پایگاه اطلاع رسانی اسراء: حجت السلام و المسلمین دکتر مرتضی جوادی آملی ریاست بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء در گفتگو با روزنامه جمهوری اسلامی به موضوع لزوم توجه حوزه علمیه به نیازهای روز جامعه و حکومت پرداخته که این مصاحبه در تاریخ دوشنبه 26 شهریور در روزنامه جمهوری اسلامی به چاپ رسیده است.
در ادامه توجه شما را به این گفتگو جلب می کنیم:
اشاره:
تحول ژرفی که با انقلاب اسلامی ایران به رهبری حضرت امام خمینی به عنوان یک مرجع دینی، در نگاه و عمل حوزههای علمیه و روحانیت ایجاد شد بر هیچ منصف آگاهی پوشیده نیست، چنان که خدماتی که حوزه و روحانیت با این تغییر نگاه به انقلاب و نظام اسلامی انجام دادهاند نیز قابل انکار نیست. در عین حال هستند کسانی که بخاطر انگیزههای سیاسی حوزه و روحانیت را به سکولاریسم و بیاعتنایی به نیازهای جامعه و حکومت دینی متهم میکنند. حجتالاسلام والمسلمین استاد مرتضی جوادی آملی به عنوان یکی از اساتید حوزه علمیه قم و نیز مسول مستقیم پژوهشگاهی که متعلق به حضرت آیتالله جوادی آملی از مراجع معظم تقلید است و به صورت دائم درگیر این مسائل میباشد، به پرسشهای ما در باره توجه حوزه به نیازهای زمانه پاسخ گفته است. ضمن تشکر از ایشان، متن آن تقدیم خوانندگان گرامی میگردد:
* با تشکر از جنابعالی، بفرمایید از نظر شما حوزه علمیه چه نسبتی میتواند با نظام اسلامی و مسائلی که در آن مطرح است داشته باشد؟
حجتالاسلام والمسلمین دکتر مرتضی جوادی آملی: بنده هم از جنابعالی و صفحه شریف روزنامه جمهوری اسلامی در باب حوزه و همه دستاندرکاران سپاسگزاری دارم. در خصوص این پرسش اساسی که هرازگاهی به مناسبتهایی مطرح میشود و بایستی به صورت بنیادی برایش فکر و برنامهریزی بشود، این طور به نظر میرسد که چون حوزههای علمیه از حوزه علمیهای که در عصر امام باقر و امام صادق(ع) بود برخاستهاند، بایستی دید آن حوزهها بر چه اساس و بنیانهایی شکل گرفتند و ماموریت و رسالت آنها در آن روزگار تحت اشراف ائمه بزرگوار خصوصاً صادقین(ع) چگونه بوده است و براساس آن، این حوزهها هم ساخته بشود و در حقیقت رسالتها و وظایف خودشان را به تبع آن حوزههایی که در عصر ائمه(ع) شکل میگرفته، دنبال بکنند.
حوزههای علمیه در عصر امام صادق و امام باقر(ع) یک رسالت عمده و ذاتی داشتند و آن عبارت بود از تفقه در دین، تبیین و بیان احکام و حِکَم و معارف و همچنین پاسخگو بودن نسبت به شبهات، پرسشها و مباحثی که در حقیقت در جامعه دینی مطرح میشد. توجه به این نکته بسیار مهم است که دین سرشار از علوم و معارف و حِکَم و احکام است. ما این باور را بایستی هم خودمان داشته باشیم و هم به جامعه منتقل کنیم که دین یک حقیقت بسیار عمیق و عریضی است که در حقیقت بواطن و مراتبی دارد که تمام شدنی نیست. این دین مثل کتابهای عادی نیست. کتاب و سنت مثل سایر منابع نیستند که محدود باشند، بلکه چون از جایگاه پروردگار عالم و اراده الهی شکل میگیرند، طبعاً همه آنچه که برای سعادت بشر در دنیا و آخرت لازم هست، در این دین وجود دارد. اینکه گفته میشود قرآن دارای هفت بطن و برای هر بطنی هم هفت بطن هست، یا مثلاً در باب اسماء الهی میگویند هزار اسم دارند و بسیاری از مباحث دیگر در این زمینه، نشان از این هست که دین در حقیقت یک کتاب سطحی و عبوری نیست که متعلق به روزگار پیغمبر و ائمه(ع) باشد، بلکه برای همه اعصار و همه ابصار است و در همه دورانها به لحاظ نیازهایی که بشر پیدا میکند، این کتاب و سنت پاسخگو است و هر نوع نیازی که جنبه علمی یا عملی یا معارفی داشته باشد، در انبان این دین وجود دارد. و هرچه تفقه و تدبّر بیشتری در این امر بشود، فروع و احکام جدیدی استخراج میشود که تامین کننده نیازهای جامعه است. چنان که همگانی و همیشگی بودن دو بحث ذاتی برای دین هست، طبعاً نیازهایی که در هر بخشی، حتی نیازها در فضای فرادینی باشد جوابگو است. یعنی اگر ما برای دین چند مقطع تعریف بکنیم، مقطع محلی، منطقهای و بین المللی، دین حتی برای جوامعی که لائیک هستند و اعتقادی به دین هم ندارند، از آن جهت که انسان هستند، آموزههایی را تبیین و بیان میکند.
