قیام عاشورا اگر چه به عنوان یک حادثه، در زمان و مکان خاصی به وقوع پیوسته و با شهادت عزیزترین شخصیتهای اسلام به پایان رسیده، اما در اندک زمانی به فرهنگی غنی و پررونق و ماندگار تبدیل شد که آثار و برکات آن پس از قرنها همچنان در حال گسترش است. قطعاً یکی از راههایی که باعث بقا پرثمر این قیام شده است، ورود به مباحث فقهی این قیام است که در احکام اسلامی و زندگی روزمره بشری مؤثر است به نحوی که اگر این قیام الهی از زاویه فقهی مورد بررسی قرار گیرد، میتواند به عنوان الگوی جامع و کامل برای تعیین تکلیف امور مسلمانان در تمامی زمانها واقع میشود.
از زمانی که قیام امام حسین (علیه السلام) با آن شرایط و ویژگیهای خاص اتفاق افتاده است، سوالهایی در میان نخبگان و اندیشمندان و حتی مردم عادی مطرح بوده است که، انگیزه اصلی امام (علیه السلام) از اقدام به چنین کاری چه بوده است؟ آیا دعوت کوفیان فلسفه قیام آن حضرت بوده، یا قیام امام (علیه السلام) علت دعوت کوفیان؟ آیا دستیابی به حکومت، علت اصلی و غایت نهایی این نهضت بوده است یا ایجاد اصلاحات و تغییرهای محدود در ساختار حکومت اسلامی هم میتوانست هدف امام (علیه السلام) را تأمین کند؟
قیام امام حسین (ع) و حادثه عاشورا از دیرباز تاکنون مورد توجه تحلیل گران واقع شده اما عدم توجه به ریشههای این رخداد و نیز عدم تجزیه و تحلیل و مدارک و شواهد تاریخی موجب شد شبهاتی از جانب دشمنان اهل بیت درباره حقانیت و مشروعیت این قیام مطرح گردد. ازجمله مبانی فقهی این قیام مسئله امر به معروف و نهی از منکر است حرکت مشروع امام حسین (ع) و همچنین نوع حکومت یزید و طریقه بر مستند نشستن یزید، این حق را به امام (ع) میدهد که از بیعت با یزید روی برگرداند و در مقابل حکومت ظالمانهاش بایستد.
در همین راستا گروه دین و آیین خبرگزاری مهر با حجت الاسلام والمسلمین مرتضی جوادی آملی رئیس بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسرا به گفتگو نشسته است که در ادامه میخوانید:
*زمینههای شکلگیری نهضت عاشورا چه بوده است؟
در خصوص نهضت سالار شهیدان و قیام عاشورا مطالب فراوانی گفته شده و یکی از اتفاقات خوب این گفتگوها به روز رسانی این نهضت است که در هر دوره و روزگاری قیام سالار شهیدان حسین بن علی (ع) به عنوان یک منبع معرفتی که اندیشهها و انگیزهها را به درستی سامان میدهد باید به درستی مورد بحث و گفتگو واقع شود. با توجه به روزگار و شرایط، نیازمندی ما به صلابت این نهضت به مراتب بیشتر احساس میشود و بایستی که محققان اساتید و کسانی که واقعاً عمیق به جریان کربلا میتوانند بنگرند وارد صحنه شده و مباحث را تبیین کنند اتفاقاً کسانی که در تفکر، اندیشه و عقلانیت کربلایی و حسینی ظاهرنگر هستند باید از آنها دوری کرد.
بسیاری از افراد بر اساس احساسات دست به تحریک عواطف جوانان میزنند که هرگز شایسته این قیام نیست و این به خاطر آن است که با عمق و جان روح مکتب و نهضت سالار شهیدان حسین بن علی آشنایی ندارند. لذا فقیهان فیلسوفان و متکلمان و دانشمندانی که سالها در زمینههای علوم اسلامی کار کردند و به حق کارشناس علوم اسلامی هستند باید که عمقیابی کرده و تبیین کنند که این نهضت نسبت به آنچه که اهدافش، مقاصدش، شرایط و نوع عملکردش بوده به جامعه منتقل شود.
نکتهی قابل توجه این است که ما یک ارادهی الهی داریم که این اراده منشأ و منبع اصلی دین است و از او به عنوان ارادهی تشریعی یاد میکنند اما این ارادهی الهی در وجود امام علیه السلام ظهور و بروز پیدا میکند و آنها مظهر دین الهی میشوند یعنی خدای عالم در وجودشان تجلی میکند و امامان، دین الهی که همان اراده تشریعی است را عهده دار میشوند لذا آنها را مظاهر علم الهی، دین الهی، هدایت الهی میشناسند. ائمه مظاهر الهیاند از این جهت که حقایق دینی را بدرستی از ناحیه حق گرفته و به جامعه منتقل میکنند. بنابراین دین در مقام تجلی و ظهور به وجود اهل بیت وابسته است همانطور که در مقام متجلی و فاعل، دین اراده تشریعی از حق تعالی است. پس آنچه از ناحیه اهل بیت است منبع اصیل دین به شمار میرود.
