اسمای الهی؛ تبلور توحید (جلسه 11)

02 04 2023 1296490 شناسه:

سلسله سخنرانی های حجت الاسلام و المسلمین استاد مرتضی جوادی آملی در ماه مبارک رمضان 1444 هـ با عنوان «اسمای الهی، تبلور توحید؛ شرح دعای حضرت ادریس علیه السلام»

دانلود فایل تصویری

بسم الله الرحمن الرحيم

«سُبْحَانَكَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ يَا رَبَّ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ وَارِثَهُ يَا اللهُ إِلَهَ الْآلِهَةِ الرَّفِيعَ جَلَالُهُ يَا اللَّهُ الْمَحْمُودُ فِي كُلِّ فِعَالِهِ يَا رَحْمَانَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ رَاحِمَهُ يَا حَيُّ حِينَ لَا حَيَّ فِي دَيْمُومَةِ مُلْكِهِ وَ بَقَائِهِ يَا قَيُّومُ فَلَا يَفُوتُ شَيْ‏ءٌ مِنْ عِلْمِهِ [فَلَا يُفَوِّتُ شَيْئاً عِلْمُهُ‏] وَ لَا يَئُودُهُ يَا وَاحِدُ الْبَاقِي أَوَّلَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ آخِرَهُ يَا دَائِمُ بِغَيْرِ فَنَاءٍ وَ لَا زَوَالَ لِمُلْكِهِ يَا صَمَدُ فِی غَيرِ شَبِيهٍ وَ لَا شَيْ‏ءَ کَمِثلِهِ ...»

أعوذ بالله من الشيطان الرجيم

بسم الله الرحمن الرحيم

«الحمد لله رب العالمين و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين».

هيچ چيزي دل انسان سالک موحد را در اين ماه عزيز با حقيقت الهي آشنا نميکند مگر اسماء الهي و اوصاف حسناي حق - سبحانه و تعالي - . خداي متعال در اين اسماء تجلي کرده است و درياي بيکران توحيد در جلوههاي اسماء الهي آشکار و ظاهر ميشود. اگر از يک طرف خدا فرمود: «وَ بِأَسْمَائِكَ الَّتِي مَلَأَتْ أَرْكَانَ كُلِّ شَيْ‏ء»[1] که چنين دعايي و چنين ذکري در منابع روايي و وحياني آمده است «وَ بِأَسْمَائِكَ الَّتِي مَلَأَتْ أَرْكَانَ كُلِّ شَيْ‏ء»، اين از آبشخور توحيد نشأت گرفته است؛ لذا ما با اين اسماي الهي خود را به حريم توحيد نزديک ميکنيم.

در دعاي شريف حضرت ادريس(عليه السلام) که وارد است در سحرگاهان ماه مبارک رمضان خوانده بشود و آن را بايد احيا و اقامه کرد، يکي از فرازهايش آن است که عرض ميکنيم: «يَا دَائِمُ بِغَيْرِ فَنَاءٍ وَ لَا زَوَالَ لِمُلْكِهِ»[2]، اين نام دوام و استمرار و بقاء براي حق - سبحانه و تعالي - بسيار عزيز و شريف است چون هر موجودي محکوم به فناء و نابودي است، يا ﴿كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ ٭ وَ يَبْقَى‏ وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَ الْاكْرَامِ﴾[3]، يا ﴿كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْت‏﴾[4]، اينگونه از بيانات و معاني بلند وحياني نشان از آن دارد که ماسوي الله محکوم به فناء و نيستي و نابودي و زوال هستند.

وقتي خداي عالم با اسم شريف قهاريت خود را معرفي ميکند ﴿لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ﴾ ماسوا همواره مقهور هستند و ﴿لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ﴾[5] را با همه جانشان ندا ميدهند، زيرا بقاء و دوام و استمرار براي هيچ موجودي جز پروردگار عالم نيست. ما بر اين اسم اصرار داريم خدا را دائمي ميشناسيم باقي ميدانيم يا به عنوان يا «وَاحِدُ الْبَاقِي» ميشناسيم يا به عنوان «يَا دَائِمُ بِغَيْرِ فَنَاءٍ وَ لَا زَوَالَ لِمُلْكِهِ».

لازم به تذکر است که اين اسامي را که در اينجا گفته ميشود اينها اسامي کليهاند و ما بايد اين اسامي را در جلوههاي کوچکتر و ريزتر مشاهده بکنيم. مثلاً در دعاي شريف شبهاي جمعه، اينگونه ميخوانيم: «يَا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَي الْبَرِيَّة»، اين دوام هست اما دوام حق - سبحانه و تعالي - به ذات او برميگردد و دوام فضل به مقام فعل او که از مقام قيومت نشأت ميگيرد خواهد بود. اينجا هم خدا را ما اولاً به عنوان دائم ميشناسيم و مُلک او را، سلطنت او را، قدرت او را و احاطه او بر ماسوي را دائمي و هميشگي ميدانيم. اين مُلک زوالپذير نيست، مُلک هر مالکي از او زائل ميشود مگر حق - سبحانه و تعالي - که مُلکش همواره و هميشگي است و هرگز زوالي براي ملک  واجب - سبحانه و تعالي - نيست.