بنابراین ما این باور را بایستی هم در جمع خاصّ حوزویان داشته باشیم و هم به جامعه منتقل کنیم که کتاب و سنت یک دانشهای عبوری و گذرا برای دوران خاصی نیست. تاریخی و زمانمند و مکانمند نیستند، بلکه همواره پویا و زندهاند و سرشار از آموزههایی هستند که همواره برای بشر برنامه دارند. این معنا اقتضا میکند که حوزههای علمیه تفقه در آن آموزهها را در دستور کار خودشان قرار دهند و بعد از تفقه، تدبر و استنباط؛ تبیین و ابلاغ کنند. همانگونه که در عصر صادقین(ع) اینگونه بودند، شاگردانی که در محضر امام باقر و امام صادق(ع) درسهای الهی را میآموختند، هم میفهمیدند و هم به جامعه منتقل میکردند و با همه تفکرات غیر شیعی، با فرقهها و ادیان مختلف و حتی کسانی که دین هم نداشتند وارد گفتگو و صحبت میشدند. بحث ابن ابیالعوجا و امثال ذلک در تاریخ گفتگوی با ائمه(ع) و شاگردان آنها کم نیست و قله اینگونه از بحثها در عصر آقا امام رضا(ع) اتفاق افتاد که همچنان ذخیرهای تابناک و درخشان در صحیفه دینی ما است که امروزه اندیشمندان اسلامی براساس آنها مطالب فراوانی را استخراج میکنند. این رسالت ذاتی است که برای حوزههای علمیه میشود تعریف کرد.
* با این رسالت ذاتی که برای حوزهها قائل شدید، نسبت واقعی حوزه و سیاست و نظام اسلامی چگونه خواهد بود؟
حجتالاسلام والمسلمین دکتر مرتضی جوادی آملی: از این منظر اگر ما بخواهیم امروزه بحث حوزههای علمیه و سیاست را بررسی کنیم، بایستی با یک مهندسی معکوس سوال را برگردانیم، و آن این است که آیا نسبت سیاست و یا حکومت و نظام با حوزه علمیه چیست؟ و آنها تا چه حدی خود را متاثر و تابع و پیرو این اندیشه میدانند؟. چون اگر بخواهیم حوزهها را متاثر از سیاست و حکومت بدانیم، میشود یک حوزه سیاسی و یا دین سیاسی، اما اگر نسبت حکومتها و نظامها و جامعه را با دین برقرار بکنیم میشود یک حکومت دینی، سیاست دینی، جامعه دینی، اقتصاد دینی و امثال ذلک.
بنابراین، این یک اشتباه و انحراف است که ما بگوییم نسبت بین دین با سیاست چیست؟ بلکه ما باید نسبت سیاست با دین را بررسی بکنیم و چون اصالت ذاتی دین مشخص است، بخشهای مختلف یک جامعه در ابعاد گوناگون اعم از سیاسات، عبادات، معاملات و مباحث جزئی که پیش میآید، خود را متاثر از دین ببیند و از اینجا است که حوزهها واقعاً آزادانه شکل میگیرند و آنچه را که در منابع دینی وجود دارد با قطع نظر از هر نوع تعلق به جهتهای سیاسی و اقتصادی و امثال ذلک، آزادانه و بدون تنش استخراج میکنند.
