أعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ بَارِئِ الْخَلائِقِ أَجمَعِين باعِثِ الْأَنْبِيَاءِ وَ الْمُرْسَلِين رافِعِ السَّماوَاتِ وَ خَافِضِ الأَرَضِين ثُمَّ الصَّلَاةُ وَ السَّلامُ عَلَي جَمِيعِ الْأَنْبِيَاءِ وَ الْمُرْسَلِين سِيَّمَا خَاتَمِهِم وَ أَفَضَلِهِم حَبِيبِ إِلهِ الْعَالَمِين أَبِی الْقَاسِم الْمُصْطَفَي مُحَمَّد(صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم) وَ عَلَي الْأَصْفِيَاءِ مِنْ عِتْرَتِهِ لَا سِيَّمَا خَاتَمُ الْأَوْصِيَاء حُجَّة ابْنِ الْحَسَنِ الْعَسْكَرِي(رُوحِي وَ أَرْوَاحُ الْعالَمِين لَهُ الفِداء) بِهِمْ نَتَوَلَّي وَ مِنْ أَعْدَائِهِم نَتَبَرَّءُ إِلَي اللَّه».
بيست و هفتمين روز از اين ماه گرامي، عزيز، ارزشمند و سراسر خير و برکت را با اين نجواي ارزشمند دعاي روز پشت سر ميگذرانيم: «اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي فِيهِ فَضْلَ [فَضَائِلَ] لَيْلَةِ الْقَدْر»؛[1] ليله قدر سيد ليالي است و مراد از سيد ليالي يعني همه شبهاي سال که هر يک از جايگاه خاصي و برکات و عنايات الهي را به همراه دارد؛ اما شب قدر هر چه شبهاي ديگر دارد، دارد بعلاوه فضايل و فضيلتهاي فراوان ديگر که از جمله آنها نزول فرشتگان است و فرو فرستادن آن حقيقت برتر که خدا مستقلاً از او ياد ميکند به نام روح: ﴿تَنَزَّلُ الْمَلاَئِكَةُ وَ الرُّوحُ﴾،[2] واقعاً اين روح چقدر حقيقت والا و عظيم و گرامي است که خداي عالم در کنار فرشتگان از آن ياد ميکند و مستقلاً نام آن را به عنوان روح يادآور ميشود: ﴿تَنَزَّلُ الْمَلاَئِكَةُ وَ الرُّوحُ﴾. به هر حال از بهترينها و گرانمايهترينهاي شب قدر، سلامي است که ميفرمايد: ﴿سَلاَمٌ هِيَ حَتَّي مَطْلَعِ الْفَجْر﴾،[3] آن شب تا به صبح سلام است يا اصلاً خود شب سلام است و يا فرشتگاني حامل سلام و امنيت و سلامت از طرف پروردگار عالم فرو فرستاده ميشود؛ لذا بسيار شب گرانقدر و عظيمي است.
نکتهاي که والد بزرگوار در فرمايشاتشان داشتند اين بود که وقتي خداي عالم در باب ماه مبارک رمضان سخن ميگويد و در باب فضيلت قرآن و اينکه قرآن چقدر کتاب عظيمي است و اين کتاب را با عظمت ميستايد، در کنار اين سخن، از ليله قدر سخن ميگويد ميفرمايد: ﴿شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ﴾[4] و بعد هم ﴿إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنذِرِين٭ فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيم﴾.[5] به هر حال اين واژهها، اين الفاظ و اين عبارات از معنا دارند منفجر ميشوند. ما الفاظي بالاتر از اينها نداريم. اين واژهها فوق العاده پُر معنا هستند که حتي در فارسي، بلکه در هيچ زباني معادل اين الفاظ وجود ندارد؛ ﴿مُبَارَكَة﴾، ﴿يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيم﴾ و واژههاي فراوان ديگر.
به هر حال از جمله خواستههاي ما و درخواست ما از پيشگاه پروردگار عالم که با ارادت و با معرفت و با قلبي خاضع و خاشع در درگاه الهي ما مسئلت ميکنيم، اين است که «اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي فِيهِ فَضْلَ [فَضَائِلَ] لَيْلَةِ الْقَدْر»؛ خدايا! در چنين روزي فضيلت شب قدر را نصيب همه ما بفرما و فضيلت آن همين کافي است که امنيت و سلامت الهي، سلامت در جهت دين ما، ايمان ما، اخلاق ما، اعمال ما و سلامت جسماني ما، روحاني ما و همه اين ابعاد ـ إنشاءالله ـ به برکت دعاي امروز فراهم بگردد به برکت صلوات بر محمّد و آل محمّد!
