03 05 2021 279942 شناسه:
image

«چگونه زیستن بر مبنای عقلانیت وحیانی» جلسه بیست ویکم

پایگاه اطلاع رسانی اسراء؛ سلسله سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین مرتضی جواد آملی با عنوان«چگونه زیستن بر مبنای عقلانیت وحیانی» ویژه ایام ماه مبارک رمضان 1442ه‍ ،

پایگاه اطلاع رسانی اسراء؛ پخش زنده سلسله سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین مرتضی جواد آملی با عنوان«چگونه زیستن بر مبنای عقلانیت وحیانی» ویژه ایام ماه مبارک رمضان 1442ه‍ ، هر روز ساعت 14 عصر  از تلویزیون اینترنتی اسراء پخش می گردد.
 

أعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

«الحمد لله رب العالمین و صلّی الله علی محمد و آله الطاهرین السلامُ عَلَی عَلِیٍّ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ السلامُ عَلَی عَبْدِکَ وَ وَ أَخِی رَسُولِکَ وَ ولیک وَ حُجَّتِکَ عَلَی خَلْقِکَ وَ آیَتِکَ الْکُبْرَی وَ النَّبَإِ الْعَظِیم‏» روز بیست و یکم ماه مبارک رمضان است صائمان روز و قائمان شب در چنین ایام و لیالی فرصت کسب ولایت و تحصیل محبت و ارادت به آن حضرت را به عنوان اجر رسالت برای خود ذخیرهسازی میکنند تا هم در پیشگاه رسول مکرم اسلام روسفید باشند و هم از شفاعت آن حضرت بهرهمند باشند و هم در زندگی خود در سایه ولایت علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) سعادت دنیوی و اخروی را برای خود تحصیل کنند اگر بحث ما با عنوان چگونه زیستن بر مبنای عقلانیت وحیانی است نحوه زیست و چگونگی وجود علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) در زیستن او برای همه ما درسآموز است شخصیت متعالی علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) به گونهای است که تمام زوایای وجودی آن حضرت موشکافانه مورد تحلیل و بررسی واقع شده است از نقطه آغاز خلقت و ولادت آن حضرت که در خانه خدا و بیت الله بود تا لحظه شهادت که در مسجد و محراب عبادت در یکی از بهترین شبها و حالات وقتی ما به لحظه شهادت علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) مینگریم میبینیم که تمام خوبیها و زیباییها در آن شب در کنار جریان شهادت علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) به این حقیقت معنایی مضاعف و صد چندان بخشیده است در شب قدر شب نزول قرآن شب نزول فرشتگان و روح شبی که خدای عالم صف در صف فرشتگان فرستاده تا بر ولیّ خدا حضرت مولای متقیان امیر مؤمنان(علیه السلام) حقایق جهان غیب را بسپارد و امر رزق عباد را مقدّر بفرماید در چنین حالتی در سحرگاهان شب نوزدهم ماه مبارک رمضان ضربت میخورند و شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان به شهادت میرسند در حال سجده در حال قیام و قعود و صلات و در چنین شبی به هر حال همه زیباییها در شأن علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) هست «اسدالله در وجود آمد * در پس پرده هر چه بود آمد * عالم ممکنات احیا شد * غرض خالق ودود آمد * خانه زاد خدا علی از غیب * پرده برداشت در شهود آمد» وجود نازنین علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) را به عنوان یک الگوی زنده و حیاتبخش و همیشگی و همگانی میتوان مورد بحث و بررسی قرار داد امروز که روز بیست و یکم ماه مبارک رمضان 1442 هجری قمری و سال 1400 هجری شمسی است پیرامون شخصیت متعالی آن حضرت سخن بگوییم هم ارادت بورزیم هم معرفت تحصیل کنیم هم چگونه زیستن را از الگوی والای انسانی و الهی بهتر بیابیم آنچه که در باب شخصیت علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) گفتنی است فراوان است و در باب این شخصیت ممتاز مطالب فراوانی گفته شده است و نوشته شده است اما برخی از جهات وجودی آن حضرت در اوج و قله است آنها را مورد گفتگو قرار بدهیم و نظر دوستان را و مؤمنان را و مشتاقان و علاقه‌مندان به ساحت قدس امیر المؤمنین علی بن ابی‌طالب(علیه آلاف التحیة و الثناء) را به این جنبهها بدوزیم یکی از جهات وجود علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) و این شخصیت نسبت او با پروردگار عالم است آنچه که به عنوان ایمان علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) اعتقاد و باور آن حضرت به ساحت قدس پروردگار عالم که در مقابل خدای عالم چگونه عبودیت و بندگی داشت چگونه خدا را میپرستید و توحید برای او همه هستی بود هرگز برای غیر خدا در هیچ وقتی از اوقات حیات و زندگیاش سر خم نکرد بلکه همواره در مقابل پروردگار عالم پیشانی سجده و عبادت داشت و عبادت و بندگی او در پیشگاه پروردگار عالم مثال زدنی است او خدا را با همه وجود میپرستید با همه وجود عشق میورزید و او عاشق و عابد درگاه پروردگاری بود در آن لحظهای که علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) در بستر شهادت قرار گرفته بود در شب بیستم و شب و یکم وصایای بسیار ارزشمندی را برای جامعه انسانی به یادگار نهاده است از جمله وصایایی که علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) به جامعه انسانی و اسلامی و خصوصاً پیروان و شیعیان خود داشت این بود که در باب خدای عالم توحید را و یگانگی را و یگانهپرستی را فراموش نکنید و هرگز به شرک و کفر و بتپرستی و نظایر آن نزدیک نشوید رعایت امر الهی در توحید و پذیرش وحدانیت و یگانگی و پرستش پروردگار عالم و لاغیر از امّهات توصیههای علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) بود هم رفتار او هم کردار او در بندگی پیشگاه خدای عالم و پذیرش اینکه خدا خالق است رب است رازق است و هستی و قوام وجودی انسان به اوست انسان به او قائم است که فرمود «کُلُّ قَائِمٍ فِی سِوَاهُ مَعْلُولٌ» همه ماسوی الله به خدا وابستهاند و خدا مقوّم وجودی آنان است و احدی در نظام هستی قدرتی و ارادهای و توانی جز پروردگار عالم ندارد اوست که شایستگی عبودیت و بندگی دارد و لاغیر احدی در پیشگاه پروردگار عالم نمیتواند شریک باشد ظهیر باشد بدیل و مثیل باشد این توحید این یگانهپرستی این اعتقاد به یگانگی در سراسر وجود علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) خیمه زده بود و حضرت در بندگی خدا و پرستش پروردگار عالم مثال زدنی و نمونه بوده است بنابراین اگر ما بخواهیم به چگونه زیستن آن حضرت در باب عبودیت و بندگی پروردگار عالم تأمّل کنیم حضرت اینگونه میزیست اینگونه توصیه کرد و برای همه انسان‌ها خیر و سعادت را هم در این کار میدید امر دیگری که در همین رابطه مطرح است مسئله ایمان به خدا و اعتقاد و باور به پروردگار عالم است یک وقت انسان بحث پرستش و بندگی و نظایر آن را به عنوان شأن عبودیت و بندگی برای خود دارد یک امر دیگر بحث اعتقاد و باور و ایمان به پروردگار عالم ایمان به خدای عالم در وجود علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) موج میزد به قله آمده بود و به جایی رسیده بود که جای احدی در قلب و جان علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) نبود کسانی که در روزگار علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) بودند به ایمان علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) رشک میبردند برخیها در شأن علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) گفتند ایمان او به حدّی بود که اگر آسمان و زمین را در یک کفه ترازو میگذاشتند و ایمان علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) را در کفه دیگر این کفهای که ایمان علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) بود این سنگینی میکرد این وزینتر بود این ایمان یعنی چه این اعتقاد و باور که «المؤمن کَالْجَبَلِ لَا تُحَرِّکُهُ الْعَوَاصِف» این یعنی چه یکی از بهترین بیاناتی که مولایمان علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) دارد این ایمان مبتنی بر یک معرفت عمیق و یک شناخت و آگاهی تمام و کمال است ایمان یعنی پیوند قلبی و اینکه انسان جانش را و حقیقتش را با یک جریانی گره بزند و عقد ایجاد کند و اعتقاد و پیمان قلبی ایجاد کند او نسبت به پروردگار عالم چنین باوری داشت چنین اعتقادی داشت چنین ایمانی داشت که هیچ از خود شناختی نداشت هر چه بود این ایمان بود هر چه بود این اعتقاد و باور بود این ارتباط و اتحاد با شئونات ربانی و ظهورات پروردگاری اسماء الهی در وجود علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) طوفانی سهمگین ایجاد کرده بودند و حضرت غرق در دریای ایمان به خدای عالم بود ایمان علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) مثل عبادت و بندگی آن حضرت در قله بود در اوج بود و برای همه مثال زدنی بود احدی نمیتوانست در حد و توان علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) در بُعد عبادت و بندگی از یک سو ایمان و خداباوری از سوی دیگر حضور و ظهور پیدا بکند این یک بخش بخش دیگری از زندگی علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) در رکاب حبیبش رسول مکرّم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) قابل تفسیر و قابل تبیین است رسول گرامی اسلام به مقام رسالت مبعوث شد در یک صحرای قحطسالی از فکر و معرفت و فرهنگ و شناخت در یک جهالت جهلا حقیقتی آسمانی و غیبی که احدی در آن ظلام و ظلمت معرفت و فرهنگ و سخافت و حضارت پیامبر گرامی اسلام مبعوث شد ﴿اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ ٭ خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ ٭ اقْرَأْ وَ رَبُّکَ الأکْرَمُ﴾ اینها را چه کسی باور کند برای کدام جامعه این آیات الهی و این کرائم از معارف و صفایای از معارف و اخلاق را پیامبر گرامی اسلام آورد اما با کدام جامعه با کدام انسان با چه دسته از انسانهایی پیامبر بتواند حرف بزند تا سه سال خیلی است تا سه سال پیامبر گرامی اسلام مأمور بود در خلوت نه در آشکارا و علن بلکه در مستوری و محجوبی و پنهانی با اصحاب و یاران کمکم بعد از سه سال دستور چون زمینه نبود فرصت نبود اما در همان شرایط که حتی خدای عالم او را مأمور کرد به انذار عشیره و نزدیکان و قبیله که فرمود ﴿وَ أَنْذِرْ عَشیرَتَکَ الْأَقْرَبینَ﴾ اتفاقاً همان دستهجات و افرادی که در طایفه حضرت بودند در قبیله آن حضرت بودند بدترین دشمنیها و عداوتها را همانند ابوجهل و ابولهب که نسبتی هم با پیامبر داشتند در حق پیامبر گرامی اسلام اعمال کردند اما در بین این دسته از افراد یک نوجوانی همانند علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) برمیخیزد به عنوان اولین مسلمان به حلقه اسلامی رسول گرامی اسلام میپیوندد و تا آخرین لحظه حیات پیامبر آنگاهی که روح لطیف پیامبر همانند یک نسیم سحرگاهان از وجود مقدسش داشت جدا میشد دست مبارکش در دستان مبارک علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) و سر مطهرش بر زانوان امیر المؤمنین علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) بود این همراهی این مصاحبت این اخوّت این وزارت این وصایت این معیتی که علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) با رسول مکرّم اسلام داشت اصلاً مثال زدنی است یک نمونه آشکار و بلندی است که همواره میتواند برای همگان عبرتی باشد ﴿مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ﴾ آن کسی که همواره در رکاب پیغمبر بود و لحظهای آن حضرت را ترک نمیکرد این وجود نازنین علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) بود از آن لحظهای که این ارتباط و عهد با رسالت برای علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) معنا پیدا کرد این عهد این پیمان این تبعیت این پذیرش و پیروی از رسول گرامی اسلام هم مثال زدنی است چه کسی میتواند مثل علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) در رکاب پیغمبر باشد که پیغمبر بفرماید علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) آن کسی بود که هر کسی که من او را میفرستادم با موفقیت و ظفرمندی برمیگشت این نسبت علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) با رسول گرامی اسلام این یکی از مسایلی است که ما باید در بحث چگونه زیستن بر مبنای عقلانیت وحیانی از این جایگاه درس بگیریم پند بیاموزیم این پیروی و این تبعیت را از مولایمان علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) نسبت به رسول گرامی اسلام برای خودمان الگو بسازیم و این همراهی را داشته باشیم وقتی که قبایل عرب تصمیم گرفتند که رسول گرامی اسلام را در بسترشان به شهادت برسانند از