در حقیقت ما اگر بخواهیم حوزه را به سمت سنت و منبع دینی بکشانیم، بایستی چنین نگاهی داشته باشیم وگرنه سنت تبدیل به بدعت خواهد شد و عالمان و روحانیون دینی به شریح قاضی تبدیل خواهند شد. زیرا حکومتها از دین چنین انتظاری را داشتند و همان بیان علی بن ابی طالب(ع) میشود که حضرت در نامهاش به مالک اشتر فرمود: «فَاِنَّ هذا الدِّیْنَ قَدْ کَانَ اَسِیْراً فِی اَیْدِی الْاَشْرَارِ یُعْمَلُ فِیْهِ بِالْهَوی وَ تُطْلَبُ بِهِ الدُّنْیَا». اگر ما سوالمان را اینطوری طرح بکنیم که نسبت حوزه با حکومت و نظام چیست؟ در حقیقت لازمهاش این است که نظام را اصل قرار بدهیم و حوزه را تابع آن، در این صورت طبیعی است که نظامها براساس تعاملات داخلی و خارجی روشها و رویکردهایی پیدا میکنند، مسائلی را میبینند و الزام میکنند که دین را مطابق با مصالحی که در حکومتها دیده شده است توجیه بکنند. به نظر بنده حوزههای علمیه امروزه باید با چنین رویکردی که در حقیقت ریشه در عصر امام صادق(ع) دارد عمل کنند و اگر ما واقعاً معتقدیم که حوزههای ما چنین رسالتی دارند، بایستی که بر این تاکید بکنیم و این نسبت را ایجاد کنیم.
* با این توصیف رابطهای که امروزه در خارج میان حوزه و نظام وجود دارد را چگونه ارزیابی میفرمایید؟
حجتالاسلام والمسلمین دکتر مرتضی جوادی آملی: نکتهای که در این باره قابل توجه است این که ما یک حوزه اسلامی داریم، یک حوزویان مسلمان، مثل همان تعبیری که آیتالله جوادی فرمودند، یک دانشگاه اسلامی داریم و یک دانشگاهیان مسلمان. حوزه اسلامی حوزهای است که با چنین ماموریتی رسالت خود را قدر مینهد و براساس همان هم هیچگاه حاضر نیست از فضای علمی خارج بشود، علمی که متفقّهانه در منابع وحیانی تلاش میکند و سعیش این است که آنها را بیابد. اما اینکه احیاناً افراد و شخصیتهایی در حوزه چه مواضع و نظری دارند، این دیگر متاثر از روحیات خودِ افراد هست. ما باید حساب افراد را از حساب حوزه جدا بکنیم. مراجع عظام تقلید یا عالمان دینی جایگاه، رسالت و ماموریتی که برای خود در امر دین میبینند، ورای آن چیزی است که در یک نظام علمی به نام حوزه علمیه شکل میگیرد، البته آنان هم متاثر از فهم دینی که در حوزههای علمیه کشف و استخراج میشود، موضع میگیرند و اگر بحث تبلیغ و ترویج دین و امثال ذلک هست، دیگر از جایگاه مراجع عظام تقلید یا نهادهای جانبی که در کنار حوزه شکل میگیرد، اتفاق میافتد، این دیگر ماموریت ذاتی حوزههای علمیه نیست، بلکه عالمان دینی غیر از آنچه که در نظامهای علمی تلاش میکنند، نقش رهایی دارند و الا اگر بنا باشد که آنها هم براساس این کار انجام بدهند، سعیشان این خواهد بود که تفکر دینی را هم متاثر از این حرکت انجام بدهند، درحالی که بایستی کاملاً توجه داشت که نگرشهای علمی را از فضای عملی جدا بکنند. بنابراین، هم جامعه و هم نظام اسلامی باید به لحاظ عینی کاملاً متاثر از یک حوزه آزاد باشد. البته اگر یک نظامی به معنای واقعی کلمه، از حوزه علمیه تقلید کرد و حوزه علمیه آزاد شکل گرفت و آنچه را که فهم دینی مطابق با تفقه آزاد اتفاق افتاده است، حکومتها و نظامها تبعیت کنند، اینجا نظامها، جامعه، حکومت، سیاست سرباز حوزه علمیه خواهند بود و وقتی نظامها در عمل به شدت متاثر از این حوزهها شکل گرفتهاند، البته حوزویان از چنین نظامی حمایت و پشتیبانی میکنند. اگر اقتصاد، سیاست و جامعه، براساس تفقه دینی و ملهم از آن، برنامههای خودشان را طراحی کردند، حوزویان اعم از مراجع، عالمان، فضلا، طلاب همه در حقیقت در مقام عمل همراه خواهند بود و حمایت میکنند.
