01 11 2018 314201 شناسه:

دانش هدایتگر (جلسه دهم)

دانلود فایل صوتی

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم

بسم الله الرحمن الرحيم

سخنان نوراني امام مجتبي(صلوات الله و سلامه عليه) كه طبق نقل مرحوم كليني فرمود: «كُونُوا أَوْعِيَةَ الْعِلْمِ وَ مَصَابِيحَ الْهُدَى»[1] جامعه را به فرهنگ ديني هدايت كرده است; يعني داشتن سراج و پيمودن صراط که داشتن چراغ و پيمودن صراط مستقيم در سايه راهنمايي اين سراج است. اگر علمي ما را به صراط الهي منتهي نكند اين علم نافع نيست و اگر علم, ما را به صراط منتهي كند؛ ولي علم, عالِم را نشان دهد نه معلّم را اين علم, علم نافع نيست؛ علمي نافع است كه معلوم آن صراط باشد يك، مهندسان صراط باشد دو، راهيان اين راه باشد سه، كيفيت تطرّق اين راه را نشان دهد, چهار و عالِم را نشان ندهد, پنج که اين علم ماندني است.

اگر در نوبت قبل به عرضتان رسيد که بايد كوشيد علمي را فراهم كرد كه هرگز خاموش نشود يك و هيچ عاملي هم نتواند آن را خاموش كند دو; شرط اساسي چنين علمي آن است كه معلوم را ببيند نه عالِم را, معروف را ببيند نه عارف را. خدا كه معلوم است اسماي حسناي او, اوصاف و افعال او مشهود باشد نه عالِم.

ره‌يابي به علم ديني، از رهاوردهاي سخنان نوراني امام مجتبي(عليه السلام )

از رهآوردهاي نوراني اين حديث شريف, ره‌يابي به علم ديني است. در نوبت‌هايي كه مربوط به علم ديني بود ـ نه در اين بخش‌ها ـ در آن فرصت‌ها اين مطلب بازگو شد كه آيا ما علم ديني داريم يا نداريم؟ آيا علوم ديني‌ هستند يا ديني نيستند؟ اين مسئله هيچ علمي نيست مگر مسئله فلسفه; يعني شما اين سؤال را نمي‌توانيد از فقه, اصول, زمين‌شناسي, آسمان‌شناسي, نجوم, هيئت, رياضي و مانند آن سؤال كنيد كه آيا علوم ديني است يا علوم ديني نيست. هر علمي يك موضوع خاص دارد که درباره عوارض و اعراض آن موضوع بحث مي‌كند، تنها علمي كه مي‌تواند بحث كند كه علم ديني داريم يا نداريم, علوم ديني است يا نه, فلسفه است. فلسفه وقتي وارد ميدان مي‌شود اول سكولار به معناي بي‌تفاوت، نه سكولار؛ يعني ضدّ دين, اول بي‌تفاوت است؛ نمي‌داند دين هست يا نه، اگر ـ معاذ الله ـ كج‌راهه رفت و منكر خدا و وحي و دين و صراط و سراج و معاد و مبدأ و قيامت شد اوّلين آسيبي كه مي‌رساند به خودش مي‌رساند؛ يعنی مي‌شود فلسفه الحادي، بعد همه علوم را «مسلوب ‌الحيثيه» مي‌كند و مي‌شود ضدّ دين و بي‌دين، چون دين وقتي خرافه شد علم ديني هم مي‌شود فسون و فسانه و اگر به راه رفت و راه الهي شد و درست راه را طي كرد به خدا و قيامت رسيد و براي او روشن شد كه خدا هست و قيامت هست و دين هست و وحي و نبوّت هست، اوّلين خدمتي كه اين فلسفه مي‌كند به خودش مي‌كند که مي‌شود فلسفه الهي، بعد به همه علوم آبرو مي‌بخشد و همه علوم مي‌شود ديني, علم غير ديني مي‌شود محال, چرا؟ چون علم, بحث درباره موجودي است که بحث درباره شيئي را به عهده دارد. براساس فلسفه الهي آنچه در جهان وجود دارد خداست و خدا, خداست و اسماي خدا, خداست و اوصاف خدا, خداست و افعال خدا, خداست و اقوال خدا, خداست و احكام خدا و سرانجام خداست و آثار خدا. هيچ چيزي در عالَم نيست، مگر فعل خدا و اثر خدا. هر علمي در هر زمان و زميني صورت مي‌پذيرد درباره فعل خدا يا قول خداست که اين بحث درباره فعل خدا مي‌شود ديني. در اصول آشنايان به اين فن مي‌دانند كه بحث درباره قول معصوم ديني است، بحث درباره فعل امام ديني است، اگر بحث درباره فعل امام ديني است يقيناً بحث درباره فعل خدا ديني است.