اما عالم برزخ که سخن در بحث «انسان در قلمرو هستي و نقش و تأثير معاد در سرنوشت انسان» به اين مقطع از حيات رسيده است که انسان اين مقاطع از حيات را خوب بفهمد و بشناسد و براساس اين شناخت و آگاهي، زمينه حيات دنيايي خود را بهتر بسازد. اگر ما بدانيم که به کدام مقصد در حرکت هستيم، سير ما، سلوک ما، به کدامين گذرگاهها هست و مقصد و مقصود ما کجاست. بله، «في الجمله» همه و همه به ساحت الهي تقرّب ميجوييم، چه هدف بزرگي است که ـ متأسفانه ـ از اين هدف و از اين مقصد ما در غفلت هستيم: ﴿يَا أَيُّهَا الْإِنسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَي رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاَقِيه﴾[6] و اگر سؤال کنند که هدف از انسان چيست و انسان در نهايت به کجا بايد سر فرود آورد و منزل ابدي خويش قرار دهد، اينجا ملاقات و ديدار با پروردگار عالم مقصد و مقصود انسانهاست. ما واقعاً تا چه حدي آمادگي داريم که با خدا روبهرو شويم؟ با ﴿مالِكِ يَوْمِ الدِّين﴾[7] روبهرو شويم؟ با ﴿الرَّحْمنِ الرَّحِيم﴾[8] روبهرو شويم؟ با مجموعهاي از اوصاف الهي، واقعاً انسان کجا و اين ديدار و لقا! گاهي اوقات خداي عالم در قرآن ميفرمايد آنهايي که اميد به لقاي الهي دارند، چقدر براي اين لقا و ديدار آمادگي دارند؟ به هر حال بحث تا آنجا برسد، نياز به زمان و گفتگوي فراواني است.
ما در مقطع عالم برزخ هستيم. عرض کرديم که عالم برزخ، ملکوت اين عالم دنياست و هر آنچه در دنيا انسان انجام داد که ظاهر و صورت آن را در دنيا ملاحظه ميکند، در عالم برزخ با سيرتش زندگي ميکند. يک تفاوت اصلي و اساسي بين عالم برزخ و عالم قيامت وجود دارد و آن همان تفاوت بين خواب و بيداري است. بله، همانگونه که اکنون ما نسبت به عالم برزخ خوابيم و وقتي مُرديم بيدار ميشويم: «النَّاسُ نِيَامٌ فَإِذَا مَاتُوا انْتَبَهُوا»،[9] در باب برزخ هم چنين حالتي وجود دارد. بيداري و ايقاظ، فقط و فقط در عرصه قيامت است که آن به صورت روشن، شفاف، گويا و رسا همه چيز از کلّي و جزئي براي انسان نمودار ميشود. انسان همچنان در عالم برزخ در رقود است، در خواب است، ﴿مَنْ بَعَثَنا مِنْ مَرْقَدِنا هذا﴾؛[10] چه کسي ما را از اين خوابمان بيدار کرده است؟ هنوز انسان در عالم برزخ به صورت روشن و شفاف همه آنچه را که انجام داده نميبيند. آن دنيا و عالمي که تمام ريز برنامههاي انسان و افعال و کارها و نيّات انسان که ﴿لاَ يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَ لاَ كَبِيرَةً إِلاّ أَحْصَاهَا﴾،[11] اين فقط و فقط در عالم قيامت و روز قيامت براي ما مشخص ميشود. اينکه خداي عالم ميفرمايد: ﴿فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ ٭ وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرّاً يَرَهُ﴾؛[12] وقتي خداي عالم با تأکيد و با تصريح به مثقال ذرّه تصريح ميکند، يعني همه آنچه را که انسان انجام داد، بدون هيچ سَتر و حجابي روشن و آشکار انسان آن را مشاهده ميکند، ﴿مَا لِهذَا الْكِتَابِ لاَ يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَ لاَ كَبِيرَةً إِلاّ أَحْصَاهَا﴾. حالا آن عالم چگونه عالمي است که ريز و درشت همه کارها در آن عالم هويدا و آشکار ميشود، آن عالمي است که تنها خدا ميتواند از آن سخن بگويد.