*امام حسین بر اساس چه ادله فقهی قیام کردند و به جنگ با یزید پرداختند؟
امام حسین بن علی (ع) به عینیت دین، رسالت خود را انجام دادند. دین برای اهل بیت علیهم السلام و برای امام دو رسالت و وظیفه اصلی تعیین کرده است. نخست صیانت و پاسداری از حقیقت دین که تفسیر دین، تبیین از دین، صیانت دین، حفاظت از حدود دین یکی از رسالتهای آنان برشمرده میشود و دیگر حفظ جامعه و وحدت امت اسلامی انسانی و برای رشد و شکوفایی امت اسلامی تلاش کردن. این دو هدف عمدهای است که از ناحیه الهی به عنوان وظایف و رسالت بیان شده است.
حسین بن علی (ع) هم بر اساس همین رسالت عمده قیام خودش را آغاز کرد اولاً آزاد سازی دین از دستگاه ظالمانه اموی و یزدیان که دین را به اسارت گرفتند و آن را مورد مغضوبیت قرار دادند و خودشان بر دین سلطه پیدا کردند و آن را وسیله ارتزاق خود قرار دادند و جامعه را خفیف کردند. امام حسین جهت اصلی قیامش، آزاد سازی دین است. امیرالمومنین (ع) میفرمایند: غَایَةُ اَلدِّینِ اَلْأَمْرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَلنَّهْیُ عَنِ اَلْمُنْکَرِ وَ إِقَامَةُ اَلْحُدُود. یعنی امر به معروف از جلوههای دین است. رسالت دیگر نجات جامعه و حفظ شئونات امت اسلامی بر مبنای دین است. لذا از یک طرف که امر به معروف و از طرف دیگر میفرمایند: «برای اصلاح امت جدم حرکت کردهام». این دو رسالت وظیفه به عنوان دو وظیفه قیام سالار شهیدان بود و تحلیل هدف شناسی به همین دو هدف برمیگردد و سایر اهداف در بیانات آن حضرت وجود دارد همه بازگشتش به این دو رسالت عمدهای است که بر عهده همه امامان بوده است البته شرایط خاص حسین بن علی اقتضا میکرد که جور دیگری این مأموریت را انجام دهد. دفاع و صیانت در قیام او به صورت ویژه است.
ابزاری که برای این کار وجود دارد جامعهی اسلامی هستند اگر جامعه اسلامی همراهی نکنند این اهداف به وقوع نمیپیوندد. همانطور که علی بن ابیطالب علیه السلام در خلوت و تنهایی خودشان بودند و بیست و پنج سال خانه نشین بود و مأموریت آزاد سازی دین و اصلاح امت پیامبر (ص) محقق نشد و به تعبیر خودشان: «فَإِنَّ هذا الدِّینَ قَدْ کانَ أَسِیراً فِی أَیدِی الْأَشْرَارِ» فرمود مالک! دین بود، اسلام بود، قرآن بود، نماز جماعت و نماز جمعه بود لکن این دین زنجیری بود اسیر دست حکومت سقفی ها و اشرار» هم جامعه متلاشی شد و هم دین به محاق رفت. اگر جامعه همراهی نکند و امت اسلامی در کنار امام قرار نگیرد هرگز مقاصد دین محقق نخواهد شد و جامعه در شرایطی قرار خواهد گرفت که حاکمیت ظلم و ظالمان چیره شده و آنگونه رفتار خواهد کرد که جریان امویان نسبت به امت اسلام روا داشتند.
سالار شهیدان حسین بن علی (ع) چون عین دین است آنچه را که عمل میکند به عنوان یکی از منابع دین و نه مبانی (چون مبانی را از منابع میگیرند) شناخته میشود |
سالار شهیدان حسین بن علی (ع) چون عین دین است آنچه را که عمل میکند به عنوان یکی از منابع دین و نه مبانی (چون مبانی را از منابع میگیرند) شناخته میشود. عملکرد سالار شهیدان حسین بن علی (ع) به عنوان یک منشأ اصیل برای دین شناخته میشود و فقها و دانشمندان و کارشناسان علوم اسلامی بر اساس اعمال و رفتار و سخنرانیهای امام حسین (ع) مبانی دین را استخراج میکنند. لذا حضرت بر مبنای فقهی عمل نکرده است. چون فقه از منبع اصیل دین گرفته میشود و امام حسین (ع) عین دین بود که به مصاف با مشرکان زمان خودش رفته بود. بنابراین آنچه را میتوانیم بیاموزیم این است که دین اقتضایش آن است که هرگز یک انسان آزاده با حاکمیت ظلم و ظالم سازگاری ندارد بلکه با او در ستیز است. بینش و دانش و آگاهی و شناختی که جامعه اسلامی میخواهد تا زیر بار ظلم نرود. آنهایی که ظلم میکنند ذاتاً از حاکمیت اسلامی مبرا هستند. هرکسی در هر شرایطی که باشد، از جایگاه الهی در جهت منافع شخصی استفاده کردن ظالم به دین محسوب میشود و طبیعتاً حسین این علی با چنین انسان و حاکمیتی نمیتواند سازش داشته باشد و صلح کند.
