آیت الله العظمی جوادی آملی در پیام به همایش «بر آستان آفتاب» که امروز، ۲۳ دی، مقارن با میلاد حضرت فاطمهزهرا سلام الله علیها در خمین برگزار شد، بیان داشتند: آنچه در این باب عرض میشود حضور حضرت زهرا(س) در مراسم مباهله است، این بهال یک پیام جهانی دارد و آن این است که نه تنها شهر و روستا و کشور و منطقه و شرق و غرب را بلکه جهان را جز ادب، جز انسانیت، جز دوستی، جز محبت، جز عاطفه، چیزی اداره نمی کند.
این مباهله سهم تعیین کننده ای در بهتر زیستن جهان دارد؛ پیامبر گرامی اسلام نه تنها در مکه که بود سعی می کرد اختلاف ها را برطرف کند، بلکه وقتی وارد مدینه شد آن خصومت کهن که زخم کهنه ای بود بین اوس و خزرج، آن را به برکت قرآن و عترت به محبت و اتحاد و وحدت تبدیل کرد و این نعمت یک نعمت الهی بود و به وجود پیامبر (ص) فرمود تو اگر تمام ذخایر زر و سیم معدنی جهان را تقسیم می کردی، میخواستی بین این مردم الفت ایجاد کنی، دل را با گِل و با زر و سیم نمی توان مرتبط کرد و این خدا بود که بین اوس و خزرج و سایر طوایف و فرق وحدت ایجاد کرد، تا وحدت و اتحاد نباشد کشور روی امنیت و امانت را نمی بیند، روی صلاح و فلاح ر انمی بیند، روی صلح و آرامش را نمی بیند، این کار کار الهی است و لا غیر!
اهمّ مباحث آیت الله العظمی جوادی آملی در پیام به همایش «بر آستان آفتاب»:
بحث هایی که در سنوات قبل به همین مناسبت در فرخنده روز میلاد آن حضرت عرض می شد قسمت مهمّش مربوط به خطبه فدکیه بود یا بعضی از کلمات دیگری که از آن ذات مقدسه نقل شده است بازگو می شد. اما آنچه در این نوبت عرض می شود حضور آن حضرت در مراسم مباهله است.
این بهال یک پیام جهانی دارد و آن این است که نه تنها شهر و روستا و کشور و منطقه و شرق و غرب را بلکه جهان را جز ادب، جز انسانیت، جز دوستی، جز محبت، جز عاطفه، چیزی اداره نمی کند.
اگر بخواهد جنگ جهانی سوم و چهارمی به بار نیاید، اگر این سلاح های کشنده روزانه تکثیر نشود و اگر ده ها فساد دیگری بخواهد پیش نیاید، راهش همان راه بهالی است که صدیقه کبری(صلوات الله و سلامه علیها) در صحابت پیغمبر(علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) و صحابت علی بن ابیطالب(سلام الله علیهما) و امام حسن و امام حسین(علیهم آلاف التحیة و الثناء) حضور پیدا کردند.
این مباهله سهم تعیین کننده ای در بهتر زیستن جهان دارد؛ پیامبر گرامی اسلام نه تنها در مکه که بود سعی می کرد اختلاف ها را برطرف کند، بلکه وقتی وارد مدینه شد آن خصومت کهن که زخم کهنه ای بود بین اوس و خزرج، آن را به برکت قرآن و عترت به محبت و اتحاد و وحدت تبدیل کرد و این نعمت یک نعمت الهی بود و به وجود پیامبر (ص) فرمود تو اگر تمام ذخایر زر و سیم معدنی جهان را تقسیم می کردی، میخواستی بین این مردم الفت ایجاد کنی، دل را با گِل و با زر و سیم نمی توان مرتبط کرد و این خدا بود که بین اوس و خزرج و سایر طوایف و فرق وحدت ایجاد کرد، تا وحدت و اتحاد نباشد کشور روی امنیت و امانت را نمی بیند، روی صلاح و فلاح ر انمی بیند، روی صلح و آرامش را نمی بیند، این کار کار الهی است و لا غیر! این در مدینه بود، قبلاً در مکه هم حضرت مشابه این کارها را انجام می داد.
اما پس از استقرار اسلام، در سوره مبارکه «آل عمران» دستور رسید که وجود مبارک حضرت سران مسیحیت را دعوت کند اهل کتاب را دعوت کند و مخالفان و بیگانگان از مرز اسلام را دعوت کند غیر مسلمان ها را با مسلمان ها برادر کند فرمود: ﴿یا أَهْلَ الْكِتابِ﴾، این ﴿یا أَهْلَ الْكِتابِ﴾ گرچه آنچه که در صحنه حاضرند مسیحی ها بودند اما بالاخره یهودی ها را هم در برمی گیرد یعنی این سفره پهن است که اهل کتاب مسیحی ها و یهودی ها بیایند با مسلمان ها برادرانه زندگی کنند برابرانه زندگی کنند آن اختلاف در قیامت حل خواهد شد آن اختلاف را در دنیا با یکدیگر تصفیه نکنند. یک مسیحی با یک مسلمان، یک کلیمی با یک مسلمان، یک مسیحی با یک کلیمی در کنار هم، این پیام قرآن کریم است در این پیام نه تنها پیغمبر، نه تنها علی بن ابیطالب، نه تنها حسینین، بلکه فاطمه زهرا(صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین) حضور دارند و حضورشان تنها به عنوان آمین گفتن نیست.