يک آيه ديگر از آيات الهي را تلاوت کنيم که اين آيه هم نسبت به جريان برزخ بسيار گويا و رساست. خداي عالم در قرآن ميفرمايد که ﴿وَ الَّذِينَ هَاجَرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ قُتِلُوا أَوْ مَاتُوا لَيَرْزُقَنَّهُمُ اللَّهُ رِزْقاً حَسَناً وَ إِنَّ اللَّهَ لَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ ٭ لَيُدْخِلَنَّهُم مُّدْخَلاً يَرْضَوْنَهُ وَ إِنَّ اللَّهَ لَعَلِيمٌ حَلِيمٌ﴾؛[13] ظاهراً اين دو آيه کريمه ناظر به اين معناست آن کساني که هجرت کردند ـ البته اين از باب نمونه است و إلا نه اينکه فقط مهاجران ـ آن کساني که از مکه به مدينه هجرت کردند و در راه مکه و مدينه حالا يا به شهادت رسيدند يا در مسير سفر از دنيا رفتند. اين دسته از انسانها که براي ايمان، براي تحقّق به وعدههاي الهي، براي پيروي کردن و اطاعت نمودن از امر خدا هجرت و حرکت کردند، و براي تقويت دين خدا و رسول گرامي اسلام همه زندگي خودشان را و معاش خودشان را رها کردند و هجرت کردند، اين دسته از انسانها مورد عنايت الهي هستند؛ ﴿وَ الَّذِينَ هَاجَرُوا فِي سَبِيلِ اللَّه﴾. آنهايي که واقعاً از مکه به مدينه در آن زمان هجرت کردند کار بزرگي بود، براي اينکه مثل الآن نيست که آدم يک ساک و چمداني بگيرد و حرکت کند. سفر در آن زمان و روزگار سنگين بود و اين سفر غير از اينکه مشکلات دنيايي دارد و همه زندگي را بايد انسان رها کند، بايد به حلقهاي بپيوندد که آن حلقه، حلقه ايماني است و همچنين رسول گرامي اسلام تنها و در غربت و در هجرت است و در شرايط سخت و دشوار که همواره تهديد به مرگ و جرح و عذاب و مانند آن هم هست؛ لذا اين هجرت بسيار شريف است. شما در قرآن عزيز اين واژه «هجرت» را زياد ميبينيد: ﴿وَ الَّذِينَ هَاجَرُوا﴾؛ آنهايي که هجرت کردند، آنهايي که مخصوصاً در صدر اوّل اسلام اين کار را انجام دادند و پيغمبر را از غربت درآوردند و دين خدا را از تنهايي و غربت به در آوردند، در پيشگاه پروردگار عالم بسيار جايگاه عظيم و گرامي دارند. خدا در قرآن ميفرمايد: اينهايي که با اين نيت اقدام کردند و هجرت کردند اگر در بين راه به شهادت رسيدند يا از دنيا رحلت کردند، خداي عالم اوّلاً يک رزق کريمانهاي به آنها ميدهد و جايگاهي به آنها ميدهد که رضايت و خشنودي آنها را تأمين کند: ﴿وَ الَّذِينَ هَاجَرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ قُتِلُوا أَوْ مَاتُوا لَيَرْزُقَنَّهُمُ اللَّهُ رِزْقاً حَسَناً﴾. اين رزقي که خداي عالم رزق حَسن معرفي ميکند، رزق شايسته و نيکو تعريف ميفرمايد، قطعاً رزق فوق العادهاي است رزق دنيايي نيست. خداي عالم ﴿إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ﴾،[14] يا ﴿خَيْرُ الرَّازِقِينَ﴾[15] با اسم ﴿خَيْرُ الرَّازِقِينَ﴾ بر آنها ظهور ميکند و آنها را در يک رزق حسن و الهي قرار ميدهد. بعد در آيه ديگر ميفرمايد: ﴿لَيُدْخِلَنَّهُم مُّدْخَلاً يَرْضَوْنَهُ﴾؛ ما اينها را به جايگاهي وارد ميکنيم که اينها در آن جايگاه خشنودند، رضايتمندي آنها را در حد اعلا و فوق تصوّر آنها ما براي آنها فراهم ميکنيم.
