ همان، خطبه ۱۸۲٫

۶ ـ سوره یوسف، آیه ۹۴٫

۷ ـ سوره واقعه، آیات ۷۷ ـ 79

۸ ـ سوره احزاب، آیه ۳۳٫

 


دیدگاه شما درباره این مطلب
افزودن نظرات