* با این نگاه اگر نظام فرزند حوزه است، ممکن است گفته شود پس باید نیازهای نظام را برطرف بکند و حوزههای علمیه بایستی هر آنچه را که نظام سیاسی اقتضاء میکند، اعم از سیاست، اقتصاد و فرهنگ، برای نظام فراهم کنند؟
حجتالاسلام والمسلمین دکتر مرتضی جوادی آملی: این مساله نیاز به توضیح دارد و آن اینکه رسالت حوزههای علمیه تاکنون این نبوده که در بخش نظام سازی و پاسخ به نیازهای عملی جامعه در بخشهای سیاست، اقتصاد و فرهنگ ورودی داشته باشند، چون حوزهها صرفاً کار علمی میکردند. اصلاً این ماموریت رسالت ذاتی دانشگاههاست. دانشگاهها برای این بنیان نهاده شدهاند که براساس آموزههایی که در فضای علمی مییابند، نیازهای عملی جامعه را هم در بخشهای مختلف تامین بکنند و رویکرد آنها رویکرد عملگرایانه است، برای همین هم ابزار و تکنیکهای لازم در اختیار آنها است. آزمایشگاههای مختلفی که در مباحث علوم تجربی، حتی علوم انسانی امروز در اختیار دانشگاهها هست، رسالت و ماموریت آنها را روشن میکند که در حقیقت آنها چه مسائلی را باید دنبال بکنند. اما سخن این است که آیا عقبه اندیشه دانشگاههای ما امروز مطابق و مبتنی بر اندیشههای دینی شکل گرفته است، یا نه؟، آنها براساس نظامهای انسانی و مکاتب احیاناً لائیک دارند نیازهای جامعه اعم از نیازهای تجربی و نیازهای انسانی جامعه را تامین میکنند. و این تفاوت فاحش میان حوزه و دانشگاه امروزه متاسفانه برای کشور دردآور است و تا این فاصله و گسست وجود دارد ما همچنان یک جامعه ناموفق خواهیم داشت یعنی این که در نظام حوزوی مباحث جدی مطابق با کتاب و سنت یعنی آموزههای وحیانی شکل بگیرد و اینها به بازار مجامع علمی و دانشگاهی نیاید و مبتنی بر آن پرسشهای جامعه پاسخ گفته نشود، در حقیقت بین علم و عمل یک فاصله و گسست بسیار طولانی خواهد بود و یک تعارضی هم متاسفانه بین حوزهها و دانشگاهها وجود خواهد داشت و هرگز به وحدت تبدیل نخواهد شد.
البته چنان که عرض کردم امروز از حوزه انتظار هست که بتواند نظامهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، حتی نظامهای امنیتی و نظامی و انتظامی را بسازد و حوزهها هم گاهی اوقات متاسفانه به غفلت وارد این کارهای ناکارآمد میشوند و حال آن که این کار نیاز به تخصصهای خاص خودش دارد. اگر انتظار از حوزه علمیه این است، باید گفت که حوزه در این زمینه کاری نکرده، چون اولاً رسالت خودش نمیدانسته و ثانیاً نیاز آن وقت جامعه از راه حکومتها تامین میشده و حکومتها گسست جدی با حوزههای علمیه داشتند. بنابراین، این مسالهای است که امروزه متوجه حوزهها هست و بایستی بزرگان حوزه به این مساله بیندیشند که آیا اصلاً اصل ورود آنها به اینگونه از مسائل که نیازهای اصلی عملی جامعه محسوب میشود، ضرورت دارد یا نه؟ اگر فکر کردند که بله حوزهها هم باید وارد بشوند، بایستی ابزارش هم فراهم بشود، تخصصها، مهارتها و علومش شناخته بشود و بیاید در حوزه و البته این یک کار متفاوت، وسیع و یک کار عمده است.