بنابراين نه تنها خداي عالم در مقام ذات دائمي است، در مقام فعل هم باقي است، حالا فعلش اگر لطف باشد اگر فضل باشد اگر عنايت خاصي باشد آن هم دوام دارد. ما ميتوانيم خدا را با همين عنوان بخوانيم «يَا دَائِمُ بِغَيْرِ فَنَاءٍ»، يعني هم جنبه اثباتي را بگوييم و هم جنبه سلبي را. هم بگوييم خداي عالم دائمي است و هم بگوييم خداي عالم فناءپذير نيست و نفاد و فنايي براي واجب - سبحانه و تعالي - معنا ندارد چون او عين حيات است عين هستي است، موجودي که عين هستي است دوام او هم به عين ذات او خواهد بود.

ما به حريم ذات الهي نزديک نميشويم آنجا جايگاهي نيست که انساني به خود اجازه بدهد که به آن حريم نزديک بشود «عنقا شکار کس نشود دام بازچين».[6] اما ما در مقام فعل همواره به اسم دوام حق بايد مشغول باشيم و هر خيري را و هر کمالي را و هر امري که ميتواند مايه خير و برکت و مغفرت و رحمت باشد را، ما در اين ماه از خداي عالم به عنوان اينکه دائم براي ما باشد مسئلت کنيم.

مگر نه آن است که خداي عالم فرمود: «قَدْ أَقْبَلَ إِلَيْكُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَكَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ»[7]؟ مگر ما دعاهاي اينچناني نداريم و از بيان رسول گرامي اسلام و اهل بيت(عليهم السلام) نياموختيم که اين ماه ماه برکت است ماه مغفرت است و ماه رحمت است؟ و مگر به ما نفرمودند که از خدا بخواهيد که همواره درهاي بهشت به روي شما باز باشد، ابواب بهشت و جنت مفتّحه باشد و ابواب جهنم مغلّقه؟[8] اين دوام نياز دارد، اينطور نيست که فقط در ماه مبارک رمضان باشد.

اگر دوام مفتّح بودن ابواب جنان را ميخواهيم، از خدايي که دائم به غير فناء است کمک بخواهيم اين اسم را براي رسيدن به اين هدف، نسبت به اينگونه از خواستهها و تمنّيات آرزو کنيم. اگر ميگوييم: «يَا دَائِمُ بِغَيْرِ فَنَاءٍ»، اين دائم به غير فناء تجلي ميکند ظهور ميکند در اسمائش ظاهر ميشود و تبلور اسماء الهي از آن اسماء توحيديه و ذاتيه حکايت ميکند.

بنابراين اين معنا را بايد به خاطر بسپاريم، درست است که نام حق - سبحانه و تعالي - دائمي است و فناء و نفاد و نابودي براي او نيست اما ما اين جلوه را براي خود تتميم کنيم تکميل کنيم، هر خيري را هر برکتي را هر رحمتي را هر مغفرتي را هر سعادتي را هر چيزي که منشأ خير و فضل است را از حق - سبحانه و تعالي - بخواهيم که به اسم دائم حق، اينها هم براي ما دائمي باشد.

در دعاي جوشن کبير برخي از اين جلوههاي دوام بيان شده است دائم الفضل است دائم اللطف است دائم البرکة است. دائم البقاء و دائم اللطف، دو اسم از اسماء ريزتري هستند که از اسم شريف دائم گرفته شده است.

بنابراين استمرار ادامه حيات و زندگي و اينکه انسان در جنبههاي کمالي خودش خود را به خدايي متکي کند که او نه تنها در مقام ذات دوام و استمرار و بقاء دارد، در مقام وصف و فعل و در هر خيري اين چنين شأني براي او هست و لذا اين دائم الفضل بودن دائم الخير بودن دائم البرکة بودن دائم المغفرة بودن دائم الرحمة بودن و ساير جلوههاي خير و برکت ميتواند از همين اسم شريف براي ما فراهم آيد.

خدايا، تو را به اين اسماي حسنايت، تو را به اين اوصاف والايت سوگند ميدهيم که همه اهل ايمان و همه اهل اسلام و آناني که حرمت اين ماه را به عظمت و بزرگي داشتهاند و با اين اسماء و اوراد و اذکار خود را به حريم توحيد نزديک کردهاند، را از اين کمالات برخوردار بفرما!

«و السلام عليکم و رحمة الله و برکاته»

 

[1]. دعای کميل ؛ زادالمعاد، ج2، ص706.

[2]. اقبال الاعمال، ج1، ص80.

[3]. سوره الرحمن، آيه26و27.

[4]. سوره عنکبوت، آيه57.

[5]. سوره غافر، آيه16.

[6]. ديوان حافظ، غزل7.

[7]. اقبال الاعمال، ج1، ص2.

[8]. همان، ص4-2.


دیدگاه شما درباره این مطلب
افزودن نظرات