اين مُدخل و جايي که اينها وارد ميشوند کجاست؟ اين رزقي که خداي عالم به عنوان ﴿خَيْرُ الرَّازِقِينَ﴾ براي آنها فراهم ميفرمايد، اين چه رزقي است؟ اين چه جايگاهي است؟ هنوز قيامت نشده، هنوز بهشت و نعمتهاي بهشتي فراهم نشده است! اينها را مفسّرين معتقدند که همين حيات برزخي است، اينها وارد عالم برزخ ميشوند و کنار کارشان و در جوار عملشان؛ عمل هجرت، عمل خير، عمل طاعت و تبعيت از رسول گرامي اسلام، اينها به اين جايگاه ميرسند. مگر نه آن است که خداي عالم به مجاهدان در راه خويش و شهدايي که شربت شهادت نوشيدهاند وعده رزق کريم فرموده است: ﴿وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلُوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ﴾،[16] و اينها را مرزوق در پيشگاه خود ميداند. فرق بين مجاهد شهيد با يک مهاجر، با يک انسان عادي در اين نيست که همه وارد برزخ ميشوند؛ بلکه فرق در اين است که برزخ درجات و مراتبي دارد. مرتبه اُولاي از برزخ مرزوق بودن «عند الله» است که درباره آنها فرمود: ﴿لَيَرْزُقَنَّهُمُ اللَّهُ رِزْقاً حَسَناً﴾؛ اما در باب مجاهدان و شهيدان در راه خدا فرمود اينها «عند الله» مرزوق هستند، اينها را مُرده مپنداريد، اينها زندگانند و در پيشگاه پروردگار عالم روزي ميخورند.
پس از اينکه همه انسانها بعد از مرگ وارد عالم برزخ ميشوند بحثي نيست. اما برزخ داراي مراتب و درجاتي است: آنهايي که مرگي کريمانه دارند که «إِنَّ أَكْرَمَ الْمَوْتِ الْقَتْل»،[17] اينها در درجه برتر و والايي از برزخ در پيشگاه پروردگار عالم به حيات الهي حيات پيدا ميکنند و به رزق کريم ميرسند و «عند الله» مرزوق هستند؛ اما آنهايي که در اين حد نيستند و قتل در راه خدا نصيبشان نشده است که «اللّهم قتلاً في سبيلک و وفّق لنا» به اين مرحله از مرگ و شهادت نرسيدهاند، اينها از رزق حسن برخوردارند. در يکجا رزق حسن هست، در يکجا رزق کريم است، در يک جا مُدخل کريم است، در يکجا جايگاه الهي دارد. در همين آيهاي که در سوره مبارکه «حج» هست فرمود: ﴿لَيُدْخِلَنَّهُم مُّدْخَلاً يَرْضَوْنَهُ﴾، اين تعبير ﴿يَرْضَوْنَهُ﴾؛ يعني ما آنها را راضي نگه ميداريم، خشنودند، هيچ غم و اندوهي و خوف و هراسي براي آنها نيست. آن رضايتي که انسان از يک حيات شايسته ميخواهد براي او تأمين است؛ رزق حسن و حيات شايسته.
يک نکته ديگر را هم در باب حيات برزخي اضافه کنيم؛ به هر حال انسان در برزخ زنده است. عرض کرديم در منطق دين، مرگ معنا ندارد، اين بدن است که جابهجا ميشود و اين بدن در خاک احياناً قرار ميگيرد و ميپوسد، اين ربطي به انسان ندارد، مگر انسان بدن است؟! انسان روح است.
اي برادر تو همان انديشهاي ٭٭٭ مابقي تو استخوان و ريشهاي[18]
غير از آن انديشه، غير از آن روح، غير از آن فکر، انسان چيز ديگري نيست. «اي برادر تو همان انديشهاي»؛ يعني همه وجود تو همان آراي توست، افکار توست، ايمان توست، اعتقادات توست، اعمال و کارها و آنچه انجام دادهاي «مابقي تو استخوان و ريشهاي»، اينها از بين ميرود و لذا انسان هرگز نميميرد. تفکّر مرگ يک تفکّر مادي است، يک تفکّر الحادي است. ما با داشتن اين همه از آيات و روايات عزيزمان که اين واقعه مرگ را براي ما تشريح کردند، کسي بگويد که مرگ با مُردن و فوت و فنا و مانند آن، اينها اجحاف به اين نوع از معرفت و ايمان است، چه ايمان عزيزي! و چه آگاهي و شناخت کريمانهاي که انسان مييابد و همواره زنده است!