متمايز بودن علم ديني از عالِم متديّن

مطلب مهمّي كه نبايد رهزني كند اين است كه علم ديني غير از عالِم متديّن بودن است، قبول و نكول عالِم هيچ سهمي ندارد ـ فيلسوف نيست كه فلسفه او الهي باشد ـ ممكن است عالمي كافر باشد و يك فنّ رياضي يا فيزيك يا زمين‌شناسي يا آسمان‌شناسي يا نجوم و سپهر تدريس كند، علمِ او ديني است ولو عالِم كافر است، زيرا درباره فعل خدا بحث مي‌كند, درباره قول خدا بحث مي‌كند. همان‌طوري كه عبدالكريم‌بن‌ابي‌العوجاء زنديق معروف وقتي با امام صادقِ مسلمانها (صلوات الله و سلامه عليه) مناظره كرد حرف‌هاي امام صادق(عليه السلام) را كه نقل مي‌كند اين ناقل كافر است؛ ولي آن منقول, علمي است، وقتي مي‌گويد امام صادقِ مسلمان‌ها چنين فرمود آن فرمودهٴ امام صادق ديني است، گرچه عبدالكريم‌بن‌ابي‌العوجاء نقل كرد و خودش كافر است. قبول و نكول عالِم هيچ سهمي در ديني بودن علم ندارد، در جهان غير از فعل خدا و اثر خدا هيچ چيزي وجود ندارد، شما درباره هر چه بخواهيد بحث كنيد درباره فعل خداست, اگر بحث درباره فعل معصوم ديني است بحث درباره فعل خدا هم ديني است. عقلي هم كه راهِ علم است عطيّه خداست, عالمي هم كه از راه تعقّل مطالب را با تجربه حسّي يا با تجربه تجريدي دارد مخلوق خداست, عالِم مخلوق است, علم مخلوق است, معلوم مخلوق است. ما در فضاي خلقت نفس مي‌كشيم، اگر علمي در عالَم هست فقط ديني است و لاغير. وجود مبارك امام مجتبي(سلام الله عليه) فرمود علوم در عالَم فراوان هست بكوشيد كه ظرف علم باشيد و پدر بزرگوارش امير بيان(صلوات الله و سلامه عليهما) هم فرمود اين علم هر جا راه پيدا كرد جاي خود را باز مي‌كند علم به عالِم ظرفيّت مي‌دهد شرح صدر عطا مي‌كند.

