پايگاه اطلاع رسانی اسراء: آیت الله العظمی جوادی آملی در کتاب ارشمند حکمت عبادات در خصوص نقش روزه در حل مشكلات اظهار داشتند: از آنجا كه در مسير زندگي دشواري و مشكلات وجود دارد، دستور داده اند در شدايد و مشكلات روزه بگيريد. يعني اگر ما در هر نمازي چند بار از خداي سبحان استعانت مي كنيم و مي گوييم ﴿إيّاك نعبد وإيّاك نستعين﴾ راه كمك رساني را هم خدا بيان فرموده است. قرآن به ما آموخته كه: ﴿واستعينوا بالصّبر والصّلوة﴾[1]و اين صبر به «صوم» تفسير و تطبيق شده و در حديث آمده است كه: «إذا نزلت بالرّجل النازلة والشديدة فليصم»[2] هرگاه براي كسي مشكل يا حادثهٴ خاصي پيش آمد بايد براي دفع يا رفع آن روزه بگيرد.
ایشان ادامه دادند: اگر كسي براي خدا روزه گرفت چون كارها به دست اوست مشكل را حل مي كند كه فرموده اند: «يا مُسهّل الا قمور الصّعابِ»[3]. قرآن هم فرمود: ﴿وأمّا من أعطي واتّقي ٭ وصدّق بالحُسني ٭ فسنُيسِّره لليسري﴾[4] ما كارها را براي افرادي كه در مسير مستقيم اند، راحت مي كنيم. اين راه را قرآن در اختيار ما گذاشته است؛ زيرا باطن روزه به قدري نيرومند است كه انسان را بر جهان طبيعت ـ به اذن خدا ـ پيروز مي كند.
ایشان روزه را سبب دعای فرشتگان براي روزه دار و حل مشکلات وی معرفی کردند و بیان داشتند: فرشتگان موكلند كه براي روزه داران دعا كنند: پیامبر فرمود[5] خداوند عدّه اي از فرشتگان را مأمور كرده است تا براي روزه داران دعا كنند و فرمود: جبرئيل (سلام اللهعليه) به من خبر داد، كه خداي سبحان فرموده، من فرشتگان را براي دعاي احدي موكّل نكردم، جز آنكه دعاي آنان را مستجاب مي كنم. به همين جهت، فرشتگان را موكل فرمود، براي روزه داران دعا كنند[6]. دعاي فرشته براي انسان، درخواست خير و خوبي براي وي است.
آیت الله العظمی جوادی آملی اذعان داشتند: آنچه را فرشتگان براي روزه داران مسئلت مي كنند، باطن روزه است. تا چه اندازه ما به باطن روزه مي پردازيم كه نه تنها ظاهرمان روزه بگيرد و چيزي نخوريم و نياشاميم؛ بلكه سرّ و درون ما هم روزه بگيرد! نگذاريم خاطره اي در دل خطور كند كه خدا نمي پسندد. مبادا در دلْ بد كسي را بخواهيم. چنين نيست كه اگر خاطرات در دل عبور كرد، خداي سبحان نداند يا دل انسان تيره نشود. روزهٴ عوام، خواص و اخص با هم متفاوت است. اگر ما روزه گرفتيم و به اين فكر بوديم كه، خداي ناكرده، كسي را برنجانيم يا به مقام و جاهي برسيم يا نتوانستيم خود را آماده كنيم كه اگر به جاه رسيديم، تفاوتي براي ما نداشته باشد، باطن ما روزه نگرفته است و چون باطن روزه نگرفته به باطن روزه نرسيده ايم.