ویژه برنامه ماه ذی الحجه 1444هـ؛ شعائر حج؛ جلسه 4

22 06 2023 1616668 شناسه:

پایگاه اطلاع رسانی اسراء: سلسله سخنرانی های حجت الاسلام و المسلمین استاد مرتضی جوادی آملی در ماه ذی الحجه، با عنوان «شعائر حج» از شبکه تلویزنی اینترنتی اسراء به آدرس tv.esra.ir  پخش می گردد.

دانلود فایل تصویری

أعوذ بالله من الشيطان الرجيم

بسم الله الرحمن الرحيم

«الحمد لله رب العالمين و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين».

يکي از برترين شعائر حج، شعيره طواف است. حج سراسر شعار الهي است و براساس تکريم و تعظيم اين شعار الهي، انسان راهي راه توحيد ميشود. راهيابي به مرحله موحد شدن و خدا را در همه امور حاضر و ناظر ديدن، يکي ديدن، يکي دانستن، به يکي دلبستن و از ماسوا دل افکندن، اين پايان حقيقت حج است، ولي براي کسي که از آغاز تا انجام همه شعائر الهي را محترم و گرامي بدارد و براساس نهي صريح قرآني که فرمود: ﴿لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اللَّهِ﴾، اين شعائر الهي را آزاد نگذارد رها نکند آن حرمت و احترام لازم را رعايت کند و سعي کند که با تفخيم و تعظيم و تکريم همراه باشد.

در مسئله نماز، ما يک وقت ميگوييم که نماز را خواند، ولي يک وقت ميگوييم که نماز را اقامه کرد. بعضي حج ميگذارند اما عدهاي حج را اقامه ميکنند. اقامه حج به اين است که شعائر حج را گرامي بدارند محترم بشمارند و با تفخيم و تعظيم ادا کنند و همواره خود را در محضر حق ببينند و دستور حق را رعايت کنند.

وقتي خداي عالم يک ندايي ميدهد: ﴿وَ أَذَّنَ فِي النَّاسِ بالْحَج‏﴾[1]، با اين بيان که خداي عالم اين را عهد و ميثاق خود ميداند ﴿وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبيلاً وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعالَمينَ[2]، وقتي با اين ادبيات خداي عالم در باب حج سخن ميگويد، بر همه لازم و فرض است که اين مسائل را با ديده احترام بنگريم و تعظيم کنيم.

پدر جريان حج حضرت ابراهيم است، همانطوري که پدر قضيه توحيد ابراهيم خليل است. کاري که خداي عالم در باب ابراهيم انجام داد در مقابل آن جلوه توحيدي که حضرت ابراهيم در مقابل مشرکين از خود بجاي گذاشت ﴿فَجَعَلَهُمْ جُذاذا﴾[3]، اين حق و شايستگي حضرت ابراهيم بود که خداي عالم آن آتش سهمگين و مَهيب را به بَرد و گلستان تبديل بکند و به نار بگويد: ﴿يا نارُ كُوني‏ بَرْداً وَ سَلاماً[4]، که اين قضيه به حدي عظيم بود که جريان نمرودي،  با آن همه عظمت را افسرد و خاموش کرد و ابراهيم خليل در جهان جهاني شد و هستي توحيدي او نمودار گشت. برخي از بزرگان و اساتيد ما معتقدند که اگر جريان توحيدي بر امثال يونان سلطه پيدا کرد و شخصيتهايي همانند سقراط و افلاطون و ارسطو بر مبناي توحيد تربيت يافتهاند اين بانگی بود و آهنگ سنگيني بود که ابراهيم خليل در جريان توحيد پرچمش را برافراشت.

به هر حال خداي عالم، در جريان حج به ابراهيم خليل دستور داد و فرمود شعائر الهي را تکريم و تعظيم کنيد. اولين شعاري که در اين بحث شعائر حج مطرح شد شعار ميقات بود. بعد شعار احرام بود و اکنون شعار طواف است.

در تعظيم طواف بايد توجه داشت که گرچه جريان عبادي و مباحث فقهي و تکاليف فقهي حج به جاي خود محفوظ است اما اسراري براي اين حقائق وجود دارد و جريانات نهفته و باطني­ای براي آنها هست که بايد آنها را هم حجگزار دقت کند. اگر انسان حاجي و يا معتمر در حالي که اين اعمال را انجام ميدهد اين وظايف و تکاليف عبادي و فقهي را انجام ميدهد به اسرار و آداب و عرفان حج هم خودش را متوجه کند، قطعاً هنگام اين اعمال، عنايت الهي بيشتر است زيرا ظرفيتي که حجگزار از خود نشان ميدهد قابليت و استعداد و آمادگي روحي، فکري، قلبي­ای را از خود نشان ميدهد بيشتر شده چون عنايت حق - سبحانه و تعالي - در جوار بيت الله بسيار کريم و عظيم است. «الْبَيْتُ بَيْتُكَ وَ الْحَرَمُ حَرَمُك‏»[5]، با اين آهنگ انسان قصد حق - سبحانه و تعالي - را ميکند گرچه کعبه مقصد است اما مقصود آن بنيانگذار کعبه است که پروردگار عالم است.

