27 02 2018 297555 شناسه:
image
آیت الله العظمی جوادی آملی در پیام به همایش الگوی بازار اسلامی تبیین فرمودند:

عناصر محوری اقتصاد از منظر قرآن کريم

پایگاه اطلاع رسانی اسراء: همایش الگوی بازار اسلامی با پیام تصویری حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی در سالن اجتماعات بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء برگزار شد.

به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی اسراء: همایش الگوی بازار اسلامی با پیام تصویری حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی در سالن اجتماعات بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء برگزار شد.

آیت الله العظمی جوادی آملی در پیام خود به این همایش با اشاره به عناصر محوری اقتصاد از منظر قرآن کریم بیان داشتند: عناصر محوری اقتصاد را قرآن کریم در چند آیه بیان کرده است: اوّلاً مال را به منزله ستون فقرات یک ملّت و جامعه معرفی کرد. در اوایل سوره «نساء» فرمود: ﴿لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَكُمُ الَّتی‏ جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِیاماً﴾؛  یعنی ثروت مملکت را به دست سفیهان نسپارید، زیرا ثروت مملکت عامل قیام و استقامت و پایداری یک ملّت است. اگر سفیه ستون فقرات یک ملّت را به دست بگیرد این ستون را می‌شکند و این ملّت را زمین‌گیر می‌کند. پس عنصر اوّل این است که مال در نظام اسلامی به منزله ستون فقرات یک ملّت است.

ایشان ادامه دادند: اگر این ستون محفوظ نماند و در اثر ربا و مانند آن آسیب ببیند، این ملّت فقیر می‌شود. در فرهنگ قرآن، ملّتی که جیبش تهی و کیسه‌اش خالی است، این ملّت فقیر است، قرآن کریم از ملّتی که جیبش خالی است و کیفش خالی است به عنوان فقیر یاد می‌کند، فقیر به معنای گدا نیست. فقیر به آن ملّتی می‌گویند که ستون فقراتش شکسته است، زیرا عامل قیام که ثروت است آن را از دست داد و از آن بهره صحیح نبرد. «مسکین» هم به همین معناست؛ یعنی زمینگیر؛ یعنی قدرت پویایی و حرکت را از دست داده است: ﴿إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَ الْمَسَاكِینِ﴾  به همین معناست.

معظم له تاکید داشتند: ملتی که ستون فقراتش شکسته است این قدرت قیام ندارد چه رسد به مقاومت، تا برسد به اقتصاد مقاومتی. آیه سوره «نساء» این است که مال عامل قیام است، ملّتی که عامل قیام ندارد، یک ملّت ویلچری است.

آیت الله العظمی جوادی آملی با تاکید بر گردش سرمایه در همه بخش های جامعه و عدم انحصار آن ابراز داشتند: در سوره «حشر» فرمود این ثروت نه باید در دست دولت باشد نه باید در بخش خصوصی باشد، نه باید در بخش خصولتی باشد، بلکه باید در بخش عمومی باشد؛ یعنی برای توده مردم میسور باشد که از مال مملکت برای تأمین معاش خودشان زندگی آبرومندانه داشته باشند. البته هر کسی به اندازه استعداد اقتصادی خود، قدرت و ادراک و فهم اقتصادی خود، تلاش و کوشش اقتصادی خود سهم بیشتری می‌برد و این به منزله خونی است که باید در رگ‌های این 360 درجه دایره‌ای جریان داشته باشد و اگر این مال به بخشی نرسد، آن بخش فلج می‌شود، مثل آنکه اگر خونی به عضوی نرسد آن عضو فلج است.

ایشان خاطرنشان کردند: اگر نظام دولت‌سالاری سوسیال شرق باشد که شکست می‌خورد و اگر نظام کاپیتال غرب باشد که سرمایه در دست گروه خاص باشد که شکست می‌خورد و اگر تلفیقی از دولت و سرمایه‌داران باشد که شکست می‌خورد و اگر مردمی باشد که محفوظ می‌ماند و این بدون بانک‌های منزّه از ربا و مطهّر از نزول محقق نخواهد شد. تولید و اشتغال با ربا ممکن نیست و جنگ با خداست و ﴿یمْحَقُ اللّهُ الرِّبَا﴾. بنابراین اگر ملّت این چنین باشد به تولید و اشتغال توجه می‌کند.

معظم له با تاکید بر حفظ کرامت مردم در مسائل اقتصادی تصریح داشتند: مزدوری در اسلام مکروه است. نهی‌های فراوانی شده که انسان مزدور دیگری نباشد، چون تمام حیثیت‌های علمی و عملی خود را در طَبَق اخلاص برای کارفرما می‌گذارد. طرزی باید جامعه را با اقتصاد اداره کرد که هر کسی در کنار سفره خودش بنشیند، نه اینکه برای دیگری کار کند و مزد بگیرد. حیثیت یک ملّت در سایه کرامت‌های آنهاست. از مجموع این چند آیه روشن می‌شود که چرا علی بن ابیطالب(علیه افضل صلوات المصلّین) در زمان حکومت، تازیانه به دست می‌گرفت و بازار کوفه را تهدید می‌کرد می‌فرمود: «الْفِقْهَ ثُمَّ الْمَتْجَر»،  تا الگوی بازار اسلامی را به جامعه ارائه کند؛ فرمود اوّل آشنایی به مسائل فقهی، تا از گزند ربا و آسیب نزول برهید، بعد تجارت کنید: «الْفِقْهَ ثُمَّ الْمَتْجَر»، این کار را وجود مبارک امیرالمؤمنین انجام داد تا بازار مسلمان‌ها از حلال ارتزاق کند و جامعه مسلمین نه گرفتار فقر و وابستگی بشود و نه آلوده به مسائل حرام.


دیدگاه شما درباره این مطلب
افزودن نظرات