مساله دیگر در این رابطه این است که آیا حوزههای علمیه در شرایط فعلی برای این کار آمادگی دارند یا نه؟، الان این جواب منفی است و این دست و پا زدنها به جای اینکه بتواند موثر باشد، مخرب و مضر است و محصولش هم چیزی جز امر ناپایدار و نادرست چیزی نخواهد بود، ولو الزامهای حکومتی بیاید و به اصطلاح قدرت بخواهد خودش را جوری تحمیل بکند، یک عدهای هم بیایند و بروند، ولی این شکل نخواهد گرفت.
من برای اینکه این بحثها طولانی نشود، به همین مقدار بسنده میکنم و امیدواریم آنچه که مباحث اصلی در این رابطه هست، در این نکاتی که بیان شد وجود داشته باشد.
* صرف نظر از این که یک نظام سیاسی چه استفادهای از پژوهشهایی که در حوزه صورت میگیرد بکند، پرسش این است که بالاخره حوزه براساس همان وظیفه ذاتی که حضرتعالی فرمودید یعنی تفقه در دین و تبیین و ابلاغ آن، آیا به مسائل و مباحث سیاسی ـ اجتماعی، مورد نیاز یک حکومت دینی میپردازد یا نه؟ وضعیت فعلی حوزه را با توجه فعالیتهای علمی بنیاد بینالمللی علوم وحیانی و پژوهشهای حضرت آیتالله جوادی آملی، چگونه ارزیابی میفرمایید؟
حجتالاسلام والمسلمین دکتر مرتضی جوادی آملی: با توجه به آنچه که بیان شد، در حقیقت دو حوزه فعالیت پژوهشی حوزوی قابل بررسی است. یک حوزه، حوزهای است که به خود شخصیت ممتازی که در راس این مجموعهها هست، مثل خودِ حضرت آیتالله جوادی آملی و فعالیتهایی که به شخص ایشان مربوط است برمیگردد. آنچه که به شخص ایشان از جایگاه یک عالم دینی و یک مرجع دینی بر میگردد، حضرت آیتالله جوادی آملی طی چهل سال گذشته لحظهای از انقلاب و نظام و جامعه و مردم و همچنین ارائه حقایق و معارف و دانشهای دینی جدا نبودند، بلکه همواره در صحنه جامعه و در متن جامعه و برای نیازها و دغدغههایی که در فضای اجتماعی و سیاسی و فرهنگی بود حضور پیدا میکردند. گاهی اوقات تشرها و نهیبهای ایشان در فضای اقتصادی و سیاسی کشور خصوصاً در سنگر نماز جمعه یا دیدارهایی که با مسئولان رده بالای نظام داشتند و توضیحاتی که در مقام تبیین مواضع و نظرات دینی در سطح محلی و منطقهای و بینالمللی داشتند، پیامهایی که به مناسبتهای مختلف در همایشهای ملی و فراملی داشتند و بسیاری از فعالیتها که از لحاظ کمیت و کیفیت در یک حد خاصی است، در فضای جامعه ما روشن و هویداست و این نیاز به یک فصل ممیزی از گفتوگو دارد که شخصیت آیتالله جوادی آملی و فعالیتهایی که شخصاً از جایگاه یک عالم و مرجع دینی داشتند رصد بشود و حتی به عنوان یک الگو و اسوه دینی بررسی شود که چگونه در صحنه اجتماع و سیاست و فرهنگ حضور پیدا میکنند و راهنمایی، ارشاد و هدایت میکنند و یا دل میسوزانند و تا حتی چگونه از خود مایه میگذارند و نگرانی خودشان را با طرز خاصی اظهار میکنند. اینها موجود است و من در این گفتگو فعلاً از این مساله صرف نظر میکنم.