در دوران جاهليت همين انسانهاي مشرک و جاهل، اطراف بيت الله طواف ميکردند اما هم ظاهر طواف آنها آلوده به شرک و هويپرستي و نظاير آن بود هم باطن طواف آنها به شرک و بتپرستي آلوده بود. ظاهر طواف آنها همانطوري که خداي عالم در قرآن فرمود: ﴿وَ ما كانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَ الْبَيْتِ إِلاَّ مُكاءً وَ تَصْدِيَة﴾[6]، مشرکين در کنار بيت الله وقتي طواف ميکردند نمازشان و طوافشان عبارت بود از کف زدن و صوت زدن و با اينگونه از امور خودشان را سرگرم ميکردند. اين ظاهر طواف مشرکانه بوده است. باطن طواف مشرکانه اين بود که اينها به دور خانهاي ميگشتند که درون آن خانه که مقصود آنها بود، بتها بودند - بت هبل بود عزي بود و ساير بتها - اين خانهاي را که خداي عالم براي بندگانش عابدانش ساجدانش راکعانش قانتانش معتکفانش به دست ابراهيم خليل(سلام الله عليه) بنيان کرده بود، اينها به اين صورت تبديل کردند.

بنابراين ظاهر طواف آنها مُکاء و تصديه، صوت زدن و کف زدن بود و باطن دور اين بتها گشتن بود. اسلام هم ظاهر را تطهير کرد و هم به باطن، طهارت و قداست خاص به خودش را عطا فرمود. ظاهر طواف را با احرام و با اذکار و اوراد خاصي مثل  «سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَر»، و اينگونه از اذکار  همراه کرد که حاجي و معتمر با توجه به اينگونه از اعمال و مناسک حجّش را انجام ميدهد و خبر از صوت زدن و کف زدن و امثال ذلک نيست، بلکه توجه به رب العالمين و در دل ياد خدا و بر زبان اسماء و اوراد و اذکار الهي جاري ساختن است.

اما در باطن از آن بتها و آن اوثان و اصنام خبري نيست بلکه دل معتمر و حاجي که طواف ميکند متوجه رب العالمين است که مراحل چنداني را يکي پس از ديگري گذارنده.  در حقيقت اين کعبه متولد شده است، کعبه متولد شده از بيت المعمور است و عرش الهي هم تولديافته از اذکار اربعه و تسبيحات اربعه «سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَر» است که اين مطاف اولياي الهي است. اهل ظاهر طواف کنندگان اين خانه الهي هستند اين چهارديواري و اين کعبه را طواف ميکنند به دور اين کعبه ميگردند گرچه متذکر به اذکار الهي و متنبه به ياد الهي هستند اما آن مراحل عاليه را اينگونه پشت سر نميگذرانند.

بنابراين همانطوري که خداي عالم انسانها را در قرآن به سه دسته تقسيم کرد: ﴿وَ كُنْتُمْ أَزْواجاً ثَلاثَةً﴾[7]، اين ازواج ثلاثه در حقيقت کساني هستند که  با مراحل مختلف توحيد روبرو هستند. يک عده – معاذالله - مشرکانه و ﴿ظالِمٌ لِنَفْسِهِ﴾خدا را ميخواهند که توجه کنند، در حقيقت اين خدا نيست بلکه اين هوي و هوس است که مقصود ونهايت طواف اين طواف کنندگان است.

اما عدهاي که جزء ابرار هستند و به تعبير قرآن: ﴿وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ﴾[8] ، اينها  کعبه را يا حداکثر بيت المعمور را مطاف خود قرار ميدهند. اما اولياي الهي اهل معرفت اهل حکمت اهل ولايت کسانياند که مطاف آنها عبارت است از ياد حق و تسبيحات اربعه؛ آنها به دور «سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَر» که ارکان هستي است و خداي عالم آنها را قرار داده طواف ميکنند؛ طواف کنندگان حريم الهياند فعل الهياند فيض شامل و منبسط پروردگارياند و همواره از ياد حق لحظهاي غافل نيستند. لذا در برخي از اخبار آمده است که «الظَّالِمُ يَحُومُ حَوْمَ نَفْسِهِ وَ الْمُقْتَصِدُ يَحُومُ حَوْمَ قَلْبِهِ وَ السَّابِقُ يَحُومُ حَوْمَ رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»[9]، آنهايي که به اطراف بيت ميگردند سه دستهاند: يا کسانياند که - معاذالله - صلاتشان و طوافشان مُکاء و تصديه، صوت و کف است و دسته دوم کسانياند که حوم کعبه و عرش الهي يا بيت المعمور طواف ميکنند و کساني که حوم رب و فعل حق و فيض حق که «سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَر» هست به آن توجه دارند، لذا جا دارد که انسان حاجي و معتمر در حال طواف، ضمن اينکه اين اذکار را ميگويد قلبش متوجه به جناب حق باشد، بيت المعمور را فراموش نکند که جايگاه عبادت ملائکه است، عرش الهي را که مرکز فرمانروايي حضرت حق است را به دست نسيان نسپارد و همچنين در مقام اذکار و تسبيحات اربعه توجه داشته باشد.

«و السلام عليکم و رحمة الله و برکاته»

 

[1] . سوره حج، آيه27.

[2] . سوره آل عمران، آيه97.

[3] . سوره انبياء، آيه58.

[4] . سوره انبياء، آيه69.

[5] . بحارالانوار، ج96، ص342.

[6] . سوره انفال، آيه35.

[7] . سوره واقعه، آيه7.

[8] . سوره فاطر، آيه32.

[9] . معانی الاخبار، ص104.

​​​​​​​



​​​​​​​


دیدگاه شما درباره این مطلب
افزودن نظرات