يکي از مسائلي که انسان دارد حبّ به خلود است؛ همه ما دوست داريم که بمانيم، هيچ کس دلش نميخواهد از دنيا برود، هيچ کس نميخواهد بميرد، هيچ کس نميخواهد فاني شود، همه ما ميخواهيم باقي باشيم، مگر نميخواهيم باقي باشيم؟! بايد از دنيا برويم که باقي باشيم و إلا اگر در دنيا باشيم که باقي نيستيم، دنيا محل فناست، اين دنيا دار فنا هست نه دار بقا! اگر ما علاقهمند به بقا هستيم بايد از دنيا برويم، اگر علاقهمند به خلود و جاودانگي هستيم بايد بميريم و در آن عالم حيات بگيريم. انسان نميميرد به معناي اينکه جانش و روحش بخواهد احياناً نابود شود. نابودي و فنا در منطق دين اصلاً وجود ندارد. اين انساني که باقي است، آيا فقط روح است يا جسم هم هست؟ آيا اين انساني که از اين دنيا ميرود و جسم خاکي و بدن مادّي او در طبيعت ميماند، آيا بعد از اين عالم وقتي وارد عالم برزخ شد جسمي دارد يا ندارد؟ بله، قطعاً جسم دارد، چون نفس بدون جسم نخواهد بود. از آقا امام صادق(عليه السلام) ـ که به روح مطهّر آن حضرت صلواتي اهدا بفرماييد! ـ وقتي يکي از اصحاب و ياران ميپرسند که يابن رسول الله! وقتي انسان مُرد بعد از مرگ چگونه با او رفتار ميشود؟ امام صادق(عليه السلام) ميفرمايد که خداي عالم براي او قالبي را تنظيم ميکند مانند قالب دنيا و او در اين قالب دنيا حيات برزخياش را ميگذراند. همه آنچه را که در دنيا داشته است در آنجا دارد؛ اما با جنبه ملکوتي اوست.[19] عرض کرديم تفاوت برزخ با قيامت تفاوت خواب و بيداري است؛ همانگونه که انسان در دنيا نسبت به برزخ خواب است، اهل برزخ هم نسبت به قيامت خواب هستند، ﴿مَنْ بَعَثَنا مِنْ مَرْقَدِنا هذا﴾، «مرقد»؛ يعني محل خواب، «رقود»؛ يعني خواب. آن کساني که در حقيقت در عالم برزخ هستند يک نوع خوابي دارند؛ اما اين خواب از خواب دنيا خيلي بيداريتر دارد، خيلي هوشيارتر است، ولي آن وضوح و روشني و بيداري کامل در روز قيامت اتفاق ميافتد که روز يقظه و بيداري است، روزي است که انسانها همه آنچه را که براي آنها گذشته است را به صورت روشن و شفاف مشاهده ميکنند.
به هر حال عالم برزخ شئوني دارد که بايد انسان به بيان آقا امام صادق(عليه السلام) خودش را آماده کند و ـ إنشاءالله ـ مصونيت و حفظ و امانش را هم از اهل بيت عصمت و طهارت به واسطه آنها از جايگاه خدا درخواست کند که وقتي آن صحابي گرانقدر از امام صادق(عليه السلام) سؤال ميکند که يابن رسول الله! من شنيدم که شما فرمودهايد شيعيان همهشان بهشتي هستند؟ فرمود آري، حتماً همه شيعيان اهل بهشت هستند. سؤال ميکند يابن رسول الله! خيلي از شيعيان هستند که گناهان زيادي انجام دادند و گناهان کبيره انجام دادند، فرمود بله اينها سختيهايش را در عالم برزخ احياناً ممکن است تحمّل کنند. فرمود قسم به خدا براي شما «أَتَخَوَّفُ عَلَيْكُمْ فِي الْبَرْزَخ»؛[20] من براي شما در عالم برزخ نگرانم، چون به هر حال ﴿النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا غُدُوّاً وَ عَشِيّاً﴾؛[21] هر صبحگاه و شامگاه نسبت به انسانهاي کافر، ملحد، مشرک، انسانهاي حتي مؤمن فاسق اين عذاب و اين نگراني واقعاً وجود دارد. البته فرق مؤمن اين است که ـ إنشاءالله ـ بعد از اينکه اين سختيها و رنجها و بعضاً شکنجهها را در عالم برزخ گذراند ـ إنشاءالله ـ بار او سبک خواهد شد. اميدواريم که خدا بر همه ما مرحمت و لطف بفرمايد و زمينه آمرزش و غفرانش را فراهم بفرمايد! البته ما در ماه رمضان داريم نفس ميکشيم و نفسهاي در ماه مبارک رمضان تسبيح است، برکت است، خير است و ما ـ إنشاءالله ـ از خير و برکت و رحمت الهي، رحمت خاصّهاش استفاده خواهيم کرد؛ اما خوف از عذاب الهي، خوف از شئوناتي که احياناً براي بدکاران و ناصوابان وجود دارد، خود اين خوف و خود اين هراس يک کمال ايماني است که فرمودند مؤمن همواره بين خوف و رجا زندگي ميکند.[22] اميدواريم که در روز بيست و هفتم ماه مبارک رمضان اوّلاً خداي عالم فضل ليله قدر را به همه ما مرحمت بفرمايد و زمينههاي خير و برکت خود را براي ما مضاعف بگرداند.