حوزه دوم موسسهای است که به نام بنیاد بینالمللی علوم وحیانی تحت اشراف ایشان هست و فعالیتهایی را از دهه دوم انقلاب تقریباً از سال 1370، آغاز کرده و در این مدت آثاری را خلق کرده که میتوان به چند دسته تقسیم کرد:
دسته اول فعالیتها و پژوهشهای بنیادین است که در خصوص علوم اسلامی به صورت عمیق، وسیع و گسترده وجود داشت و آثار گرانسنگی براساس این فعالیتها و براساس قلم و بیان حضرت استاد منتشر شده که نوعاً به عنوان کتاب سال جمهوری اسلامی و یا کتاب سال حوزه انتخاب شده است. علمیترین و بزرگترین اثر در این زمینه، یک اثر ماندگار عرشیست با عنوان «تفسیر تسنیم» که در سال 1385 به عنوان اثر برگزیده جهان اسلام معرفی شد و همچنان درخشان است و امروزه همه مفسران و اهل تفسیر و قرآن پژوهان از این منبع الهی و سرشار از معارف و دایرهالمعارف قرآنی بهرهمندند. تاکنون قریب به پنجاه جلد این تفسیر منتشر شده و شاید تا سی جلد دیگر ادامه داشته باشد. خود حضرت آیتالله جوادی آملی از حدود چهل سال پیش این بحث علوم قرآنی را آغاز فرمودند و اکنون به جزء پایانی سیام رسیدند.
در باب فقه اسلامی، حکمت، کلام اسلامی و همچنین عرفان اسلامی، آثار بنیادین و پژوهشهای اصلیای خلق شده است که به عنوان مرجع این دانشها امروزه در حوزهها و دانشگاهها در داخل و خارج مورد توجه است. در حکمت کتاب «رحیق مختوم» اثر برگزیدهای است که در نظام فلسفی حکمت متعالی درخشش ویژه داشت. دو اثر نیز اخیراً تولید شده است. یکی به نام ایقاظ النائمین است که در آن ایقاظ النائمین صدرالمتالهین تحریر شد و کتاب سال حوزه علمیه قم شناخته شد و دیگری هم تحریر رساله الولایه علامه طباطبایی است که این هم سال گذشته به عنوان کتاب سال جمهوری اسلامی معرفی شده بود. و همچنین در فضاهای دیگر که چون بنا بر اختصار است، از بخشهای دیگر منصرف هستم.
در فقه اسلامی آثاری که ایشان از اساتید خودشان تقریر داشتند، خصوصاً مرحوم آیتالله سید محمد محقق داماد، حدود دوازده اثر چاپ شده و چون در محضر امام راحل، یک دوره اصول را دیده بودند و تقریرات آن را هم الحمدالله یادداشت فرموده بودند، امسال یعنی سال 1397 هجری شمسی این اثر هم به عنوان «تحریر الاصول» در چهار مجلد منتشر خواهد شد که هم احیای تفکر اصولی امام راحل بنیانگذار جمهوری اسلامی و معمار این انقلاب خواهد بود و هم این علم با توجه به بینش و گویشی که حضرت استاد در این گونه از مسائل دارند، به نوبه خود چند گام جلوتر خواهد رفت. علاوه بر این، خود استاد نزدیک سه دهه است که خارج فقهشان دایر است و چند جلد هم در این زمینه کتاب منتشر شده است مثل چهار جلد کتاب حج، دو جلد کتاب صلاه و یک جلد کتاب خمس. کتاب صوم و اعتکاف و همچنین زکات ان شاءالله امسال منتشر خواهد شد.
دسته دوم از فعالیتهای علمی که تحت اشراف حضرت استاد در بنیاد اسراء صورت میگیرد، فعالیتهایی است که برای حوزویان و دانشگاهیان و علاقمندان به فرهنگ دینی در سطح متوسط نگارش پیدا میکند. تولیدات بسیار ارزشمندی در این سطح منتشر شده که از جمله آنها تفسیر موضوعی قرآن کریم است که حدود بیست جلد این کتاب در موضوعات مختلف، در مباحث اعتقادی توحید، نبوت و معاد و همچنین بخش انسانشناسی، معرفتشناسی، اخلاق و سایر مواردی که در این بیست جلد ارائه شده است، منتشر شده است.
نکتهای که بسیار قابل توجه است این که اگر کسی بخواهد به لحاظ مباحث فرهنگی انقلاب را در این چهل سال رصد کند میتواند در آثار آیتالله جوادی آملی این بحثها را دنبال کند. در اوایل که بحث جنگ مطرح بود، بیشتر به مباحث اعتقادی پرداختند و بعد از جنگ مسائلی مثل بحث حقوق بشر، زن، محیطزیست و بحثهایی مثل حق تکلیف مطرح شد و از عمدهترین مباحثی که در این زمینه مطرح شد نظام سیاسی اسلام و بحث ولایت فقیه بود. در تمام این زمینهها استاد آثار خودشان را به عنوان کسی که براساس مبانی دین به دغدغههای جامعه و نظام اسلامی میپردازد و همچنین نیازهایی که بایستی یک عالم و فرزانه دینی به آنها بپردازد، پرداختند.