*آیا قیام امام حسین (ع) در قالب امر به معروف و نهی از منکر، یک قیام مسلحانه بود؟
وقتی حاکم مدینه مأمور شد تا از امام حسین بیعت بگیرد، حضرت کوچ کرد. بر مبنای آنکه حاکم اسلامی نمیتواند با حکومت ظلم و جور کنار بیاید و حاکمیت اسلامی هم عهدشکنی کرد و همان کسانی که در زمان امیرالمومنین (ع) بد عهدی کردند اینها نیز ناکسینی بودند که حسین بن علی (ع) را تنها گذاشتند. البته حسین بن علی به معنای قیام مسلحانه قیام نکردند بلکه فرمودند جهت این حرکت امر به معروف و نهی از منکر است و امر به معروف و نهی از منکری که از آحاد جامعه انتظار میرود با قیام مسلحانه اتفاق نخواهد افتاد لذا حضرت در روز عاشورا و صحنه کربلا از خود دفاع کردند و الا جنگی که به معنای اینکه حضرت آماده جنگ مسلحانه باشند نبود و گرنه هرگز با اهل بیت حرکت نمیکردند. حرکت حضرت برای این بود تا جامعه را متوجه و بیدار و آگاه به حاکمیت ظلم و ظالمان یزیدیان کنند و با محافل بسیار و سخنرانیها و جلسات سعی میکردند این آگاهی و شناخت را به امت اسلام داشته باشند. حضرت در هشتم ذیالحجه که از سمت مکه به سمت کربلا حرکت کردند برای افراد همان روزگار معنادار بوده و متوجه حرکتی شدند که حسین بن علی (ع) که عین حج است در روزی که همه به حج میروند، به مسیر دیگری میرود. اگر با امامشان بودند و با رسالت امام که حفظ جامعه است آگاه بودند همه کسانی که حج میرفتند باید به تبع امام حسین (ع) و پشت سر حضرت به میدان میآمدند تا پیروزی امت اسلامی در سایه عدل الهی شکل میگرفت. ما بایستی درست تحلیل کنیم نهضت سالار شهیدان را به دست هر کسی نسپاریم و از کسانی که واقعاً تحقیق و تحلیل کردند و مبتنی بر معارف دین توانستند این دین را ارزیابی کنند بشناسیم. جامعه ما بشدت به این شناخت و آگاهی نیاز دارد تا هم کسانی را که در مسیر انحراف هستند آگاه کند وهم خودش به سمت آگاهی قدم بردارد.
*با تکیه بر منابع فقهی شیعی و اهل سنت ادله مشروعیت قیام حسینی چیست؟
سالار شهیدان بر مبنای سنت پیامبر حرکت کرد. به اعتراف اهل تسنن هیچکس به میزان امام حسین (ع) از دین و سنت پیامبر آگاهتر نیست اهل تسنن نیز بر مبنای منبع دینی که سنت پیامبر و کتاب الهی است باید قیام و نهضت ابی عبدالله را تبیین کنند. در حقیقت امام حسین میگوید: من دارم بر اساس سنت پیغمبر حرکت میکنم و هیچکس به اندازه من به پیغمبر نزدیک و تابع سنت نیست.» و پیامبر (ص) هم فرمود: هرکس بخواهد محبوبترین زمینیان را در پیش او بشناسد حسین بن علی است.» که این را تمام منابع تشیع و اهل تسنن نیز نقل کردهاند. بنابراین امام حسین (ع) در خطبه اول اهداف قیامش را تشریح کرد و گفتند: «براساس سیره جدم حرکت میکنم» قدم به قدم امام حسین آیات الهی و سنت الهی را برای امت اسلامی میخواند: «آیا این قبا و عبا و شمشیری که وجود دارد از پاره تن پیامبر نیست؟» حضرت با این جلوهها آمد و بنا بر این اهل تسنن هم اگر بخواهند بر اساس دین و سنت پیغمبر عمل کنند باید مطابق با نهضت ابی عبدالله آن را بشناسانند.