راه غیب خدای عالم ایشان را مطلع کردند رسول الله مطلع و آگاه شدند که چنین تصمیم خائنانهای را سران عرب گرفتهاند راه این بود که علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) در بستر رسول مکرم اسلام در لیلة المبیتی استراحت بکنند که دشمن فکر کند پیغمبر در بستر هست و پیامبر گرامی اسلام شبانه هجرت کنند آیا علی جان حاضری که در جایگاه من در چنین شبی که شمشیرها آمادهاند تا تو را بدرند و تو را قطعه قطعه بکنند در بستر من باشی آری یا رسول الله آنچه که عامل تضمین کننده سلامتی شماست و حیات شماست هر چه که باشد جان و تن من فدای وجود شما با این اعتقاد و باور در لیلة المبیت در جایگاه پیامبر گرامی اسلام قرار گرفت ﴿وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ﴾ خدای عالم بر مبنای رأفت نسبت به بندگان عدهای را اینگونه ایثارگرانه اینگونه جانفشانی کننده به میدان میآورد تا جان رسول مکرم اسلام در امان باشد و جامعه اسلامی از وجود درخشان رسول گرامی اسلام بهره ببرد نکته قابل توجه این است که علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) شخصیتی است که عمده آیاتی که از کرائم آیاتی محسوب میشود در شأن علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) است که اگر علی(علیه السلام) نبود قرآن به این حد از وزانت و عظمت نبود آن جایی که به عنوان شاهد بر پیامبر و شاهد بر وحی پیامبر هست ﴿عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ﴾ خطاب میکند او را صاحب کتاب و آشنای به معارف کتاب معرفی میکند شاهد بر رسالت رسول گرامی اسلام آیا چه کسی بر رسالت پیامبر گواهی میدهد خدا بر رسالت پیامبر گواهی میدهد ﴿وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ﴾ آیا چه کسی است که علم کتاب یعنی قرآن در جان و در نفس و قلب اوست غیر از عل بن ابی‌طالب(علیه السلام) در آیه تطهیر در آیه ﴿وَ یُؤْثِرُونَ عَلی أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ﴾ در آیاتی که در سوره مبارکه انسان آمده است در نوع این آیاتی که کرائم آیات الهی و صفایای معارف قرآنی محسوب میشود شأنیت علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) است که به صحنه میآید آیا این برترین آیاتی که جهت تتمیم نعمت خدا و تکمیل دین بیان شده است و موجب رضایتمندی و خشنودی پروردگار عالم است آیا در شأن چه کسی بوده است ﴿الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دیناً بنابراین این همراهی این تبعیت و این پذیرش شخصیت پیامبر به عنوان رسول الله به عنوان مولای حقیقی این یک امر مثال زدنی ما در چگونه زیستن خود از موالیان خود از اولای راستین و حقیقی خودمان باید چنین تبعیتی را از علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) درس بگیریم و او را اسوه و الگوی خود قرار بدهیم به حدی رسول گرامی اسلام این همراهی و این مصاحبت علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) برای او بود که به امر الهی آمد در صحنه غدیر در مقابل همه جمعیت ایستاد و فرمود «أَ لَسْتُ أَوْلَی‏ بِکُمْ‏ مِنْ‏ أَنْفُسِکُمْ» آیا من پیغمبر از طرف پروردگار عالم صاحب ولایت نیستم و از همه شما بر خود شما ولایت ندارم همه اعتراف کردند آری یا رسول الله تو ولیّ ما هستی تو مولای ما هستی تو از طرف خدای عالم ولایت الهیه داری فرمود «مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاه‏» «اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاه» ما اینها را متأسفانه قدر نمیدانیم نمیشناسیم قدر معرفتی اینگونه از سخنان اصلاً برای جامعه ما آنگونه که باید مشخص نیست «مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاه‏» این مولویتی که فقط و فقط خدا دارد و رسول گرامی اسلام از آن به بعد هم علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) اگر خدای عالم ولایت دارد و رسول گرامی هم ولایت دارد بعد از او ولیّ الله و علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) این ولایت را استمرار میبخشد طبق این آیه طبق این حدیث و آیه شریفهای که خدای عالم خود را به عنوان ولیّ معرفی میکند و رسول را ﴿الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَ هُمْ رَاکِعُونَ این مرتبهای از همراهی و مصاحبت علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) با رسول گرامی اسلام هم برای ما درسآموز است آیات فراوانی احادیث بسیار نورانی فراوانی آمده است «إِنَّمَا أَنْتَ مِنِّی‏ بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَی إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِیَّ بَعْدِی‏» «إِنَّکَ تَسْمَعُ مَا أَسْمَعُ وَ تَرَی مَا أَرَی» آن قدر این مصاحبت و همراهی معنا دارد معنا دارد علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) با تن پیغمبر همراه نبود فقط خیلیها با تن پیغمبر فقط همراه بودند انسانهای شریفی بودند عزیر بودند اصحاب پیغمبر بودند اما اینها تا یک حدی با پیامبر همراهی میکردند اما این مصاحبت و همراهی تا کجا ادامه پیدا بکند تا عرش اعلاء این مصاحبت و همراهی باشد این فقط و فقط مختص به وجود علی بن ابی‌طالب امیر المؤمنین علی بن ابی‌طالب(علیه افضل صلوات المصلین) است جهت دیگری که در وجود علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) ممتاز است و امروز جامعه اسلامی بایستی که از آنها استفاده بکند جهات اخلاقی است جهات فرهنگی است جهاتی است که انسانیت انسان را به اوج میبرد آثاری که علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) در زمان حیاتش چه آثار تدوینی و کتاب چه آثاری که در خارج و تکوین بجای گذاشته است علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) در حوزه وحدتبخشی و اتحاد که مهمترین و دشوارترین شأن یک شخصیتی در حد علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) بود در اوج بود وای که چقدر ما ادعا میکنیم علوی هستیم پیرو علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) هستیم حکومت علوی داریم و امثال ذلک آن علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) در اوج ولایت علوی بود اما وقتی جامعه را پراکنده و متشتت دید نرفت تشویق کند این جامعه را بیشتر متفرق کند پراکنده کند یک دستهای را بگیرد یک دستهای را بزند دوباره یک دستهای را بازی نکرد با جامعه با حکومت و قدرت لحظهای بازی نکرد سیاستبازی را در کار خودش قرار نداد فریب را نیرنگ را سیاست دروغین را تأییدات دروغین را تکذیبات دروغین در قاموس وجود علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) معنا نداشت در حفظ وحدت امت اسلامی چه کردند با خانه علی چه کردند با زهرای مرضیه حتی زهرا(سلام الله علیها) به شیون آمد به خروش آمد و به علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) با تشری گفت چرا نشستهای کجاست آن قدرت بازوان علوی اما فرمود من نمیخواهم این نام پیامبر و خدا از این مأذنه بیفتد من برای حفظ وحدت امت اسلامی باید سکوت بکنم این جامعه حدیث العهد به اسلام هستند ای درود خدا بر روح مطهر علی که چقدر بلند‌اندیش بود از خود و هر چه که داشت گذشت برای اینکه اسلام بماند امت اسلامی بماند پراکندگی و تفرّق و اختلاف از جامعه رخت بربندد در نهج‌البلاغه علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) میفرماید «أَحْرَصَ النَّاسِ» حریصترین انسانها به ألفت و وحدت امت اسلامی من بودم همه چیز را کنار گذاشتم تا پراکندگی حتی حاضر شد جانم به فدای علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) حاضر شد با بعضاً خلفا همراهی کند تا این شقّ عصای مسلمین نشود این تفرّق و پراکندگی اتفاق نیفتد چه علیای بود چه عزیزی بود کجایند ما چه میگوییم ما چه میگوییم که علوی هستیم حکومت ما نظام ما آیا این اسوه انسانیت در جلوی چشمان ما نیست این نویسنده آشنا و نامآشنای مسیحی است میگوید من اگر بگویم مسیح از علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) بالاتر است عقل من اجازه نمیدهد و اگر بگویم علی(علیه السلام) از مسیح بالاتر است دین من اجازه نمیدهد این قدر علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) این جهات علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) مورد غفلت است بله علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) شجاع بود اما شجاعت در میدان جنگ یک چیز است شجاعت در میدان سیاست یک چیز دیگری است شجاعت در میدان سیاست گذشت است وحدت است به اختلافها و تفرّقها دامن نزدن است همه را به صحنه خیر فرا خواندن است از بدگوییها و دشنامیها و امثال ذلک گذشتن است این را میگویند شجاعت شجاعت در هر جایی یک معنا دارد بله در مقابل عمرو بن عبدود برمیخیزد و ذو الفقار به دست میگیرد و او را با ضربتی به دو نیم تبدیل میکند این شجاعت در میدان جهاد اصغر است اما شجاعت علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) در میدان جهاد اوسط و جهاد اکبر مثالزدنی است آن یک کار قهرمانانهای است اما به رغم داشتن حق جایگاه ولایت به رغم داشتن غدیر اما اگر سقیفه بناست معاذالله جامعه را متشتت بکند من به تشتت جامعه راضی نمیشوم از حق خودم میگذرم و برای حفظ وحدت امت اسلامی هیچ چیزی را مورد توجه قرار نمیدهم آنچه اصل است وحدت امت اسلامی است آنچه اصل است این است که مردم از دین زده نشوند از فرهنگ دینی فاصله نگیرند دین را اینگونه تشقیقشده و اینگونه پراکنده نبینند یک نفر در عصر حتی قدرت علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) و حکومت منهای کسانی که به صحنه جنگ آمدند در صحنه جنگ در مقابل علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) قرار گرفتند به رغم همه دشمنیها و عداوتها اما علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) آنها را کنار نزد بله دنیاگرایان مالخواهان آنانی که مال در دوران حکومت و خلافت قبلیها چشمشان را خیره کرده بود الآن فکر میکردند از بیتالمال چنین امکانی وجود دارد که به آنها داده بشود علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) این درِ بیتالمال را فقط و فقط به سوی جامعه انسانی و اسلامی میگشود هر کسی هم به اندازهای که سهم داشت به او میداد پایان هر ماه براساس آنچه که در تاریخ است این بیتالمال را تقسیم میکرد و با جاروب جارو میکرد دو رکعت نماز شکر بجای میآورد که بیتالمال عادلانه توزیع شده است اینگونه از ویژگیها و والاییهای علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) است که همواره او را بر قله مینشاند و او در جایگاهی قرار میگیرد که میفرماید «یَنْحَدِرُ عَنِّی السَّیْل وَ لَا یَرْقَی إِلَیَّ الطَّیْر» شما در کلمات قصار علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) میبینید اخلاق کرائم اخلاقی مکارم اخلاقی تا چه حدّی والا و عظیم بیان میشود همه هم این مکرمتهای اخلاقی را از وجود گرانقدر علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) به حق میدانستند هیچ کلامی از کلمات علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) نبود مگر اینکه از جانش صادر میشد به زبانش جاری میشد نه اینکه سخنانی باشد زیبا و دلنشین که از زبان جاری میشود این از منتهای وجودش از صمیم قلبش این کلمات حکیمانه 1400 سال از این کلمات میگذرد درخشش تابندگی فروغ در این کلمات موج میزند به عنوان قصار حَکَم که همگان باید از آن استفاده بکنیم ما چگونه زیستن را میتوانیم در سایه این کلمات والای علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) هم بهره بگیریم و استفاده بکنیم بنابراین یکی از جهاتی که در شخصیت علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) است مسئله اخلاق با همه گستردگی و همه مراحل و مراتبش است جهت دیگری که امروز باید بیشتر نسبت به آن توجه کنیم مسئله عدالت ورزی علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) است عدالت یک کلمهای است که به راحتی گفته میشود اما بسیار دشوار و سخت است اجرای عدالت برای آن کسی که در رأس قدرت و حکومت است کار بسیار سختی است بعضیها فکر میکنند که عدالت مثل گوشت و نان و سهام و امثال ذلک است عدالت یک حقیقت والای انسانی است یک مکرمت اخلاقی است خدای عالم فرمود ما پیامبران را فرستادیم کتاب را فرستادیم ﴿لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ قِسط و عدل از یک حقیقت انسانی و در جایگاه ملکات انسانی جایگاه دارد او آمد تا انسانها را به عدل