من تاکید کنم که کتاب ولایت فقاهت و عدالت که از آثار زبده حضرت استاد در نظام سیاسی اسلام است، بسیار با مبانی اصلی و عمده شکل گرفته است. در این کتاب آیتالله جوادی آملی فرمودند آنچه که در عصر غیبت حکومت میکند فقاهت است در بخش نظر و عدالت است در بخش عمل و فرد در اینجا حاکم نیست، بلکه آنی که حاکم است فقه است و حتی حاکم باید براساس فقه عمل بکند.
همچنین یکی از عمدهترین بحثهایی که در این رده میتوان اسم برد، کتابی است از استاد به نام «نسبت دین و دنیا» که در آن مباحثی مانند سکولاریزم و نسبت دین با سیاست کاملاً مطرح است و یک کتاب دیگری هم به عنوان «دین شناسی» دارند که بازهم اینگونه از بحثها در آن آمده است.
در بنیاد اسراء یک بخشی است به نام بخش آموزش و در این بخش فعالیتهای علمی حوزوی و حوزویان نظام پیدا میکند. الان بیش از پنج مدرسه در مجموعه معاونت آموزش اسراء وجود دارد که یکی از آنها هم در نجف اشرف به عنوان مرکز الدراسی لتعلیمات الدینیه لتفسیر وعلوم القرآنیه به عنوان یکی از شعبات این معاونت آموزشی است. تربیت طلاب و تعلیم آنها در فضای حوزوی و خصوصاً فضای قرآنی از جمله مواردی است که در فعالیتهای آموزشی این بنیاد شکل میگیرد. از عمدهترین مسائلی که در فعالیتهای اسراء میتوانیم نام ببریم، فعالیتهای رسانهای است. آنچه که در مجموعه اسراء از دروس، تحقیقات، پیامها، دیدارها و آنچه که از قلم استاد تراوش میکند، همه در یک نظام رسانهای محترم و قابل ارائه از سایت esra.ir منتشر میشود. در این سایت گروه فعالیتهای سنی منظم براساس یک نظام رسانهای قابل رویت هست و از آن قریب به صد کشور دنیا براساسesratv درسهای خارج فقه یا تفسیر حضرت استاد را به صورت Online استفاده میکنند و اظهار نظر میکنند و مکرر تماس دارند، خصوصاً درس اخلاق ایشان که سالها مستمر برگزار میشود و یکی از جالبترین نقاطی است که با جامعه ارتباط دارد. همچنین روزهای پنجشنبه حضرت استاد در بنیاد اسراء دیدار عمومی دارند و از سراسر کشور دانشجویان، طلاب، علاقمندان، مسئولان محترم در بخشهای لشکری، کشوری، نظامی، انتظامی و سایر بخشها دیدار دارند و با آنها صحبت میکنند و مباحثی که در جامعه ما مطرح است، دغدغههایی که وجود دارد و نیازهایی که از جامعه به حضرت استاد از طُرُق مختلف میرسد راجع به آن اظهار نظر میکنند و مواضع دینی و علمی خودشان را برای آنها بیان میکنند.
یکی از فروعات این بخش هم مباحثی است که در بخش استفتای مجموعه اسراء و دفتر حضرت آیتالله شکل میگیرد که این استفتائات مدام مرتبط با آن چیزی است که جامعه و نظام بدان نیازمند است.