مسئله بهال این طور نیست که اینها دعا بکنند و خدا اجابت کند. اینها به خدا عرض می کنند آن توفیق را به ما بده، خدایا! اگر اینها بیراهه رفتند یا راه کسی را بستند ما لعنت تو را بر اینها قرار بدهیم. یک وقت است در قرآن آمده در دعاها آمده که یک معصومی کسی را لعن و یا درخواست رحمت می کند، یک وقت است خودش خلیفة الله می شودلإ مظهر کلام و اراده الهی می شود، خودش بر آن طرف رحمت نازل می کندلإ خودش به اذن خدا بر آن طرف لعنت وارد می کند. این بهال پیامش این است بیایید مسلمان ها یهودی ها مسیحی ها باهم برادرانه روی کره زمین روی این سیاره زندگی کنیم نه بیراهه برویم نه راه کسی را ببندیم جنگی نباشد، درشت خویی نباشد هر کسی به کیش خودلإ هر کس به آیین خود ﴿قُلْ یا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلى كَلِمَةٍ سَواءٍ بَیْنَنا وَ بَیْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لا نُشْرِكَ بِهِ شَیْئاً﴾ و بگوییم اگر کسی این راه را طی کرد متحدانه زندگی کرد، مورد رحمت خدا باشد و اگر کسی بیراهه رفته و راه کسی را بست ﴿ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلىَ الْكَذِبِین﴾ ابتهال می کنیم تضرع و زاری می کنم به درگاه خدا پناهنده می شویم از خدا می خواهیم که این خلافت را به ما عطا کند این سِمَت را به ما عطا کند که ما لعنت را بر مخالفان و کسانی که مخالف وحدت اند، مخالف اتحادند، مخالف صلح اند، مخالف امنیت اند، مخالف امانت اند، ما قرار بدهیم ﴿ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلىَ الْكَذِبِین﴾ این پیام، پیام بسیار بلندی است.
آن کسی که در بهال شرکت کرده است می خواهد خلیفه خدا بشود و به اذن خدا لعنت را بر دیگری قرار بدهد، نه اینکه فقط نفرین کند و به خدا عرض کند «اللهم العن فلان»!
این «اللهم العن فلان» بهال نیست ﴿ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل﴾ ما این کار را بکنیم. انسان تا خلیفه خدا نشود از خدا مأذون نباشد، نه می تواند رحمت خدا را به کسی برساند و نه می تواند لعنت خدا را دامنگیر کسی بکند.
عرض کردند که ما آمدیم تضرع و زاری کنیم نماینده خدا بشویم، از طرف ذات اقدس الهی این خلافت را داشته باشیم که لعنت خدا را بر کسانی که داعیه اختلاف دارند سعی می کنند بین کشورها بین ملت ها بین قبائل بین اشخاص بین اصناف اختلاف ایجاد کنند قرار بدهیم. این از مقام های بسیار بلند انسان کامل است.
بنابراین در این بهال همان طوری که پیغمبر و علی بن ابیطالب(سلام الله علیهما) حضور دارند چه اینکه حسنین حاضرند، وجود مبارک فاطمه زهرا(صلوات الله و سلامه علیها) هم حضور دارد که حضرت زهرا به جایی رسیده است به خدا عرض می کنم من خلیفه شما بشوم، یک؛ به اجازه شما لعنت شما را بر کسی وارد بکنم، دو. مثل فرشتگانی که عذاب می آورند، فرشتگانی که لعنت می آورند، این مقام کمی نیست.
اینجا دو عنصر محوری محل بحث است: یکی اینکه اتحاد، اختلاف حرف اول را می زند. در سعادت و در شقاوت. اختلاف حرف را می زند در شقاوت ملت ها و اتحاد حرف اول را می زند در سعادت ملت ها. اگر شرقی بخواهد آسایش داشته باشد غربی بخواهد آسایش زندگی کند، شرقی و غربی بخواهند آسوده باشند باید که اهل صلاح و فلاح و رستگاری باشند هیچ کدام بیراهه نروند، یک؛ راه کسی را نبندند، دو؛ دیگه جنگ جهانی سوم و چهارم و پنجم پیش نخواهد آمد و دیگه کارخانه های اسلحه آدمکشی این جور چند شیفته مشغول کار نیست و سایر خطرها.
جامعه را ادب، جامعه را رأفت، چه اینکه اساس خانواده را همین طور است. اساس خانواده را گفتند مرد آن ابزار سنگین را زیرساخت های سنگین را فراهم کند، تهیه مسکن به عهده مرد چون می تواند؛ اما سکینت، آرامش، عاطفه، مِهر، گذشت از مرد برنمی آید. درست که او تواناست اما تهیه مسکن با اوست. در تهیه سکینت یک عاطفه رقیق می خواهد یک عاطفه لطیف می خواهد. مرد آن عاطفه لطیف را ندارد آن عاطفه رقیق را ندارد. این هنر زن است که ذات اقدس الهی به زن داد فرمود ﴿خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَیْها﴾