برساند چه اصحابی تربیت کرد چه شاگردانی تربیت کرد چه سخنانی به آنها آموخت چه راهی را برای آنها گشود راه را نمیدانستند یکی از والاترین و ماندگارترین و پایدارترین سخنان مولای متقیان علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) همین است که «سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی» احدی را یارای این نبود که در مقابل علم علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) سخنی بگوید فرمود از طرق آسمان سؤال کنید من آگاهترم همه حقایق جهان غیب و شهادت را برای شما باز میگویم رسول گرامی اسلام در شأن علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) فرمود علی جان تو آن که هستی من نمیتوانم به جامعه بگویم که تو چه شخصیتی هستی چه ویژگی اگر من بگویم علی تو که هستی از کجا آمدهای موقعیت وجودی تو کدام است همانگونه که مسیحیها عیسی بن مریم(علیه السلام) را معاذالله خدا فرض کردند تو را هم خدا میگیرند و من مجبور هستم در باب شخصیت تو دهان ببندم و سخنی نگویم علی جان مگر آن چهره ولایی علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) برای احدی روشن شد مگر کسی میتواند از آن پرده لاهوتی وجود علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) سخنی بگوید «یَا عَالِی بِحَقِّ عَلِی» این وجود درخشان از جایگاه دیگری آمده است «اسدالله در وجود آمد * در پس پرده هر چه بود آمد» این شخصیت اوست که عالم ممکنات را به إذن الله احیا کرده است عالم ممکنات را احیا کرد «غرض خالق ودود آمد * خانهزاد خدا علی از غیب * پرده برداشت در شهود آمد» این شخصیت را کسی که نمیتواند در ظرف ماده و عالم طبیعت بشناسد به هر حال یا نگوییم نظام اسلامی و حکومت علوی و امثال ذلک یا اگر میگوییم ذرهای از جلوههای علوی و حکومت آن حضرت را به نمایش بگذاریم قدرت آن حضرت در گذشت از همه حقوق خود اتحاد و وحدت امت اسلامی احدی نگفته است که علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) در اوج قدرتی که خدای عالم و پیامبر برای او گذاشته است به نام غدیر یک ادعایی داشته باشد 25 سال علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) پذیرفت هر وقت از او برای کمک به جامعه اسلامی و معارف استعانت میجستند حضرت به میدان میآمد و کمک میکرد چه علیای است چه آقایی است چه عزیزی است و چه جایگاهی دارد همه حالات او و همه شئونات علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) ما در کنار دریا هستیم و وقتی این شخصیت عظیم و والا را مینگریم میبینیم که شبنمی است که بر دریای وجود علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) میتوانیم سخنی بگوییم فقط برای اینکه در سالروز شهادت مولایمان علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) یک عرض ارادتی کرده باشیم مظلومانه غریبانه به حسن(علیه السلام) فرمود حسن جان حسین جان شب بدنم را غسل بدهیم شب کفن کنید شب به خاک بسپارید اینها حتی بر بدن من هم رحم نمیکنند اما برای اینکه بگویم کجا مرا دفن کنید وقتی جنازه را برداشتید جلوی جنازه را رها کنید فرشتگانی مأمورند جلوی جنازه را میگیرند شما از پشت‌سر حرکت کنید هر جا که سر جنازه پایین آمد همانجا یک قبری نوح پیامبر(علیه السلام) برای من طبق نقلها آماده کرده است مرا در آنجا بخوابانید وقتی حسنین(علیهما السلام) این بدن مطهر را شبانه بدن مولای متقیان امیر مؤمنان دشمنی وقتی در اوج قرار گرفت همین است دنیا همین است شبانه علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) را به جایگاهی که فرموده بود سپردند اما «بأبی و أمی یا امیر المؤمنین» که چه مصائبی بعد از شما بر خاندان عصمت و طهارت آمد همانطوری که فرمودید بعد از من روشن میشود که چه بر سر امت خواهد آمد همچنان سایه ظلمت و تباهی و تیرگی امویان و مروانیان و عباسیان بر جامعه اسلامی حکمفرماست امیدواریم که پرچم عدل علوی بدست حضرت بقیة الله بتواند این پردهها را کنار بزند و روشنایی و فروغ عدل علوی را به جهانیان معرفی کند

«و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته»


دیدگاه شما درباره این مطلب
افزودن نظرات