«نسئلکَ اللّهم و ندعوک باسمک العظيم الأعظم الأعز الأجل الأکرم يا اللهُ ... يا رحمنُ و يا رحيم».
بارالها گناهان ما را ببخش و بيامرز!
اين قليل اعمال، توسلات، طاعات، نماز، روزه، حضور در مجلس ايماني، روشن نگاه داشتن چراغ ماه مبارک رمضان از همگان به أحسن وجه قبول بفرما!
ذخيرهاي براي عالم قبر و قيامت ما قرار بده!
خدايا رحمت خاصهات را از اوّل شب قبر از آن لحظهاي که مرگ به سراغ همه ما ميآيد خدايا از رحمت خاصّهات به برکت قرآن و عترت بر همه ما تفضّل بفرما!
خدايا ما جز ارادت و معرفت بسيار بسيار کم و کوتاه نسبت به قرآن و اهل بيتت نداريم، سرمايه ما بسيار ناچيز است، خدايا از کرامتت نسبت به همه ما تفضّل بفرما!
مرضاي مسلمين خصوصاً منظورين شفاي عاجل کرامت بفرما!
حوايج مشروعه امت اسلام برآورده به خير بفرما!
خدايا مشکلات را از جوامع اسلامي از جامعه ما، مشکلاتي که براي جوانهاي ما اعمّ از اشتغال و مسکن و ازدواج و نظاير آن هست خدايا اوّلاً يک عقلي، يک تدبيري، يک شايستگي به مسئولان نظام عنايت بفرما! و ثانياً از تفضّل و رحمتت براي همه مجموعه امت اسلام و کشور ما عنايت بفرما!
ارواح مؤمنين و مؤمنات، گذشتگان از اين جمع، ارواح طيّبه شهدا و روح عالي امام امت را با ارواح انبيا و اوليايت محشور بفرما!
قلب مقدس آقايمان، مولايمان، حضرت بقية الله الأعظم را از همه ما راضي و خرسند بفرما!
«بِالنّبيّ و آلِهِ وَ عَجِّلِ اللَّهُمَ تَعَالَي فِي فَرَجِ مَوْلَانَا صَاحِبَ الزَّمَان»
[1]. إقبال الأعمال(ط ـ القديمة)، ج1، ص230.
[2]. سوره قدر، آيه4.
[3]. سوره قدر، آيه5.
[4]. سوره بقره، آيه185.
[5]. سوره دخان، آيات3 و4.
[6]. سوره انشقاق، آيه6.
[7]. سوره فاتحه، آيه4.
[8]. سوره فاتحه، آيه3.
[9]. مجموعة ورام، ج1، ص150.
[10]. سوره يس، آيه52.
[11]. سوره کهف، آيه49.
[12]. سوره زلزال، آيات7 و8.
[13]. سوره حج، آيات58 و59.
[14]. سوره ذاريات، آيه58.
[15]. سوره مائده, آيه114؛ سوره حج، آيه58؛ سوره مؤمنون، آيه72.
[16]. سوره آل عمران, آيه169.
[17]. نهج البلاغة(للصبحي صالح)، خطبه123.
[18]. مولوي، مثنوي معنوي، دفتر دوم، بخش9.
[19]. الكافي (ط ـ الإسلامية)، ج3، ص245.
[20]. الکافي(ط ـ الإسلامية)، ج3، ص242.
[21]. سوره غافر، آيه46.
[22].الکافي(ط ـ الإسلامية)، ج2، ص67 و71؛ «إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ عَبْدٍ مُؤْمِنٍ إِلَّا [وَ] فِي قَلْبِهِ نُورَانِ نُورُ خِيفَةٍ وَ نُورُ رَجَاءٍ لَوْ وُزِنَ هَذَا لَمْ يَزِدْ عَلَي هَذَا وَ لَوْ وُزِنَ هَذَا لَمْ يَزِدْ عَلَي هَذَا».