آنچه که عرض شد گوشههایی از فعالیتهایی است که در بنیاد اسراء تحت نظر مرجع دینی حضرت آیتالله العظمی جوادی آملی با رویکرد پاسخگو بودن به نیازها و سوالهای جامعه و نظام انجام شده است. اما باید توجه کرد توقع داشتن از اینکه همه کارها از حوزه باشد، این یک توقع نابجا و انتظار نادرست است و اینکه ما همه کارها را امروز روی دوش حوزه بگذاریم درحالی که هیچ امکانی برای بنا و تقویت آن نداشته باشیم، این یک ظلم بزرگی است که به حوزههای علمیه میشود. حوزهها اگر بناست پاسخگو باشند، اگر بناست مبتنی بر دین و آموزههای وحیانی پاسخ این نیازها را بدهند، باید دید چقدر قوت و قدرت یافتند و چقدر جامعه و نظام به این امر اهتمام داشته است که بتواند مبتنی بر اینها پاسخ این نیازها را بگیرد. برخوردی که با حوزه میشود، اهانتهایی که احیاناً به بزرگان و حتی به مراجع حوزوی میشود، جورهایی است که متاسفانه به نظام حوزوی ما میشود.
*جنابعالی به عنوان یکی از اساتید حوزه هم به لحاظ آموزشی با بدنه حوزه در ارتباط هستید و هم به لحاظ پژوهشی پژوهشگاهی را اداره میفرمایید، آیا حوزه را در کلیت در همین راستایی میبینید که حضرت آیتالله جوادی آملی و موسسه اسراء، دغدغهمند بودند، یعنی احساس مسولیت نسبت به مسائل اجتماعی، سیاسی و حکومتی؟
حجتالاسلام والمسلمین دکتر مرتضی جوادی آملی: بله، قاعدتاً اینگونه هستند. ذاتاً حوزه نمیتواند خود را نسبت به اینگونه از مسائل بیتفاوت ببیند، بعضیها در یک درجه و بعضیها در درجه دیگر. اما شخصیت آیتالله جوادی آملی به لحاظ مباحثی که شخصاً دارند و احترامی که به انقلاب و نظام و امام رضوانالله تعالی علیه دارند، جدیت بیشتری در این صحنه دارند و ازسوی دیگر قدرت علمی و توان استنباط این گونه از مسائل براساس منابع برای ایشان بیشتر فراهم است تا دیگر مسائل. بنابراین، همگان اگر در یک صف نباشند، در یک افق حرکت میکنند و لذا تولیداتی که موسسات علمی حوزوی دارند، تولیداتی است در جهت پاسخگو بودن به مسائل جامعه و حکومت. اگر در گذشته یک بخش ناچیزی از نهادهای حوزوی به این گونه از بحثها میپرداختند، الان عمده فعالیتهای حوزوی در همین راستاست. اگر کسی بخواهد این معنا را بیابد، کافی است به کارنامه آثار، کتب و مقالات حوزوی بنگرد. من این نکته را اضافه بکنم با توجه به اینکه مجموعه فعالیتهای حوزوی امروزه از جایگاه افرادی انجام میشود که همه فرزندان نظام و انقلاب اسلامی هستند و علاقمندان به این مباحث هستند و طبعاً نمیتوانند غافل از این نکات باشند، اما در عین حال بسیاری از افرادی که صاحب نظر و صاحب علم و فضیلت و کمال هستند، در باب حکومت و جامعه نکته نظراتی دارند که متاسفانه مورد توجه صاحبان قدرت و صاحبان رسانه و امثال ذلک نیست و بیتوجهی میکنند و فکر میکنند که این دسته از آقایان غافلند و یا به نظام توجه ندارند. اینها فکر میکنند هر کسی نظام را تایید کرد، او غیر سکولار است و اگر کسی احیاناً در مسائل سیاسی اظهار نظر کرد و مواضعی علمی براساس منابع علمی خودش گرفت و این اظهارنظر مورد قبول صاحبان قدرت و جایگاه رسانهای نظام نبود، اینها سکولارند و یا معاذالله اندیشههای غیر دینی دارند و یا دگراندیشند، و اینگونه از اتهامهایی که امروز متاسفانه متوجه برخی از فضلا و محققین و صاحبان اندیشه وجود دارد. درحالی که سکولار این نیست که نظر مخالف داشته باشد و یا نظر مخالف خودش را اظهار بکند، سکولار آن کسی است که به اینها بیتفاوت باشد، اینها نه تنها بیتفاوت نیستند بلکه دلسوزند و مبتنی بر اندیشههای اسلامی و منابع تحقیق میکنند و تحقیقات خودشان را هم ارائه میکنند، اما این اظهارنظر چون مورد قبول آنها نیست و آنها نمیخواهند که چنین اظهارنظرهایی ارائه بشود، اینها را در خط مخالفین و یا سکولارها قرار میدهند.