اوصاف سه‌گانه، از علامتهای شرح صدر

شرح صدر را ابن‌مسعود از وجود مبارك رسول گرامي(عليه و علي آله آلاف التحيّة والثناء) پرسيد كه شرح صدر نشانه‌اي دارد يا نه؟ فرمود: آري, شرح صدر علامتي دارد، انسان «مشروح‌الصدر» اوصافي دارد «الْإِنَابَةَ إِلَى دَارِ الْخُلُودِ وَ التَّجَافِيَ عَنْ دَارِ الْغُرُورِ وَ الِاسْتِعْدَادُ لِلْمَوْتِ»[2] اينها علامت‌هاي شرح صدر است. علم نافع آن است كه جاي چيزي را تنگ نكند, يك; به آن ظرف ظرفيّت دهد دو و آن شخص مي‌شود «مشروح‌الصدر» سه، علامت آن اين اصول سه‌گانه است چهار; يعنی تجافي از «دار الغرور»، اين مقامات و عناوين اعتباري جز نيرنگ چيزي نيست. انسان بايد به جامعه خدمت كند اگر به فكر عنوان باشد و به فكر عناوين وهمي و خيالي باشد اين هم راه ديگران را مي‌بندد و هم راه خود را نمي‌بيند، تجافي از «دار الغرور» و انابه به «دار الخلود» و آماده شدن براي پديده مرگ و مرگ را إماته كردن اينها نشانه شرح صدر است كه از وجود مبارك امام سجاد(صلوات الله و سلامه عليه) نقل شده است كه در شب 27 ماه مبارك رمضان مكرّر اين دعاي نوراني را تا صبح زمزمه مي‌كردند: «اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي التَّجَافِيَ عَنْ دَارِ الْغُرُورِ وَ الْإِنَابَةَ إِلَى دَارِ الْخُلُودِ وَ الِاسْتِعْدَادَ لِلْمَوْتِ قَبْلَ حُلُولِ الْفَوْتِ»[3] گاهي شرح صدر مي‌خواهند مي‌گويند: ﴿رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي﴾,[4] گاهي لوازم آن را از ذات اقدس اله مسئلت مي‌كنند مي‌گويند: «اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي التَّجَافِيَ عَنْ دَارِ الْغُرُورِ» و مانند آ‌ن.

اميدواريم نتايج اين ده جلسه اين باشد همه ما ـ ان‌شاءالله ـ «مشروح‌الصدر» باشيم, همه ما علم نافع تهيه كنيم, همه ما چراغ هدايت باشيم, جامعه ما با فرهنگ ديني اين‌چنين آشنا ‌شود كه هرگز بيراهه نرود و راه كسي را نبندد و بداند انسان مرگ را مي‌ميراند و بداند مرگ پديده‌اي است در اثناي راه نه پايان راه و بداند مرگ, تخلّل عدم بين متحرّك و هدف نيست و بداند انسان كاري مي‌كند كه نه از جماد و نبات و حيوان ساخته است نه از فرشته و مَلك برمي‌آيد و مبارزات سه‌گانه و نفس‌گير براي انسان طرح شده است نه براي غير انسان، زيرا غير انسان يا «منقطع‌الآخر» است يا «منقطع‌الأول» است. اميدواريم بيانات نوراني اهل بيت براي جامعه ما راهگشا باشد در گوينده و شنونده اثر كند همه ما به فيض و فوز الهي بار يابيم.

خدايا تو را به قرآن و عترتت قسم, تو را به انبيا و اوليايت قسم, تو را به صحف آسماني‌ات قسم نظام ما, رهبر ما, مراجع ما, ملت و مملكت ما را در سايه وليّ خود حفظ بفرما! امام راحل و شهداي انقلاب و جنگ را با اوليايت محشور بفرما! جانبازان و معلولان را شفاي عاجل مرحمت بفرما! بيداري اسلامي خاورميانه را به مقصد نهايي برسان! خطر بيگانگان مخصوصاً استكبار و صهيونيسم را به خود آنها برگردان! خدمتگزاران به اسلام, مسئولان محترم, مردم بزرگوار و قدرشناس ايران اسلامي را در سايه لطف وليّ‌ خود از هر گزندي محافظت بفرما! مشكلات دولت و ملت و مملكت مخصوصاً در بخش اقتصاد و مسكن و ازدواج جوان‌ها را حل بفرما! جوان‌هاي ما و فرزندان ما را تا روز قيامت از بهترين شيعيان اهل بيت عصمت و طهارت قرار بده!

«غفر الله لنا و لكم و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته»



[1]. الكافي(ط ـ اسلامی), ج1, ص301.

[2]. امالی(طوسی), ص532.

[3]. المصباح(کفعمی), ص587.

[4]. سوره طه, آيه25.

دیدگاه شما درباره این مطلب
افزودن نظرات

محتوای سایت